۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''اسلام ناب در كلام و پيام امام خمينى(س)'''، دفتر پنجم از آثار موضوعى تبيان است كه توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(س) استخراج و تنظيم شده و توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج به چاپ رسيده است. | '''اسلام ناب در كلام و پيام امام خمينى(س)'''، دفتر پنجم از آثار موضوعى تبيان است كه توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(س) استخراج و تنظيم شده و توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج به چاپ رسيده است. | ||
مطالب تهيهشده در هفت بخش گردآورى شده است. بخش اول، شامل كليات؛ بخش دوم، حاوى ويژگىهاى اسلام ناب و اسلام | مطالب تهيهشده در هفت بخش گردآورى شده است. بخش اول، شامل كليات؛ بخش دوم، حاوى ويژگىهاى اسلام ناب و اسلام آمریکايى در شش فصل؛ بخش سوم، حاوى معرفى طرفداران دو اسلام ناب و آمریکايى؛ بخش چهارم، حاوى چگونگى دشمنى با اسلام ناب و روشهاى آن؛ بخش ششم، شامل شيوه به حكومت رسيدن اسلام ناب و بخش آخر، شامل وظايف مردم برای تحقق اسلام ناب مىباشد .<ref>مقدمه، صشش</ref> | ||
اين مجموعه پيرامون دو اسلام ناب و | اين مجموعه پيرامون دو اسلام ناب و آمریکايى است. [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] از آغاز در تأليفات و سخنان و پيامهاى خود سعى كردند، اسلام راستين را معرفى نمايند و اين اسلام را از تحريفها و كجفهمىها و... بزدايند. | ||
در سالهاى آخر حيات، مواضع فكرى خود پيرامون دو اسلام را با دو اصطلاح اسلام ناب و | در سالهاى آخر حيات، مواضع فكرى خود پيرامون دو اسلام را با دو اصطلاح اسلام ناب و آمریکايى مطرح كردند و انحرافهاى اخير را در قالب اسلام آمریکايى معرفى كردند. از آنجا كه اين دو اصطلاح عمدتاً در سالهاى آخر عمر آن حضرت مطرح گرديد. [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]]، اسلام ناب را اسلام سياست و اسلام آمریکايى را اسلام سازش و فرومايگى معرفى كردند. كوشش شده ابعاد مختلف سياست و رابطه اسلام با آن و نيز مفهموم سازش و فرومايگى، از آثار ايشان روشن شود .<ref>همان</ref> | ||
در ذيل علل عقبماندگى مسلمين دلايلى از قبيل، از دست دادن قدرت ايمان و وارد شدن به شئون دنيا و دلبستگى به همين ماديات، خروج از عملگرايى و بسنده كردن به مقوله حرف و كلام، از دست دادن روحيه شهامت و شهادت، جدايى دين از سياست و... مطرح شده است .<ref>ر.ک: متن کتاب، ص22 - 35</ref>در ادامه، وابستگى به ملل غرب را | در ذيل علل عقبماندگى مسلمين دلايلى از قبيل، از دست دادن قدرت ايمان و وارد شدن به شئون دنيا و دلبستگى به همين ماديات، خروج از عملگرايى و بسنده كردن به مقوله حرف و كلام، از دست دادن روحيه شهامت و شهادت، جدايى دين از سياست و... مطرح شده است .<ref>ر.ک: متن کتاب، ص22 - 35</ref>در ادامه، وابستگى به ملل غرب را یکى از عوامل عقبماندگى مسلمين دانسته و مىگويد: | ||
«ما را وابسته كردند به غير ما. عقيدهمان اين شده است كه غير از غرب ديگر كسى نيست، جايى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدمخوبهاى ما مىگفتتند به غرب وابسته باشيم؛ برای اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ما مىتوانيم خودمان بايستيم، كار بكنيم، خودمان مىتوانيم سر پا بايستيم، ما ترجيح مىدهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مىكند، دست برداريم و برسيم به | «ما را وابسته كردند به غير ما. عقيدهمان اين شده است كه غير از غرب ديگر كسى نيست، جايى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدمخوبهاى ما مىگفتتند به غرب وابسته باشيم؛ برای اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ما مىتوانيم خودمان بايستيم، كار بكنيم، خودمان مىتوانيم سر پا بايستيم، ما ترجيح مىدهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مىكند، دست برداريم و برسيم به یک زندگانى بسيط انسانى .<ref>همان، ص33</ref> | ||
بر مجموعه فوق، پاورقىهايى مختصر افزوده شده است و مواردى كه تكرار مطلب بوده به فيشهاى مورد نظر ارجاع داده شده است .<ref>مقدمه، صشش</ref> | بر مجموعه فوق، پاورقىهايى مختصر افزوده شده است و مواردى كه تكرار مطلب بوده به فيشهاى مورد نظر ارجاع داده شده است .<ref>مقدمه، صشش</ref> |
ویرایش