۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سبکىم' به 'سبکی م') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن بَرّى، ابومحمد عبدالله'''(رجب 499 - 27 شوال 582)، نحوى و لغتشناس شافعىمذهب مصرى بوده است. خاندان ابن برى اصلاً اهلبيتالمقدس بودند. او خود در قاهره مسكن گزيد و از مشايخ آن شهر، كسب دانش كرد. نزد عبدالجبار بن محمد قرطبى و محمد بن عبدالملك شنترينى نحوى، عربیت آموخت و از ابوصادق مدينى و ابوعبدالله رازى حديث شنيد، اما اندكاندك خود در شمار بزرگان ادب درآمد و در نحو و لغت، امام و به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، يگانه زمان گرديد، آنگاه در مسجد عمرو بن عاص در قاهره به كار تعليم پرداخت و رسماً عهدهدار تدريس قرآن و زبان عربى شد و احتمالاً در | '''ابن بَرّى، ابومحمد عبدالله'''(رجب 499 - 27 شوال 582)، نحوى و لغتشناس شافعىمذهب مصرى بوده است. خاندان ابن برى اصلاً اهلبيتالمقدس بودند. او خود در قاهره مسكن گزيد و از مشايخ آن شهر، كسب دانش كرد. نزد عبدالجبار بن محمد قرطبى و محمد بن عبدالملك شنترينى نحوى، عربیت آموخت و از ابوصادق مدينى و ابوعبدالله رازى حديث شنيد، اما اندكاندك خود در شمار بزرگان ادب درآمد و در نحو و لغت، امام و به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، يگانه زمان گرديد، آنگاه در مسجد عمرو بن عاص در قاهره به كار تعليم پرداخت و رسماً عهدهدار تدريس قرآن و زبان عربى شد و احتمالاً در یکى از غرفههاى همان مسجد منزل گزيد. | ||
ابن برى پس از چندى تصحيح مكاتبات رسمى را در «ديوان انشاء» به عهده گرفت. اين منصب حدود 40 سال پيش از او به عهده ابن بابشاذ بود. ابن بابشاذ ضمن انجام دادن كارهاى ديوانى به تدوین تعليقهاى پرداخته بود كه به 15 مجلد مىرسيد و بعدها ابزار كار كاتبان گرديد و به تكميل آن پرداختند. اين سمت پس از ابن بابشاذ به محمد بن بركات واگذار شده بود. از زمان اشتغال ابن برى به اين منصب، اطلاع دقيقى در دست نيست و نيز روشن نيست كه آيا به هنگام تصدى اين سمت از كار تعليم در مسجد عمرو دست كشيده بود يا نه؟ شايد او كار تعليم را فرونگذاشته باشد؛ زيرا پيوسته از گوشه و كنار مصر يا نقاط ديگر نزد او مىآمدند و كسب دانش مىكردند. نام بسيارى از شاگردان او معروف است. از همه معروفتر شايد ابوموسى جزولى باشد كه ساليان دراز نزد او نحو و لغت آموخت. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] خود، شاگردان او را در قاهره ديده و از آنان روايت كرده است. همچنين قفطى اضافه مىكند كه بيشتر «رؤساى» مصر نزد او درس گرفتهاند. گفتار عبدالقادر دمشقى اين سخن را تأييد مىكند. وى گوید كه هم الملك العزيز عثمان و هم الملك الظاهر غازى نزد او آموزش ديده بودند. | ابن برى پس از چندى تصحيح مكاتبات رسمى را در «ديوان انشاء» به عهده گرفت. اين منصب حدود 40 سال پيش از او به عهده ابن بابشاذ بود. ابن بابشاذ ضمن انجام دادن كارهاى ديوانى به تدوین تعليقهاى پرداخته بود كه به 15 مجلد مىرسيد و بعدها ابزار كار كاتبان گرديد و به تكميل آن پرداختند. اين سمت پس از ابن بابشاذ به محمد بن بركات واگذار شده بود. از زمان اشتغال ابن برى به اين منصب، اطلاع دقيقى در دست نيست و نيز روشن نيست كه آيا به هنگام تصدى اين سمت از كار تعليم در مسجد عمرو دست كشيده بود يا نه؟ شايد او كار تعليم را فرونگذاشته باشد؛ زيرا پيوسته از گوشه و كنار مصر يا نقاط ديگر نزد او مىآمدند و كسب دانش مىكردند. نام بسيارى از شاگردان او معروف است. از همه معروفتر شايد ابوموسى جزولى باشد كه ساليان دراز نزد او نحو و لغت آموخت. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] خود، شاگردان او را در قاهره ديده و از آنان روايت كرده است. همچنين قفطى اضافه مىكند كه بيشتر «رؤساى» مصر نزد او درس گرفتهاند. گفتار عبدالقادر دمشقى اين سخن را تأييد مىكند. وى گوید كه هم الملك العزيز عثمان و هم الملك الظاهر غازى نزد او آموزش ديده بودند. | ||
ابن برى به شهادت سبکی مردى سادهدل، | ابن برى به شهادت سبکی مردى سادهدل، نیکنفس و خوشمصاحبت بود. سادهدلى او موجب شده است كه برخى حكايات در غفلت و بىمبالاتى و عدم توجه به درستى و اعراب كلمات هنگام سخن گفتن به او نسبت دهند. قفطى مقام ابن برى را از اينگونه نكتهها برتر مىداند و از ذكر آنها خوددارى مىكند. از مجموعه اين حكايات كه گویند «بسيار» است، جز تمايل او به زبان عاميانه يا برخى رفتارهاى نامعهود، به چيزى اشاره نشده است. | ||
از ابن برى چند اثر در زمينه لغت و نحو بهجاى مانده كه ذكر آنها خواهد آمد، اما كسى به شاعر بودن او اشاره نكرده است؛ بااينهمه ابن تغرى بردى دو بيت غزلگونه از اشعار او را نقل كرده است كه مايهاى جز استعارات نحوى ندارد. | از ابن برى چند اثر در زمينه لغت و نحو بهجاى مانده كه ذكر آنها خواهد آمد، اما كسى به شاعر بودن او اشاره نكرده است؛ بااينهمه ابن تغرى بردى دو بيت غزلگونه از اشعار او را نقل كرده است كه مايهاى جز استعارات نحوى ندارد. |
ویرایش