۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''آخرت سراى پايدار''' اثر [[على خراسانى]]، کتابى است پيرامون جهان آخرت و شباهتها و تفاوتهاى آن با دنيا كه به زبان فارسی در | '''آخرت سراى پايدار''' اثر [[على خراسانى]]، کتابى است پيرامون جهان آخرت و شباهتها و تفاوتهاى آن با دنيا كه به زبان فارسی در یک جلد منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در نخستين عنوان کتاب، ايمان به آخرت در ميان ملتها بررسى شده است. برخى از محققان، آموزه جهان پس از مرگ را از اختصاصات اديان الهى دانستهاند كه بشر به خودى خود نمىتوانسته به وجود آن پى ببرد، اما تحقيقات باستانشناسى از آثار به دست آمده از نخستين انسانهاى شناخته شده در زمين كه غذا و ابزارهاى سنگى در مدفن مردگان قرار مىدادند، نشان مىدهد كه آنان نيز به نوعى حيات جسمانى مرموز و نامعلوم برای مردگان قائل بودند؛ همانگونه كه حيات پس از مرگ، در ميان بيشتر تمدنهاى نخستين بشر، همچون مصريان، بابليان، يونانيان، هندوان، چينيان نيز مطرح بوده است. البته نویسنده اين احتمال كه اعتقاد به جهان پس از مرگ، نزد اقوام مذكور، از بقاياى برخى اديان آسمانى باشد را با توجه به ديدگاه قرآن درباره حضرت آدم و آفرينش او از خاک، صحيحتر دانسته است.<ref>متن کتاب، ص15</ref> | در نخستين عنوان کتاب، ايمان به آخرت در ميان ملتها بررسى شده است. برخى از محققان، آموزه جهان پس از مرگ را از اختصاصات اديان الهى دانستهاند كه بشر به خودى خود نمىتوانسته به وجود آن پى ببرد، اما تحقيقات باستانشناسى از آثار به دست آمده از نخستين انسانهاى شناخته شده در زمين كه غذا و ابزارهاى سنگى در مدفن مردگان قرار مىدادند، نشان مىدهد كه آنان نيز به نوعى حيات جسمانى مرموز و نامعلوم برای مردگان قائل بودند؛ همانگونه كه حيات پس از مرگ، در ميان بيشتر تمدنهاى نخستين بشر، همچون مصريان، بابليان، يونانيان، هندوان، چينيان نيز مطرح بوده است. البته نویسنده اين احتمال كه اعتقاد به جهان پس از مرگ، نزد اقوام مذكور، از بقاياى برخى اديان آسمانى باشد را با توجه به ديدگاه قرآن درباره حضرت آدم و آفرينش او از خاک، صحيحتر دانسته است.<ref>متن کتاب، ص15</ref> | ||
نویسنده به اين نكته اشاره دارد كه در عصر جديد، ديدگاه طبيعتگرايانه علم سكولار، سبب كم رنگ شدن مبحث آخرت در كلام مسيحى و حتى انكار و اسطورهاى پنداشتن آن از جانب برخى متكلمان شده است. با اين حال، اكتشافهاى زيستشناسى و | نویسنده به اين نكته اشاره دارد كه در عصر جديد، ديدگاه طبيعتگرايانه علم سكولار، سبب كم رنگ شدن مبحث آخرت در كلام مسيحى و حتى انكار و اسطورهاى پنداشتن آن از جانب برخى متكلمان شده است. با اين حال، اكتشافهاى زيستشناسى و فيزیکى جديد، بحثهاى فراروانشناسى، مرگشناسى و تجربيات خارج از بدن، گزارشهاى زندهشدگان پس از مرگ بالينى، پيشبينىهاى صادق مردگان در خواب و... دانشمندان جديد را به ايده جهان پس از مرگ بيش از پيش متوجه ساخته است. به نظر نویسنده، تفاوت نگاه اديان با اين نگرش، آن است كه آخرت در اديان، ممدّ و مشوق فعل اخلاقى به شمار مىرود.<ref>همان، ص16</ref> | ||
در عنوان دوم، ايمان به آخرت در اسلام مورد بحث قرار گرفته است. ايمان به آخرت، از اركان اعتقادى اسلام و شرط مسلمانى به شمار رفته و معمولاً در كنار اصل توحيد از آن ياد مىشود و به نظر نویسنده، قرآن كريم، تنها کتاب آسمانى است كه از روز رستاخير به تفصيل سخن رانده؛ تا آنجا كه حدود | در عنوان دوم، ايمان به آخرت در اسلام مورد بحث قرار گرفته است. ايمان به آخرت، از اركان اعتقادى اسلام و شرط مسلمانى به شمار رفته و معمولاً در كنار اصل توحيد از آن ياد مىشود و به نظر نویسنده، قرآن كريم، تنها کتاب آسمانى است كه از روز رستاخير به تفصيل سخن رانده؛ تا آنجا كه حدود یک سوم قرآن به اين موضوع اختصاص يافته و در هيچ یک از مراحل نزول، به آخرت بىتوجهى نشده و در بيش از صد عنوان متفاوت، مباحث مختلفى راجع به آن مطرح شده است.<ref>همان، ص18</ref> | ||
نویسنده معتقد است از بررسى مجموعه آيات آفرينش و رستاخيز به دست مىآيد كه توجه قرآن به آفرينش، به سبب تقارن اين دو موضوع و در مسير توضيح و تبيين بيشتر آن جهان بوده است. به نظر وى، در واقع آخرت مكمل و معنا بخش ديگر اصول دين بوده و بدون آن نمىتوان به تصور روشنى از خداوند و صفات او- همچون عدل، حكمت و فلسفه نبوت و در پى آن امامت- نائل آمد. به عبارت ديگر، بدون آخرت، دعوت دينى و تبليغ پيامبران بىاثر خواهد بود؛ زيرا پذيرفتن دين و پيروى از مقررات شرع و آيين پيامبران، خالى از كلفت و سلب برخى از آزادىها نيست و در صورتى كه متابعت آن اثرى دربر نداشته باشد، هرگز مردم زير بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبيعى دست برنخواهند داشت.<ref>همان، ص18- 19</ref> | نویسنده معتقد است از بررسى مجموعه آيات آفرينش و رستاخيز به دست مىآيد كه توجه قرآن به آفرينش، به سبب تقارن اين دو موضوع و در مسير توضيح و تبيين بيشتر آن جهان بوده است. به نظر وى، در واقع آخرت مكمل و معنا بخش ديگر اصول دين بوده و بدون آن نمىتوان به تصور روشنى از خداوند و صفات او- همچون عدل، حكمت و فلسفه نبوت و در پى آن امامت- نائل آمد. به عبارت ديگر، بدون آخرت، دعوت دينى و تبليغ پيامبران بىاثر خواهد بود؛ زيرا پذيرفتن دين و پيروى از مقررات شرع و آيين پيامبران، خالى از كلفت و سلب برخى از آزادىها نيست و در صورتى كه متابعت آن اثرى دربر نداشته باشد، هرگز مردم زير بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبيعى دست برنخواهند داشت.<ref>همان، ص18- 19</ref> | ||
در عنوان سوم، به منشأ ايمان به آخرت پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، منشأ ايمان به آخرت، بيش از هر چيز، وحى الهى است كه به وسيله پيامبران به بشر ابلاغ شده است. گواه اين سخن، آن است كه در قرآن كريم، حدود دو هزار آيه درباره جهان آخرت است. اين آيات، محال نبودن ذاتى آخرت و امكان بلكه ضرورت وقوع آن را به شيوههاى گوناگون بيان كرده است و از | در عنوان سوم، به منشأ ايمان به آخرت پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، منشأ ايمان به آخرت، بيش از هر چيز، وحى الهى است كه به وسيله پيامبران به بشر ابلاغ شده است. گواه اين سخن، آن است كه در قرآن كريم، حدود دو هزار آيه درباره جهان آخرت است. اين آيات، محال نبودن ذاتى آخرت و امكان بلكه ضرورت وقوع آن را به شيوههاى گوناگون بيان كرده است و از یک سو، منكران آخرت را نكوهش مىكند كه چرا بدون دليل و برهان و تنها بر اساس گمان خود، آخرت را نفى مىكنند.<ref>همان، ص21</ref> | ||
نویسنده پس از وحى، فطرت را مهمترين منشأ ايمان به آخرت دانسته است. همواره در درون انسان، ميل به جاودانگى و جلود وجود داشته است؛ چنان كه برخى مال و سرمايه خود را سبب جاودانگى خود مىپندارند و به نظر نویسنده، اين علاقه، در ترس از مرگ و علاقه به فرزند- كه به نوعى دنباله حيات پدر محسوب مىشود- بروز كرده است. كسى كه مردن را نابود شدن مىداند، هيچگاه نمىخواهد بميرد و مىخواهد عمرى طولانى داشته باشد، مانند بنى اسرائيل كه مىخواستند هزار سال عمر كنند.<ref>همان، ص28</ref> | نویسنده پس از وحى، فطرت را مهمترين منشأ ايمان به آخرت دانسته است. همواره در درون انسان، ميل به جاودانگى و جلود وجود داشته است؛ چنان كه برخى مال و سرمايه خود را سبب جاودانگى خود مىپندارند و به نظر نویسنده، اين علاقه، در ترس از مرگ و علاقه به فرزند- كه به نوعى دنباله حيات پدر محسوب مىشود- بروز كرده است. كسى كه مردن را نابود شدن مىداند، هيچگاه نمىخواهد بميرد و مىخواهد عمرى طولانى داشته باشد، مانند بنى اسرائيل كه مىخواستند هزار سال عمر كنند.<ref>همان، ص28</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نویسنده معتقد است همين احساس درونى، انسان را به سوى اعتقاد به جهان آخرت و زندگى پس از مرگ سوق داده است و همانگونه كه بيشتر اشاره شد، اين عقيده همواره در ميان انسانها، حتى بشر قبل از تاريخ، بوده است. به باور وى، پايدار بودن چنين احساسى در ميان بشر، در همه دورههاى تاريخى و اينكه هيچگاه دستخوش دگرگونى نگشته، خود دليل بر فطرى بودن اين احساس است. البته همين ميل به جاودانگى خود دليلى است بر وجود آخرت؛ زيرا در نظام طبيعت، هيچ ميلى گزاف و بيهوده نيست و همچنان كه عطش، دليل وجود آب است، وجود هر ميل و استعداد اصيل ديگر نيز دليل وجود كمالى است كه استعداد و علاقه، به سوى آن متوجه است.<ref>همان، ص29</ref> | نویسنده معتقد است همين احساس درونى، انسان را به سوى اعتقاد به جهان آخرت و زندگى پس از مرگ سوق داده است و همانگونه كه بيشتر اشاره شد، اين عقيده همواره در ميان انسانها، حتى بشر قبل از تاريخ، بوده است. به باور وى، پايدار بودن چنين احساسى در ميان بشر، در همه دورههاى تاريخى و اينكه هيچگاه دستخوش دگرگونى نگشته، خود دليل بر فطرى بودن اين احساس است. البته همين ميل به جاودانگى خود دليلى است بر وجود آخرت؛ زيرا در نظام طبيعت، هيچ ميلى گزاف و بيهوده نيست و همچنان كه عطش، دليل وجود آب است، وجود هر ميل و استعداد اصيل ديگر نيز دليل وجود كمالى است كه استعداد و علاقه، به سوى آن متوجه است.<ref>همان، ص29</ref> | ||
برای شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسى شباهتها و تفاوتهاى دنيا و آخرت پرداخت؛ زيرا دنيا و آخرت، دو مفهوم متضايفاند كه شناخت صحيح هر | برای شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسى شباهتها و تفاوتهاى دنيا و آخرت پرداخت؛ زيرا دنيا و آخرت، دو مفهوم متضايفاند كه شناخت صحيح هر یک، بدون شناخت ديگرى، ممكن نيست و لذا در چهارمين عنوان، شباهتها و تفاوتهاى دنيا و آخرت، مطرح شده است.<ref>همان، ص35</ref> | ||
از جمله اين شباهتها، عبارتند از اينكه: | از جمله اين شباهتها، عبارتند از اينكه: | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
برخى گمان بردهاند برخوردارى از دنيا با بهرهمندى در آخرت، قابل جمع نيست و هر خوشى دنيا سبب ناخوشى در آخرت بوده و رنجها و محروميتهاى دنيا، موجب سعادت و برخوردارى در آخرت خواهد بود. لذا در عنوان ششم، جمع يا تضاد دنيا و آخرت بررسى شده است.<ref>همان، ص69</ref> | برخى گمان بردهاند برخوردارى از دنيا با بهرهمندى در آخرت، قابل جمع نيست و هر خوشى دنيا سبب ناخوشى در آخرت بوده و رنجها و محروميتهاى دنيا، موجب سعادت و برخوردارى در آخرت خواهد بود. لذا در عنوان ششم، جمع يا تضاد دنيا و آخرت بررسى شده است.<ref>همان، ص69</ref> | ||
در هفتمين عنوان، آثار ايمان به آخرت، مورد مطالعه قرار گرفته است. اين آثار عبارتند از: آرامش؛ حقپذيرى؛ انجام دادن تكاليف فردى و اجتماعى و فرجامى | در هفتمين عنوان، آثار ايمان به آخرت، مورد مطالعه قرار گرفته است. اين آثار عبارتند از: آرامش؛ حقپذيرى؛ انجام دادن تكاليف فردى و اجتماعى و فرجامى نیکو.<ref>همان، ص77</ref> | ||
در عنوان هشتم، توشه آخرت معرفى و توضيح داده شده است كه عبارتند از: ايمان، تقوا و فروتنى و عمل صالح (همان، ص87) و عنوان آخر نيز به معرفى منازل و مراحل آخرت اختصاص يافته است.<ref>همان، ص94</ref> | در عنوان هشتم، توشه آخرت معرفى و توضيح داده شده است كه عبارتند از: ايمان، تقوا و فروتنى و عمل صالح (همان، ص87) و عنوان آخر نيز به معرفى منازل و مراحل آخرت اختصاص يافته است.<ref>همان، ص94</ref> |
ویرایش