۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ابن بطلان در 439ق از بغداد خارج شد و پس از عبور از رحبه و رصافه به حلب رسيد. معزالدوله ثمال بن صالح مرداسى حاكم حلب او را استقبال كرد و محترمش داشت. وى در آنجا اجازه يافت تا قواعد عبادات مسيحيان آن شهر را تنظيم كند و قوانينى به اين منظور وضع كرد، اما مسيحيان حلب قوانين او را نپذيرفتند. گذشته از آن، محسود پزشک مسيحى ديگرى به نام ابوالخير ابن شراره واقع شد و از سوى او به فساد عقيده متهم گشت. ابن بطلان نتوانست بيش از اين در حلب بماند و از آن شهر خارج شد و در جمادى الاخر 441 به قسطاط مصر وارد گرديد و سه سال در اين ديار ماند. در اين زمان مستنصر بالله فاطمى خليفه مصر بود. سفر ابن بطلان را به مصر، عزم ديدار على بن رضوان طبيب و پزشک مشهور آن عصر دانستهاند. | ابن بطلان در 439ق از بغداد خارج شد و پس از عبور از رحبه و رصافه به حلب رسيد. معزالدوله ثمال بن صالح مرداسى حاكم حلب او را استقبال كرد و محترمش داشت. وى در آنجا اجازه يافت تا قواعد عبادات مسيحيان آن شهر را تنظيم كند و قوانينى به اين منظور وضع كرد، اما مسيحيان حلب قوانين او را نپذيرفتند. گذشته از آن، محسود پزشک مسيحى ديگرى به نام ابوالخير ابن شراره واقع شد و از سوى او به فساد عقيده متهم گشت. ابن بطلان نتوانست بيش از اين در حلب بماند و از آن شهر خارج شد و در جمادى الاخر 441 به قسطاط مصر وارد گرديد و سه سال در اين ديار ماند. در اين زمان مستنصر بالله فاطمى خليفه مصر بود. سفر ابن بطلان را به مصر، عزم ديدار على بن رضوان طبيب و پزشک مشهور آن عصر دانستهاند. | ||
در مصر ميان آن دو مناظراتى طبى و فلسفى درگرفت كه سرانجام كار به دشمنى كشيد. ابن بطلان بسيارى از آنچه ميان او و ابن رضوان گذشت، پس از خروج از مصر، در کتابى گرد آورد و ابن رضوان نيز در رد او کتابى نوشت. هيچ | در مصر ميان آن دو مناظراتى طبى و فلسفى درگرفت كه سرانجام كار به دشمنى كشيد. ابن بطلان بسيارى از آنچه ميان او و ابن رضوان گذشت، پس از خروج از مصر، در کتابى گرد آورد و ابن رضوان نيز در رد او کتابى نوشت. هيچ یک از آن دو کتابى ننوشته و رأيى ابراز نكرده است كه ديگرى آن را رد نكرده باشد. گفتهاند كه ابن بطلان مردى شيرين سخن، ظريف طبع و در ادب و فروع آن ممتاز بود، ولى ابن رضوان در طب و علوم حكمت از او داناتر بود. | ||
ابن بطلان سرانجام مصر را با دلتنگى به قصد قسطنطنيه ترك گرفت و | ابن بطلان سرانجام مصر را با دلتنگى به قصد قسطنطنيه ترك گرفت و یک سال در آن شهر ماند. وى در اواخر عمر به انطاكيه رفت. در آنجا ظاهراً مدتى نظارت ساختمان بيمارستانى را بر عهده داشت و چندى بعد در ديرى در همان شهر عزلت و عبادت اختيار كرد و در همانجا درگذشت. قفطى وفات او را 444ق مىداند، اما از آنجا كه ابن ابى اصيبعة تاريخ نگارش یکى از آثار او را 455ق گزارش كرده است، مىتوان آن را نادرست دانست. ابن بطلان، چنانكه خود در شعرى ياد كرده هيچ گاه زن و فرزندى نداشت. وى داراى اشعار زياد و نكتههاى نادر و ظريف بود كه برخى از آنها در دعوة الاطباء آمده است. | ||
ابن بطلان حوادث محيط و روزگارش را ثبت كرده است؛ از آن جمله پيداشدن ستارههاى دنباله دار در445ق و بروز بيماريهاى مهلك و مردن انسانهاى بىشمار در قسطنطنيه است. وى همچنين از كم آبى نيل در تابستان 447ق و گسترش وبا به عراق و برخى حوادث و آفات ديگر ياد كرده كه موجب مرگ دانشمندانى چون ابوالحسن قدورى فقيه، اقضى القضاة ماوردى، ابن طيب طبرى، ابوالحسن صابى و ابوالعلاء معرى گرديد. | ابن بطلان حوادث محيط و روزگارش را ثبت كرده است؛ از آن جمله پيداشدن ستارههاى دنباله دار در445ق و بروز بيماريهاى مهلك و مردن انسانهاى بىشمار در قسطنطنيه است. وى همچنين از كم آبى نيل در تابستان 447ق و گسترش وبا به عراق و برخى حوادث و آفات ديگر ياد كرده كه موجب مرگ دانشمندانى چون ابوالحسن قدورى فقيه، اقضى القضاة ماوردى، ابن طيب طبرى، ابوالحسن صابى و ابوالعلاء معرى گرديد. |
ویرایش