پرش به محتوا

أحوال النفس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'يك' به 'یک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۵: خط ۴۵:
بوعلى، در ادامه، مى‌گوید: اطلاق اسم نفس بر آن قوا، از باب اشتراك لفظى مى‌باشد، مگر اينكه بگویيم نفس، به قواى فاعل بالقصد گفته مى‌شود كه در آن صورت، فقط نفس حيوانى و نفس ملكى، نفس خواهند بود و به نفس نباتى بايد قوه نباتيه گفته شود، نه نفس نباتى.
بوعلى، در ادامه، مى‌گوید: اطلاق اسم نفس بر آن قوا، از باب اشتراك لفظى مى‌باشد، مگر اينكه بگویيم نفس، به قواى فاعل بالقصد گفته مى‌شود كه در آن صورت، فقط نفس حيوانى و نفس ملكى، نفس خواهند بود و به نفس نباتى بايد قوه نباتيه گفته شود، نه نفس نباتى.


رابطه نفس و بدن و جايگاه بدن... از ديگر موضوعات مورد اشاره مؤلف در اين فصل مى‌باشد. نفس، در قياس با تحريك، قوه فاعليه و در قياس با ادراك، قوه انفعاليه مى‌باشد و نهادن اسم قوه بر اين دو، از باب اشتراك لفظى است.
رابطه نفس و بدن و جايگاه بدن... از ديگر موضوعات مورد اشاره مؤلف در اين فصل مى‌باشد. نفس، در قياس با تحریک، قوه فاعليه و در قياس با ادراك، قوه انفعاليه مى‌باشد و نهادن اسم قوه بر اين دو، از باب اشتراك لفظى است.


فصل دوم، در ارائه تعريفى مختصر ازقواى نفسانيه مى‌باشد. قواى نفسانيه از يك حيث به سه قسم نفس نباتيه و نفس حيوانيه و نفس ناطقه تقسيم مى‌شود كه سه عمل تغذيه، نمو و توليد مثل مربوط به نفس نباتيه مى‌باشد. برای نفس حيوانيه دو قوه محركه و مدركه، قابل تصور مى‌باشد. خود قوه محركه، به دو صورت باعثه و فاعله مى‌باشد كه اولى مربوط به فكر و خيال بوده و دومى مربوط به اعصاب و عضلات.
فصل دوم، در ارائه تعريفى مختصر ازقواى نفسانيه مى‌باشد. قواى نفسانيه از یک حيث به سه قسم نفس نباتيه و نفس حيوانيه و نفس ناطقه تقسيم مى‌شود كه سه عمل تغذيه، نمو و توليد مثل مربوط به نفس نباتيه مى‌باشد. برای نفس حيوانيه دو قوه محركه و مدركه، قابل تصور مى‌باشد. خود قوه محركه، به دو صورت باعثه و فاعله مى‌باشد كه اولى مربوط به فكر و خيال بوده و دومى مربوط به اعصاب و عضلات.


قوه دوم نفس حيوانيه كه عبارت است از مدركه، همان حواس پنج‌گانه است كه عبارتند از: لامسه، باصره، ذائقه، سامعه و شامّه؛ اينها قواى مدركه ظاهرى هستند. در باطن نيز قواى مدركه‌اى هست كه بعضى، معانى محسوسات و بعضى ديگر، صور محسوسات را ادراك مى‌نمايند. حس مشترك نيز در اينجا مطرح شده و جايگاه و خواص آن به‌صورت كامل تبيين گرديده است.
قوه دوم نفس حيوانيه كه عبارت است از مدركه، همان حواس پنج‌گانه است كه عبارتند از: لامسه، باصره، ذائقه، سامعه و شامّه؛ اينها قواى مدركه ظاهرى هستند. در باطن نيز قواى مدركه‌اى هست كه بعضى، معانى محسوسات و بعضى ديگر، صور محسوسات را ادراك مى‌نمايند. حس مشترك نيز در اينجا مطرح شده و جايگاه و خواص آن به‌صورت كامل تبيين گرديده است.


در مورد نفس ناطقه نيز مؤلف به مباحث مهمى اشاره نموده و با تقسيم آن به عقل عملى و عقل نظرى يا قوه عالمه و قوه عامله، در مورد هريك، توضيح داده است. او عقل عملى را مبدأ حركت برای بدن انسان، جهت انجام امور جزيى مى‌داند. در ذيل همين مطلب، تفاوت اخلاق رذيله و اخلاق فضيله نيز معين گرديده و نسبت دادن اخلاق به قواى بدن، جايز شمرده شده است. در مورد عقل نظرى، بيشترين توجه به انطباع صورت كليه مجرد از ماده، معطوف گرديده است.
در مورد نفس ناطقه نيز مؤلف به مباحث مهمى اشاره نموده و با تقسيم آن به عقل عملى و عقل نظرى يا قوه عالمه و قوه عامله، در مورد هریک، توضيح داده است. او عقل عملى را مبدأ حركت برای بدن انسان، جهت انجام امور جزيى مى‌داند. در ذيل همين مطلب، تفاوت اخلاق رذيله و اخلاق فضيله نيز معين گرديده و نسبت دادن اخلاق به قواى بدن، جايز شمرده شده است. در مورد عقل نظرى، بيشترين توجه به انطباع صورت كليه مجرد از ماده، معطوف گرديده است.


عقل حيوانى و عقل بالملكه نيز كه از زيرمجموعه‌هاى عقل نظرى مى‌باشند، در مرحله بعدى مورد بررسى واقع گرديده‌اند.
عقل حيوانى و عقل بالملكه نيز كه از زيرمجموعه‌هاى عقل نظرى مى‌باشند، در مرحله بعدى مورد بررسى واقع گرديده‌اند.
خط ۸۳: خط ۸۳:
اولين رساله «مبحث عن القوى النفسانية» مى‌باشد كه شيخ‌الرئيس، آن را خطاب به امير نوح بن منصور سامانى، نوشته است. وى، در مقدمه اين کتاب، بعد از حمد و صلوات، ضمن تعريف و تمجيد از نوح بن منصور، اشاره‌اى به جمله «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، كه متفق‌عليه حكما و اوليا مى‌باشد، دارد و مى‌گوید: در کتاب‌هاى پيشينيان نيز خوانده‌ام كه گفته‌اند: اى انسان، نفس خودت را بشناس تا پروردگارت را بشناسى... لذا مناسب ديدم كه کتابى در اين زمينه، برای امير تأليف كنم و آن را در ده فصل قرار دادم.
اولين رساله «مبحث عن القوى النفسانية» مى‌باشد كه شيخ‌الرئيس، آن را خطاب به امير نوح بن منصور سامانى، نوشته است. وى، در مقدمه اين کتاب، بعد از حمد و صلوات، ضمن تعريف و تمجيد از نوح بن منصور، اشاره‌اى به جمله «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، كه متفق‌عليه حكما و اوليا مى‌باشد، دارد و مى‌گوید: در کتاب‌هاى پيشينيان نيز خوانده‌ام كه گفته‌اند: اى انسان، نفس خودت را بشناس تا پروردگارت را بشناسى... لذا مناسب ديدم كه کتابى در اين زمينه، برای امير تأليف كنم و آن را در ده فصل قرار دادم.


فصل اول از کتاب مزبور، در اثبات قواى نفسانى مى‌باشد. دو قوه تحريك و ادراك در نفس، اثبات و با مثال‌هايى روشن، تبيين مى‌شوند.
فصل اول از کتاب مزبور، در اثبات قواى نفسانى مى‌باشد. دو قوه تحریک و ادراك در نفس، اثبات و با مثال‌هايى روشن، تبيين مى‌شوند.


فصل دوم، در تقسيم قواى نفسانيّه مى‌باشد. وى، وجود قواى نباتيه، حيوانيه و ناطقه را در نفس، با بيانى روشن و ساده، در اين فصل، تبيين كرده، بعد به تشكيل اجسام از ماده و صورت اشاره كرده و حيات اجسام زنده را به نفسشان مى‌داند، نه به بدنشان.
فصل دوم، در تقسيم قواى نفسانيّه مى‌باشد. وى، وجود قواى نباتيه، حيوانيه و ناطقه را در نفس، با بيانى روشن و ساده، در اين فصل، تبيين كرده، بعد به تشكيل اجسام از ماده و صورت اشاره كرده و حيات اجسام زنده را به نفسشان مى‌داند، نه به بدنشان.
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
فصل اول، در اثبات مغايرت جوهر نفس با جوهر بدن مى‌باشد. بوعلى، حقيقت نفس را همان منى مى‌داند كه انسان در خطاب خودش بيان مى‌كند. البته اين اختلاف بين متكلمين و حكما و عرفا وجود دارد كه متكلمين، بدن جسمانى را مورد اشاره لفظ من مى‌دانند و عرفا و علماى ربانى، جوهر نفسانى روحانى را كه با اكتساب معارف و علوم، عارف به پروردگارخود مى‌گردد. وى، برای اثبات اين نظريه، براهينى را بيان مى‌كند كه از جمله آنها، اشاره به آيه شريفه‌اى است كه مى‌گوید: '''«فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحي»'''. اين «روحي» بيانگر استناد نفس انسان به ذات اقدس الهى است كه مطمئناً جوهرى روحانى و غير جسمانى مى‌باشد.
فصل اول، در اثبات مغايرت جوهر نفس با جوهر بدن مى‌باشد. بوعلى، حقيقت نفس را همان منى مى‌داند كه انسان در خطاب خودش بيان مى‌كند. البته اين اختلاف بين متكلمين و حكما و عرفا وجود دارد كه متكلمين، بدن جسمانى را مورد اشاره لفظ من مى‌دانند و عرفا و علماى ربانى، جوهر نفسانى روحانى را كه با اكتساب معارف و علوم، عارف به پروردگارخود مى‌گردد. وى، برای اثبات اين نظريه، براهينى را بيان مى‌كند كه از جمله آنها، اشاره به آيه شريفه‌اى است كه مى‌گوید: '''«فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحي»'''. اين «روحي» بيانگر استناد نفس انسان به ذات اقدس الهى است كه مطمئناً جوهرى روحانى و غير جسمانى مى‌باشد.


دومين فصل، در بقاى نفس بعد از زوال و فناى بدن مى‌باشد. شيخ‌الرئيس، نفسى را كه محرك و مدبر بدن مى‌باشد و تصرف در بدن دارد و بدن تابع آن است، غير قابل فنا مى‌داند. وى، بعد از اقامه برهان بر اين مطلب، نفوس زكيه را كه با علم و حكمت و عمل صالح كمال يافته‌اند، مشمول آيه كريمه '''«يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي إلى ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي»''' مى‌داند. در فصل سوم، مراتب نفوس، به لحاظ شقاوت و سعادت، بعد از مفارقت از بدن، مورد بحث مى‌باشد. شيخ‌الرئيس، نفوس را به سه قسمت تقسيم مى‌كند: 1. آنهايى كه به لحاظ علم و عمل كامل مى‌باشند؛ 2. نفوسى كه در هر دوى آنها دچار نقصانند؛ 3. نفوسى كه در يكى از آنها كامل و در ديگرى ناقص مى‌باشند. او برای اين مطلب، استشهاد مى‌كند به آيه شريفه '''«و كنتم أزواجاً ثلاثة فأصحاب الميمنة ما أصحاب الميمنة و أصحاب المشئمة ما أصحاب المشئمة... و السابقون السابقون أولئك المقربون»'''.
دومين فصل، در بقاى نفس بعد از زوال و فناى بدن مى‌باشد. شيخ‌الرئيس، نفسى را كه محرك و مدبر بدن مى‌باشد و تصرف در بدن دارد و بدن تابع آن است، غير قابل فنا مى‌داند. وى، بعد از اقامه برهان بر اين مطلب، نفوس زكيه را كه با علم و حكمت و عمل صالح كمال يافته‌اند، مشمول آيه كريمه '''«يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي إلى ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي»''' مى‌داند. در فصل سوم، مراتب نفوس، به لحاظ شقاوت و سعادت، بعد از مفارقت از بدن، مورد بحث مى‌باشد. شيخ‌الرئيس، نفوس را به سه قسمت تقسيم مى‌كند: 1. آنهايى كه به لحاظ علم و عمل كامل مى‌باشند؛ 2. نفوسى كه در هر دوى آنها دچار نقصانند؛ 3. نفوسى كه در یکى از آنها كامل و در ديگرى ناقص مى‌باشند. او برای اين مطلب، استشهاد مى‌كند به آيه شريفه '''«و كنتم أزواجاً ثلاثة فأصحاب الميمنة ما أصحاب الميمنة و أصحاب المشئمة ما أصحاب المشئمة... و السابقون السابقون أولئك المقربون»'''.


مؤلف، در خاتمه رساله، به تشريح عوالم سه‌گانه نفس، عقل و جسم پرداخته است.
مؤلف، در خاتمه رساله، به تشريح عوالم سه‌گانه نفس، عقل و جسم پرداخته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش