۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'جمع آورى' به 'جمعآورى') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بر طبق عباراتى كه در ديباجه آمده است مترجم اين كتاب كسى بوده است كه فارس را ولايت خود مىدانسته و به شام و مصر سفر كرده بوده و در مصر دو محدّث را شناخته كه كتاب سيرة رسول اللّه صلعم را تدريس مىكردهاند و در حضور يكى از آن دو يعنى ابن الجبّاب سيره را خوانده است و در مراجعت از مصر در شهر ابرقوه به سال 612 و يا بر حسب نسخه اياصوفيه در 622 با مظفرالدين سعد بن زنگى ملاقات كرده و به دستور وى اين كتاب را به فارسى درآورده است. | بر طبق عباراتى كه در ديباجه آمده است مترجم اين كتاب كسى بوده است كه فارس را ولايت خود مىدانسته و به شام و مصر سفر كرده بوده و در مصر دو محدّث را شناخته كه كتاب سيرة رسول اللّه صلعم را تدريس مىكردهاند و در حضور يكى از آن دو يعنى ابن الجبّاب سيره را خوانده است و در مراجعت از مصر در شهر ابرقوه به سال 612 و يا بر حسب نسخه اياصوفيه در 622 با مظفرالدين سعد بن زنگى ملاقات كرده و به دستور وى اين كتاب را به فارسى درآورده است. | ||
نسخههاى كتاب در نسخههاى خطى اصل كتاب سيرة رسول اللّه صلعم به زبان عربى كه مورد استفاده ووستنفلد قرار گرفته و آنها را در مقدمه خود توصيف نموده، و از آن جمله نسخه مختصر سيرة رسول اللّه تأليف عمادالدين ابوالعبّاس احمد واسطى است، سماع دانشمند معروفى به نام ابوالمعالى احمد بن اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل الهمدانى الابرقوهى (متولد ابرقوه در 614 و متوفى در مكه به سال 701) ملاحظه مىشود كه بنابر سماعات همين نسخهها و بنا بر اطلاعات حاصله از کتابهاى ديگر، چنانكه بيايد. همين شخص شاگرد ابن الجبّاب بوده است. بر اساس اين مدارک و بر اساس محتويات مقدمه ووستنفلد، شادروان علامه [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]]، پس از تفحّص در کتابهاى مختلفه چنانكه ذكر آنها بيايد، به اين نتيجه دست يافت كه مترجم اين كتاب پدر ابوالمعالى احمد ابرقوهى مذكور يعنى رفيعالدين ابومحمد اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل بن ابىطالب همدانى قاضى ابرقوه است و نيز احتمال داده است كه اين شخص در بازگشت از مصر در ابرقوه در سال 622 به دستور سعد بن زنگى به ترجمه كتاب پرداخته است.علامه مينوى در پايان تحقيقات خود احتمال ديگرى نيز داده است به اين شرح: "اگر مؤلف همين مرد [رفيعالدين اسحاق بن محمد] باشد حدس ديگرى نيز مىتوان زد، و آن اينكه قبلا يك بار به شام و مصر رفته بوده است و سيره را بر ابن الجبّاب تنها خوانده بوده است و برگشته و در 612 كتاب را ترجمه كرده بود و سپس در سال 619 بار دوم سفر كرده و به صحبت خود دو پسرش را نيز برده است تا آنچه را كه خود شنيده بوده است آنها هم بشنوند". چنانكه خواهيم ديد اين حدس اخير آن شادروان به واقعيت نزدیک تر است زيرا در مداركى كه بعدا به آنها دست يافتيم قرائن ديگرى در تاييد تاريخ 612 وجود دارد. اينك معلوماتى را كه درباره مترجم كتاب سيره بر اساس يادداشتهاى شادروان علاّمه مينوى در دست بود و اطلاعاتى كه پس از وفات آن شادروان (ششم بهمن ماه سال 1355) | نسخههاى كتاب در نسخههاى خطى اصل كتاب سيرة رسول اللّه صلعم به زبان عربى كه مورد استفاده ووستنفلد قرار گرفته و آنها را در مقدمه خود توصيف نموده، و از آن جمله نسخه مختصر سيرة رسول اللّه تأليف عمادالدين ابوالعبّاس احمد واسطى است، سماع دانشمند معروفى به نام ابوالمعالى احمد بن اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل الهمدانى الابرقوهى (متولد ابرقوه در 614 و متوفى در مكه به سال 701) ملاحظه مىشود كه بنابر سماعات همين نسخهها و بنا بر اطلاعات حاصله از کتابهاى ديگر، چنانكه بيايد. همين شخص شاگرد ابن الجبّاب بوده است. بر اساس اين مدارک و بر اساس محتويات مقدمه ووستنفلد، شادروان علامه [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]]، پس از تفحّص در کتابهاى مختلفه چنانكه ذكر آنها بيايد، به اين نتيجه دست يافت كه مترجم اين كتاب پدر ابوالمعالى احمد ابرقوهى مذكور يعنى رفيعالدين ابومحمد اسحاق بن محمد بن المؤيد بن على بن اسماعيل بن ابىطالب همدانى قاضى ابرقوه است و نيز احتمال داده است كه اين شخص در بازگشت از مصر در ابرقوه در سال 622 به دستور سعد بن زنگى به ترجمه كتاب پرداخته است.علامه مينوى در پايان تحقيقات خود احتمال ديگرى نيز داده است به اين شرح: "اگر مؤلف همين مرد [رفيعالدين اسحاق بن محمد] باشد حدس ديگرى نيز مىتوان زد، و آن اينكه قبلا يك بار به شام و مصر رفته بوده است و سيره را بر ابن الجبّاب تنها خوانده بوده است و برگشته و در 612 كتاب را ترجمه كرده بود و سپس در سال 619 بار دوم سفر كرده و به صحبت خود دو پسرش را نيز برده است تا آنچه را كه خود شنيده بوده است آنها هم بشنوند". چنانكه خواهيم ديد اين حدس اخير آن شادروان به واقعيت نزدیک تر است زيرا در مداركى كه بعدا به آنها دست يافتيم قرائن ديگرى در تاييد تاريخ 612 وجود دارد. اينك معلوماتى را كه درباره مترجم كتاب سيره بر اساس يادداشتهاى شادروان علاّمه مينوى در دست بود و اطلاعاتى كه پس از وفات آن شادروان (ششم بهمن ماه سال 1355) جمعآورى كردهايم از نظر مىگذرانيم. | ||
==شيوه ترجمه كتاب سيره و تنظيم آن به زبان فارسى== | ==شيوه ترجمه كتاب سيره و تنظيم آن به زبان فارسى== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==هدف از ترجمه== | ==هدف از ترجمه== | ||
رفيعالدين پس از ذكر اينكه "كتاب سيرت پيغمبر ما عليه الصلوة و السلام كه محمّد بن اسحاق بن يسار المطّلبى جمع كرده است عمده و متناول اهل نقل است و حجّت و متمسّك اهل فضل" بدين مطلب اشاره كرده است كه "علما از جمله سيرتها آن اختيار كردهاند و از جمله روايتها درين باب به روايت وى اقتصار كردهاند" زيرا محمّد بن اسحاق در | رفيعالدين پس از ذكر اينكه "كتاب سيرت پيغمبر ما عليه الصلوة و السلام كه محمّد بن اسحاق بن يسار المطّلبى جمع كرده است عمده و متناول اهل نقل است و حجّت و متمسّك اهل فضل" بدين مطلب اشاره كرده است كه "علما از جمله سيرتها آن اختيار كردهاند و از جمله روايتها درين باب به روايت وى اقتصار كردهاند" زيرا محمّد بن اسحاق در جمعآورى سيره پيغمبر صلعم اسبق و اقدم بود، در علم نقل و روايت افضل و اعلم بود سپس مترجم هدف خود را از"كتاب سيرت پيغمبر عليه الصلوة و السّلام ترجمه ساختن. و از لفظ تازى با زبان پارسى آوردن عام نفع مسلمانان را" ذكر كرده است. "زيرا اين كتاب نزد پارسى زبانان غريب الوجود است فضل از آنكه خود كسى را سماع آن باشد. يا روايت آن تواند كردن". | ||
==شيوه ترجمه== | ==شيوه ترجمه== |
ویرایش