پرش به محتوا

خمینی، سید مصطفی: تفاوت میان نسخه‌ها

غنی سازی متن
(غنی سازی متن)
(غنی سازی متن)
خط ۶: خط ۶:
|-
|-
|نام‎های دیگر  
|نام‎های دیگر  
| data-type="authorOtherNames" |  
| data-type="authorOtherNames" | حاج سید مصطفی خمینی
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
خط ۳۰: خط ۳۰:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |
| data-type="authorWritings" |[[کتاب البیع (للسید مصطفی الخمینی)]]
 
[[کتاب الصوم (للسید مصطفی الخمینی)]]
 
[[کتاب الطهاره (للسید مصطفی الخمینی)]]
 
[[مستند تحریر الوسیله]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف  
|کد مؤلف  
خط ۳۷: خط ۴۳:
</div>
</div>


'''آیت‌الله سيد مصطفى خمينى''' فرزند بزرگوار رهبر کبير انقلاب حضرت [[امام خمینی]] قدس‌سره در سال 1309 هجرى شمسى در شهر مقدس قم و در خانواده‌اى اهل علم و شريف و بزرگ به دنيا آمد.
'''آیت‌الله سيد مصطفى خمينى''' فرزند بزرگوار [[خمینی، سید روح‌الله|رهبر کبير انقلاب حضرت امام خمینی قدس‌سره]] در سال 1309 هجرى شمسى در شهر مقدس قم و در خانواده‌اى اهل علم و شريف و بزرگ به دنيا آمد.


او از سادات موسوى است و نسبش به امام موسى کاظم‌ عليه‌السلام مى‌رسد.
او از سادات موسوى است و نسبش به امام موسى کاظم‌ عليه‌السلام مى‌رسد.
خط ۴۶: خط ۵۲:




پدرش سيد روح الله مصطفوى، مشهور به [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، مجدد اسلام و حيات بخش شريعت مقدس رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در قرن اخير بود که دوست و دشمن به ستايش او پرداخته و به کمالات و مقامات معنوى او معترفند.
پدرش [[خمینی، سید روح‌الله|سيد روح الله مصطفوى]]، مشهور به [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، مجدد اسلام و حيات بخش شريعت مقدس رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در قرن اخير بود که دوست و دشمن به ستايش او پرداخته و به کمالات و مقامات معنوى او معترفند.


مادر تقيه و فاضله‌اش فرزند آیت‌الله ميرزا محمد ثقفى، صاحب کتاب «روان جاويد» در تفسير قرآن و «غرر العوائد من درر الفوائد» در علم اصول است.
مادر تقيه و فاضله‌اش فرزند [[ثقفی تهرانی، محمد|آیت‌الله ميرزا محمد ثقفى]]، صاحب کتاب «[[روان جاوید در تفسیر قرآن مجید|روان جاويد]]» در تفسير قرآن و «[[غرر العوائد من درر الفوائد]]» در علم اصول است.


آیت‌الله ميرزا ابوالفضل تهرانى، صاحب کتاب «شفاء الصدور فیشرح زيارة عاشوراء» نيز، جد مادرى اوست.
[[طهرانی، ابوالفضل بن ابوالقاسم|آیت‌الله ميرزا ابوالفضل تهرانى]]، صاحب کتاب «[[شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور|شفاء الصدور فی شرح زيارة عاشوراء]]» نيز، جد مادرى اوست.


جد بزرگش نيز آیت‌الله ميرزا ابوالقاسم کلانتر است. او تقريرات درس [[شيخ انصارى]] را با نام «مطارح الأنظار» نوشته است و سيد مصطفى از وى به «جد مقرر من» تعبير مى‌کند.
جد بزرگش نيز [[کلانتری نوری، ابوالقاسم|آیت‌الله ميرزا ابوالقاسم کلانتر]] است. او تقريرات درس [[شيخ انصارى]] را با نام «[[مطارح الأنظار (طبع جدید)|مطارح الأنظار]]» نوشته است و سيد مصطفى از وى به «جد مقرر من» تعبير مى‌کند.


==رؤياى صادقه==
==رؤياى صادقه==
خط ۹۹: خط ۱۰۵:
# [[حجت کوه‌کمری، محمد|آیت‌الله سيد حجت کوه‌کمرى]]
# [[حجت کوه‌کمری، محمد|آیت‌الله سيد حجت کوه‌کمرى]]
# آیت‌الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى
# آیت‌الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى
# آیت‌الله حکيم
# [[حکیم، محسن|آیت‌الله حکيم]]
# آیت‌الله شاهرودى
# آیت‌الله شاهرودى
# آیت‌الله [[خویی، ابوالقاسم|سيد ابوالقاسم خويى]]  
# آیت‌الله [[خویی، ابوالقاسم|سيد ابوالقاسم خويى]]  


==تأليفات==
==جهاد و شهادت==
 
 
آیت‌الله سيد مصطفى خمينى، [[خمینی، سید روح‌الله|نائب پدر]] و بازوى تواناى او بود.
 
هنگامى که [[امام خمینی]] در 15 خرداد سال 1342 دستگير شد، او به ادامۀ راه پدر و هدايت انقلاب پرداخت تا آنکه حکومت ستمگر شاه او را نيز دستگير و زندانى کرد و پس از تبعيد به ترکيه، همراه پدرش به عراق تبعيد نمود.
 
سيد مصطفى خمينى در سال‌هاى تبعيد خود در عراق همواره يار و پشتيبان پدر و بازوى توانمند او براى هدايت انقلاب بود تا آنکه رژيم شاهنشاهى براى ضربه زدن به [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]]، در سال 1356 شمسى آن بزرگوار را در سن 47 سالگى به شهادت رساند.
 
خون اين سيد بزرگوار هم همچون خون سيد الشهداء جوشيد و کاخ ستمگران را واژگون ساخت. شهادت او نقطۀ اوج انقلاب اسلامى ايران گرديد و عاقبت در 22 بهمن 1357 يعنى يکسال بعد انقلاب اسلامى به ثمر نشست و اين است معناى سخن [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] که فرمودند:
 
«شهادت مصطفى از الطاف خفيۀ الهى بود.»
 
==آثار==




خط ۱۲۵: خط ۱۴۴:


و تأليفات فراوان ديگرى که در حملۀ دژخيمان شاه به منزل وى به غارت رفت.
و تأليفات فراوان ديگرى که در حملۀ دژخيمان شاه به منزل وى به غارت رفت.
==جهاد و شهادت==
آیت‌الله سيد مصطفى خمينى نائب پدر و بازوى تواناى او بود.
هنگامى که [[امام خمینی]] در 15 خرداد سال 1342 دستگير شد، او به ادامۀ راه پدر و هدايت انقلاب پرداخت تا آنکه حکومت ستمگر شاه او را نيز دستگير و زندانى کرد و پس از تبعيد به ترکيه، همراه پدرش به عراق تبعيد نمود.
سيد مصطفى خمينى در سال‌هاى تبعيد خود در عراق همواره يار و پشتيبان پدر و بازوى توانمند او براى هدايت انقلاب بود تا آنکه رژيم شاهنشاهى براى ضربه زدن به [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]]، در سال 1356 شمسى آن بزرگوار را در سن 47 سالگى به شهادت رساند.
خون اين سيد بزرگوار هم همچون خون سيد الشهداء جوشيد و کاخ ستمگران را واژگون ساخت. شهادت او نقطۀ اوج انقلاب اسلامى ايران گرديد و عاقبت در 22 بهمن 1357 يعنى يکسال بعد انقلاب اسلامى به ثمر نشست و اين است معناى سخن [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] که فرمودند:
«شهادت مصطفى از الطاف خفيۀ الهى بود.»




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش