۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حسن زاده آملي، حسن' به 'حسنزاده آملی، حسن') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم میشود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که میتوان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان میبیند: | با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم میشود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که میتوان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان میبیند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''دلا بازیچه نبود دار هستی''|2=''همه حق است در بازار هستی''}} | |||
{{ب|''دلا تا مرغ باغ کبریایی''|2=''یگانه محرم سر خدایی''}} | |||
{{ب|''جز تو ندارم هوس دیگری''|2=''چون نبود جز تو کس دیگری''}} | |||
{{ب|''دانش من شد قفس جان من''|2=''تن بودش هم قفس دیگری''}} | |||
{{ب|''ای که زبانها به تو گویاستی''|2=''ای که دل و دیدهی داناستی''}} | |||
{{ب|''ای که ز تو مرغ شباهنگ را''|2='' ناله جانسوز سحرهاستی''}} | |||
{{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است: | دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم''|2=''فلانی و فلانی را نمیخواهم نمیخواهم''}} | |||
{{ب|''سخن باید بگویم از کلینی''|2=''که کافیاش زداید زنگ از دل''}} | |||
{{ب|''همان کافی که آب زندگانی است''|2=''حیات جاودانی راست کافل''}} | |||
{{ب|''همان کافی که چون کشتی نوح است''|2=''به حق مرسلین و حق مرسل''}} | |||
{{ب|''همان کافی که از پیغمبر و آل''|2='' بود میراث اهل علم کامل''<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا باباافضل کاشانی یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها بهنیکی یاد میکند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا بهخاطر مسائل شخصیاش از جو مذهبی دور مانده، گرامی میدارد: | از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا باباافضل کاشانی یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها بهنیکی یاد میکند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا بهخاطر مسائل شخصیاش از جو مذهبی دور مانده، گرامی میدارد: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ز فارابی شنو گر نکته یابی''|2='' که این یک نکته میباشد کتابی''}} | |||
{{ب|''چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی''|2=''بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربانی''}} | |||
{{ب|''چه غم ما را ز بیگلدانی و گلهای رنگارنگ''|2=''بود زهر الربيع سید و انوار نعمانی''}} | |||
{{ب|''چه غم ما را ز سر بردن بهتنهایی که همصحبت''|2=''بود کشکول شیخ و مجمع الأمثال میدانی''}} | |||
{{ب|''چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم''|2=''بود تا مثنوی و منطق الطير دو عرفانی''}} | |||
{{ب|''پریشان نیستم از بیگلستانی که در پیش است ''|2='' گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی''<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
از دیگر ویژگیهای ایشان که در اشعار وی بروز کرده است، آشنایی با دواوین شاعران و استقبال از شعرهای آنها است. این انس دیرینه و عمیق علامه با شاعران را میتوان از شعرهایی که ایشان در استقبال از بزرگان سرودهاند نیز فهمید؛ برخلاف بعضی از بزرگان حوزه که طبع شعر داشتهاند، اما دوری آنها از پشتوانه ادبی باعث شده در شعر و ادب درجا بزنند و باعث فاصله بیشتر ادب و ادبا از حوزه شوند. علامه از این پشتوانه غنی برخوردار است. | از دیگر ویژگیهای ایشان که در اشعار وی بروز کرده است، آشنایی با دواوین شاعران و استقبال از شعرهای آنها است. این انس دیرینه و عمیق علامه با شاعران را میتوان از شعرهایی که ایشان در استقبال از بزرگان سرودهاند نیز فهمید؛ برخلاف بعضی از بزرگان حوزه که طبع شعر داشتهاند، اما دوری آنها از پشتوانه ادبی باعث شده در شعر و ادب درجا بزنند و باعث فاصله بیشتر ادب و ادبا از حوزه شوند. علامه از این پشتوانه غنی برخوردار است. | ||
در استقبال از قصیده معروف میرفندرسکی که فرمودهاند: | در استقبال از قصیده معروف میرفندرسکی که فرمودهاند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}} | |||
علامه چنین سروده است: | علامه چنین سروده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی''|2=''پس چرا اینسان جهان خویشتن آراستی''}}{{پایان شعر}} | |||
با توجه به شعرهای علامه و ذوق جاری در اشعار او پی میبریم که در این استقبالها او صرفا تأثیر گرفته و پا را از تقلید فراتر نهاده است<ref>ر.ک: همان، ص19-21</ref>. | با توجه به شعرهای علامه و ذوق جاری در اشعار او پی میبریم که در این استقبالها او صرفا تأثیر گرفته و پا را از تقلید فراتر نهاده است<ref>ر.ک: همان، ص19-21</ref>. | ||
آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهرهگیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است: | آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهرهگیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''صبا به کوی عزیزان روضه رضوان''|2=''سلام ما به حضور عزیز ما برسان''}} | |||
{{ب|''حضور قدسی قدیس عیسویمشرب''|2=''که مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان''}} | |||
{{ب|''حضور فخر اماثل جناب علامه''|2=''حضور صدر افاضل مفسر قرآن''}} | |||
{{ب|''در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا''|2=''هریک بود بیشبهه صدر آرا''}} | |||
{{ب|''با منطقی از صاحب شفا گو''|2=''در حکمت از صدرای ذوالبها گو''<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستارهشناسی، مانند: | اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستارهشناسی، مانند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت''|2=''ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست''}} | |||
{{ب|''ز بیرونی که قانونش چه باشد''|2=''مجسطی را یکی نیکومماثل''}} | |||
{{ب|''ز استادان در ارصاد و ازیاج''|2=''در اسطرلاب و ربع و رمل و رامل''}}{{پایان شعر}} | |||
اشعار ایشان در موسیقی، مانند: | اشعار ایشان در موسیقی، مانند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''از حجازی و عراقی، تویی ار پردهشناس ''|2=''خوشتر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست''}}{{پایان شعر}} | |||
در فلسفه: | در فلسفه: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''گفت سوفسطایی حقناشناس''|2=''دار هستی را نمیباشد اساس''}} | |||
{{ب|''دیدهای کاو پاک باشد از مرض''|2=''جوهر آدم بیند و جز او عرض''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده میشود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده میشود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. |
ویرایش