پرش به محتوا

شوقی، مولانا: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ـ' به ''
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '')
خط ۳۳: خط ۳۳:
</div>
</div>


'''مولانا شوقی بـغدادی'''، شـاعر قرن نهم هجری است که دیوان مـنسوب بـه امام علی(ع) را در سال 875‎ق، به نظم فارسی تـرجمه کـرده است. از نام کامل او و تاریخ ولادت و وفاتش اطـلاعی در دست نیست، اما تـا سال 878ق، زنده بـوده است.
'''مولانا شوقی بغدادی'''، شاعر قرن نهم هجری است که دیوان منسوب به امام علی(ع) را در سال 875‎ق، به نظم فارسی ترجمه کرده است. از نام کامل او و تاریخ ولادت و وفاتش اطلاعی در دست نیست، اما تا سال 878ق، زنده بوده است.


==زادروز، زمانه و زادگاه==  
==زادروز، زمانه و زادگاه==  
وی در مقدمه دیوان از صدر زمان، حضرت برهان‎الدین نام می‎برد<ref>ر.ک: روضاتیان، سیده مریم، صفحه چهل‎وشش تا چهل‎وهشت</ref>‏. به نظر می‎رسد ایـن شـخص خواجه برهان‎الدین عبدالحمید کرمانی وزیـر سـلطان ابوسعید تـیموری‎ بـاشد‎ کـه پس از شکست او در مقابل اوزون حسن، به دست مـلازمان اوزون حـسن آق قوینلو گرفتار شد، اما پس از مدتی به فرمان او به منصب اشرف دیوان‎ وزارت رسـید<ref>ر.ک: میرباقری‎فرد، سید علی‎اصغر، ص96</ref>‏.
وی در مقدمه دیوان از صدر زمان، حضرت برهان‎الدین نام می‎برد<ref>ر.ک: روضاتیان، سیده مریم، صفحه چهل‎وشش تا چهل‎وهشت</ref>‏. به نظر می‎رسد این شخص خواجه برهان‎الدین عبدالحمید کرمانی وزیر سلطان ابوسعید تیموری‎ باشد‎ که پس از شکست او در مقابل اوزون حسن، به دست ملازمان اوزون حسن آق قوینلو گرفتار شد، اما پس از مدتی به فرمان او به منصب اشرف دیوان‎ وزارت رسید<ref>ر.ک: میرباقری‎فرد، سید علی‎اصغر، ص96</ref>‏.


اوزون حسن در سال 857 به سلطنت رسید و تـبریز را پایتخت خود قرار داد. او اهـل ادب و هـنر و دانش را از‎ اطراف‎ تبریز فراخواند و در دوران حـکومتش‎ هـمواره‎ دوستدار علما و ادبا بود. پس از او پسرش سلطان خلیل به حکومت رسید، ولی دوران سلطنتش شش مـاه بـیشتر نپایید، سپس سلطان یعقوب پسـر‎ دیـگر‎ اوزون حـسن بر تخت‎ سـلطنت‎ نـشست. سلطان یعقوب مردی شـاعر و شـاعرپرور بود و تبریز در دوران سلطنتش (883 تا 896ق)، یکی از مهم‎ترین مراکز علم و ادب در آن زمان بشمار می‎رفت<ref>ر.ک: همان، ص97</ref>‏.
اوزون حسن در سال 857 به سلطنت رسید و تبریز را پایتخت خود قرار داد. او اهل ادب و هنر و دانش را از‎ اطراف‎ تبریز فراخواند و در دوران حکومتش‎ همواره‎ دوستدار علما و ادبا بود. پس از او پسرش سلطان خلیل به حکومت رسید، ولی دوران سلطنتش شش ماه بیشتر نپایید، سپس سلطان یعقوب پسر‎ دیگر‎ اوزون حسن بر تخت‎ سلطنت‎ نشست. سلطان یعقوب مردی شاعر و شاعرپرور بود و تبریز در دوران سلطنتش (883 تا 896ق)، یکی از مهم‎ترین مراکز علم و ادب در آن زمان بشمار می‎رفت<ref>ر.ک: همان، ص97</ref>‏.


مولانا شوقی نیز در همین سرزمین در‎ چنین‎ عهدی پرورش‎ یافت. از نام کامل او و تاریخ ولادتـش اطـلاعی در دست نیست. آنچه تذکره‎ها پیرامون زنـدگی و شـخصیت شـوقی‎ نـوشته‎اند مـختصر، نارسا و غالباً تـکراری اسـت. حتی برخی از این کتب‎ شرح‎ حال‎ او را با شوقی یزدی که از اعقاب خواجه رشیدالدین بوده و در هـرات مـی‎زیسته درهـم ‎‎آمیخته‎اند<ref>ر.ک: همان</ref>‏.‎
مولانا شوقی نیز در همین سرزمین در‎ چنین‎ عهدی پرورش‎ یافت. از نام کامل او و تاریخ ولادتش اطلاعی در دست نیست. آنچه تذکره‎ها پیرامون زندگی و شخصیت شوقی‎ نوشته‎اند مختصر، نارسا و غالباً تکراری است. حتی برخی از این کتب‎ شرح‎ حال‎ او را با شوقی یزدی که از اعقاب خواجه رشیدالدین بوده و در هرات می‎زیسته درهم ‎‎آمیخته‎اند<ref>ر.ک: همان</ref>‏.‎


در «مجالس النفائس» تألیف‎ امیر علی‎شیر نوایی، در ذکر شعرایی که میر علی‎شیر به ملازمت ایشان رفته یا‎ بـه خدمت میر آمده‎اند‎، به‎ نام مولانا شوقی از ولایت جیجک‎تو برمی‎خوریم که یک بیت ترکی و یک بیت فارسی نیز از او ذکر شده و آمده که اصل او از خوارزم است<ref>ر.ک: همان</ref>‏.‎
در «مجالس النفائس» تألیف‎ امیر علی‎شیر نوایی، در ذکر شعرایی که میر علی‎شیر به ملازمت ایشان رفته یا‎ به خدمت میر آمده‎اند‎، به‎ نام مولانا شوقی از ولایت جیجک‎تو برمی‎خوریم که یک بیت ترکی و یک بیت فارسی نیز از او ذکر شده و آمده که اصل او از خوارزم است<ref>ر.ک: همان</ref>‏.‎


مرحوم محمد‎علی تربیت در کتاب «دانـشمندان آذربایجان»، از شوقی مفصل‎تر‎ سخن‎ گفته‎ است: «شوقی تبریزی از منسوبین خواجه رشـید‎الدین وزیـر بـوده، خط نستعلیق‎ را‎ خوب می‎نوشته، پس از مدتی خدمات لایقه در دارالانشاء سام‎میرزا، به هند رفته و در کابل‎ سنة‎ 954‎ق، فوت شده ‎اسـت. ‎همین ‎شوقی ‎است ‎که‎ قبل‎ از میبدی دیوان حضرت علی‎(ع) را با نظم پارسی در سنه 855ق، به نام سـلطان‎ یعقوب‎ ترجمه کرده و نسخه‎ای از آن نزد نگارنده موجود است». این نخستین مأخذی‎ است‎ کـه‎ شوقی را سراینده ترجمه مـنظوم دیـوان منسوب به حضرت علی(ع) معرفی کرده است؛ حال‎ آنکه‎ هیچ‎یک از تذکره‎های معاصر شوقی به این مورد اشاره نکرده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>‏.
مرحوم محمد‎علی تربیت در کتاب «دانشمندان آذربایجان»، از شوقی مفصل‎تر‎ سخن‎ گفته‎ است: «شوقی تبریزی از منسوبین خواجه رشید‎الدین وزیر بوده، خط نستعلیق‎ را‎ خوب می‎نوشته، پس از مدتی خدمات لایقه در دارالانشاء سام‎میرزا، به هند رفته و در کابل‎ سنة‎ 954‎ق، فوت شده ‎است. ‎همین ‎شوقی ‎است ‎که‎ قبل‎ از میبدی دیوان حضرت علی‎(ع) را با نظم پارسی در سنه 855ق، به نام سلطان‎ یعقوب‎ ترجمه کرده و نسخه‎ای از آن نزد نگارنده موجود است». این نخستین مأخذی‎ است‎ که‎ شوقی را سراینده ترجمه منظوم دیوان منسوب به حضرت علی(ع) معرفی کرده است؛ حال‎ آنکه‎ هیچ‎یک از تذکره‎های معاصر شوقی به این مورد اشاره نکرده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>‏.


سعید نفیسی‎ در‎ کتاب‎ «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی» در ذیل شوقی یزدی می‎نویسد: «از شاعران توانای قرن دهم و مردی خوش‎گوی بـوده و خـط‎ نسخ‎ تعلیق‎ را نیکو می‎نوشته و در انشا دست داشته و به همین جهت مدتی منشی‎ سام‎‎میرزا صفوی بوده است و در شعر نیز مهارت داشته و قصیده را بهتر می‎سروده و غزل هم می‎گفته‎ است‎» و در جای دیـگر ذیـل همین شوقی یزدی نوشته است: «ظاهراً وی‎ به‎جز شوقی یزدی سابق‎الذکر و از بازماندگان‎ خواجه‎ رشید‎ وزیر بوده و بیشتر در هرات می‎زیسته و در‎ 963‎ق، در آن شهر در‎گذشته و در مزار عبدالله انصاری مدفون شده و از او ربـاعیات‎ مـانده‎ است»<ref>ر.ک: همان</ref>‏.  
سعید نفیسی‎ در‎ کتاب‎ «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی» در ذیل شوقی یزدی می‎نویسد: «از شاعران توانای قرن دهم و مردی خوش‎گوی بوده و خط‎ نسخ‎ تعلیق‎ را نیکو می‎نوشته و در انشا دست داشته و به همین جهت مدتی منشی‎ سام‎‎میرزا صفوی بوده است و در شعر نیز مهارت داشته و قصیده را بهتر می‎سروده و غزل هم می‎گفته‎ است‎» و در جای دیگر ذیل همین شوقی یزدی نوشته است: «ظاهراً وی‎ به‎جز شوقی یزدی سابق‎الذکر و از بازماندگان‎ خواجه‎ رشید‎ وزیر بوده و بیشتر در هرات می‎زیسته و در‎ 963‎ق، در آن شهر در‎گذشته و در مزار عبدالله انصاری مدفون شده و از او رباعیات‎ مانده‎ است»<ref>ر.ک: همان</ref>‏.  


کتاب‎ «احوال‎ و آثار خوش‎نویسان» نوشته دکتر مهدی بیانی تنها اثری است که به شرح حـال شـوقی و شـوقی‎ها با دیدی نسبتاً منتقدانه پرداخته است. ‎در ‎این کتاب پس از ذکر‎ شرح حال شـوقی یـزدی (مـطابق آنچه سام‎میرزا در تحفه سامی نوشته است) و اشاره به مطالب مرحوم تربیت که در کتاب دانـشمندان آذربـایجان دربـاره شوقی آمده است، می‎گوید: «باید دو تن‎ شوقی‎ شاعر خوش‎نویس وجود داشته بوده باشد: یـکی آنـکه منشی سام‎میرزای صفوی است و در حدود سال 957ق، در‎گذشته و دیگری آنکه در حدود یک‎صدوبـیست سـال پیـش از وی می‎زیسته‎ و دیوان‎ حضرت امیر(ع) را ترجمه منظوم به نام سلطان یعقوب کرده است»<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>‏.  
کتاب‎ «احوال‎ و آثار خوش‎نویسان» نوشته دکتر مهدی بیانی تنها اثری است که به شرح حال شوقی و شوقی‎ها با دیدی نسبتاً منتقدانه پرداخته است. ‎در ‎این کتاب پس از ذکر‎ شرح حال شوقی یزدی (مطابق آنچه سام‎میرزا در تحفه سامی نوشته است) و اشاره به مطالب مرحوم تربیت که در کتاب دانشمندان آذربایجان درباره شوقی آمده است، می‎گوید: «باید دو تن‎ شوقی‎ شاعر خوش‎نویس وجود داشته بوده باشد: یکی آنکه منشی سام‎میرزای صفوی است و در حدود سال 957ق، در‎گذشته و دیگری آنکه در حدود یک‎صدوبیست سال پیش از وی می‎زیسته‎ و دیوان‎ حضرت امیر(ع) را ترجمه منظوم به نام سلطان یعقوب کرده است»<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>‏.  


از توضیحاتی که تذکره‎های متقدم و متأخر درباره شوقی تبریزی (و شـوقی‎های دیـگر) نوشته‎اند، مطلبی که‎ سودمند و روشنگر باشد یـافت نـمی‎شود. تـنها می‎توان برای ذکر بخشی از‎ شرح‎ حال‎ ایـن شـاعر گمنام، به مقدمه خود او در ترجمه دیوان منسوب اعتماد نمود. آن‎چنان‎که خود در ‎‎مـقدمه‎ ذکـر کرده است، برای کسب عـلم و دانـش راهی سـفر مـی‎شود و مـدتی در بغداد‎ اقامت‎ می‎کند‎. روزی در هنگام مطالعه دیـوان اشـعار حضرت علی‎(ع)، وجد و حال به او دست می‎دهد و در آن‎ حالت تصمیم می‎گیرد دیـوان را بـرای کسانی که از عربی آگاهی ندارند، بـه‎ نظم فارسی ترجمه کـند<ref>ر.ک: همان، ص100-99</ref>‏.‎
از توضیحاتی که تذکره‎های متقدم و متأخر درباره شوقی تبریزی (و شوقی‎های دیگر) نوشته‎اند، مطلبی که‎ سودمند و روشنگر باشد یافت نمی‎شود. تنها می‎توان برای ذکر بخشی از‎ شرح‎ حال‎ این شاعر گمنام، به مقدمه خود او در ترجمه دیوان منسوب اعتماد نمود. آن‎چنان‎که خود در ‎‎مقدمه‎ ذکر کرده است، برای کسب علم و دانش راهی سفر می‎شود و مدتی در بغداد‎ اقامت‎ می‎کند‎. روزی در هنگام مطالعه دیوان اشعار حضرت علی‎(ع)، وجد و حال به او دست می‎دهد و در آن‎ حالت تصمیم می‎گیرد دیوان را برای کسانی که از عربی آگاهی ندارند، به‎ نظم فارسی ترجمه کند<ref>ر.ک: همان، ص100-99</ref>‏.‎


بنابراین اگر شوقی را‎ بغدادی بـنامیم، بـا آنـچه در مقدمه دیوان آمـده تـناسب بیشتری دارد و با توجه بـه نـام خواجه برهان‎الدین عبدالحمید کرمانی که ابتدا وزیر و فرد مورد اعتماد سلطان ابوسعید تـیموری بـوده و پس‎ از‎ شکست او در مقابل اوزون حسن، به سـمت وزارت امـیر حسن‎بیگ تـرکمان درآمـد و تـا سال 878ق نیز زنده بـود، می‎توان به بخشی از تاریخ زندگی شوقی نیز دست یافت؛ با‎ در‎ نظر گرفتن اینکه وی نظم دیـوان را در سـال 875ق، به انجام رسانده است و این تـاریخ در نـسخه‎های خـطی دیـوان نـیز مضبوط است<ref>ر.ک: همان، ص100</ref>‏.  
بنابراین اگر شوقی را‎ بغدادی بنامیم، با آنچه در مقدمه دیوان آمده تناسب بیشتری دارد و با توجه به نام خواجه برهان‎الدین عبدالحمید کرمانی که ابتدا وزیر و فرد مورد اعتماد سلطان ابوسعید تیموری بوده و پس‎ از‎ شکست او در مقابل اوزون حسن، به سمت وزارت امیر حسن‎بیگ ترکمان درآمد و تا سال 878ق نیز زنده بود، می‎توان به بخشی از تاریخ زندگی شوقی نیز دست یافت؛ با‎ در‎ نظر گرفتن اینکه وی نظم دیوان را در سال 875ق، به انجام رسانده است و این تاریخ در نسخه‎های خطی دیوان نیز مضبوط است<ref>ر.ک: همان، ص100</ref>‏.  


==پانویس==
==پانویس==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش