۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در باب اول کتاب روایاتی نقل شده که به اعتقاد مؤلف تعلیم [وقف] تام، از جانب رسول مکرم(ص) توسط جبرئیل(ع) است؛ زیرا ظاهرش دلالت دارد بر اینکه شایسته است در آیهاى که صحبت از آتش و عقاب است و بعدازآن، ذکر بهشت و ثواب آمده است، قرائت را قطع کرد و میان این دو فاصله انداخت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3؛ دانی، ابوعمرو، صفحه3</ref>. | در باب اول کتاب روایاتی نقل شده که به اعتقاد مؤلف تعلیم [وقف] تام، از جانب رسول مکرم(ص) توسط جبرئیل(ع) است؛ زیرا ظاهرش دلالت دارد بر اینکه شایسته است در آیهاى که صحبت از آتش و عقاب است و بعدازآن، ذکر بهشت و ثواب آمده است، قرائت را قطع کرد و میان این دو فاصله انداخت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3؛ دانی، ابوعمرو، صفحه3</ref>. | ||
علائم وقف بنا بر آنچه دانی عنوان کرده، با اختلاف میان علما و دانشمندان همراه است. برخی، | علائم وقف بنا بر آنچه دانی عنوان کرده، با اختلاف میان علما و دانشمندان همراه است. برخی، وقف را چهار قسم تام مختار، کافی جایز، صالح مفهوم و قبیح متروک و گروهی دیگر، آن را سه قسم مختار، جایز و قبیح دانسته است. بنا بر گفته عدهای نیز وقف بر دو نوع تام و قبیح است و نوع دیگری ندارد<ref>ر.ک: همان، ص7؛ همان، ص7-6</ref>. | ||
او قول اول را صحیح دانسته و مینویسد: قول اول، نزد من صحیحتر است و من به آن معتقدم؛ زیرا | او قول اول را صحیح دانسته و مینویسد: قول اول، نزد من صحیحتر است و من به آن معتقدم؛ زیرا گاهی قاری در آیاتی که مطلب یا داستانی طولانی است و عبارتها به یکدیگر تعلق دارند، در جایی که نه تام باشد و نه کافی، نفسش تمام میشود. در آن صورت بر روی عبارتی که معنایش مناسب و مفهوم باشد، وقف میکند<ref>ر.ک: همان، ص7؛ همان، ص7</ref>. | ||
وی ابتدا وقف تام را چنین تعریف | وی ابتدا وقف تام را چنین تعریف میکند: وقفی که قطع بر آن و شروع از بعدش خوب است؛ زیرا موضوع آیات بعد به آیات قبل هیچگونه تعلقی ندارد. این در جایی است که موضوعات پایان میپذیرد که بهطور عمده در انتهای آیات یا فواصل آیات پیش میآید؛ مانند وقف بر «أُولئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»﴿البقرة، 5﴾ و شروع کردن از آیه بعد «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا» ﴿البقرة، 6﴾<ref>ر.ک: همان، ص8؛ همان، ص8-7</ref>. | ||
دانی در باب بعدی، وقف کافی را بیان میدارد. کافی در مواردی است که وقف بر آن، صحیح و شروع از بعدش خوب است با | دانی در باب بعدی، وقف کافی را بیان میدارد. کافی در مواردی است که وقف بر آن، صحیح و شروع از بعدش خوب است با این تفاوت که عبارت دوم، تنها از نظر معنا به عبارت اول وابسته است، ولی از نظر لفظ به آن وابسته نیست؛ مانند وقف بر «حُرِّمَتْ عَلَیکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ»﴿النساء، 23﴾ و شروع از بعدازآن. همچنین است موارد مشابه آن؛ زیرا عبارت بعدش، عطف بر قبل و متعلق به آن است و هر بخش از کلام از جهت عوامل لفظی مستقل است و معنای کافی دارد؛ لذا وقف بر آن نیز کافی است. این نوع، «مفهوم» هم نامیده میشود<ref>ر.ک: همان، ص10؛ همان، ص10-9</ref>. | ||
از نظر دانی سومین مرتبه، وقف حسن است. وقف بر این نوع خوب است، ولی ابتدا از بعدش به دلیل وابستگی آن به | از نظر دانی سومین مرتبه، وقف حسن است. وقف بر این نوع خوب است، ولی ابتدا از بعدش به دلیل وابستگی آن به عبارت قبلی، هم از نظر لفظ و هم از نظر معنا صحیح نیست؛ مانند: «الحَمدُّ للهِ رَبِّ العالَمینَ»﴿الفاتحة، 2﴾ و «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»﴿الفاتحة، 3﴾ که وقف بر آنها و مشابهشان حسن است؛ زیرا منظور عبارت در زمان وقف فهمیده میشود، ولی شروع از «رَبِّ الْعَالَمِینَ» و «مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ» خوب نیست؛ زیرا این کلمات مجرور هستند و ابتدا از مجرور قبیح است. این قبح بدین سبب است که مجرور، تابع عبارت قبل از خود است؛ ازاینرو که برای قاری، به سبب قطع نفس، همیشه امکان وقف بر روی تام یا کافی نیست، این قسم «صالح» نیز نامیده شده است<ref>ر.ک: پارچهباف دولتی، کریم؛ معافی، میثم، ص3</ref>. | ||
وی سپس اضافه میکند که وقف بر انتهای آیات شایسته است؛ زیرا هم | وی سپس اضافه میکند که وقف بر انتهای آیات شایسته است؛ زیرا هم مقطع به شمار میرود و هم اینکه بسیاری از وقفهای تام در آنجا قرار دارد. در انتهای آیات معمولاً! جملهها پایان میپذیرد و مطلب به آخر میرسد. حتی گروهی از پیشوایان و قاریان پیشین، وقف بر انتهای آیه را میپسندیدند؛ هرچند قسمتی از کلام به بخش دیگر متعلق باشد به دلیل اینکه انتهای آیه مقطع کلام است و مشتبه نمیشود؛ اگرچه انتهای آیه، وقف تام نباشد<ref>ر.ک: همان؛ [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]]، ص12</ref>. | ||
دانی در تأیید | دانی در تأیید سخن خود پیرامون این نوع وقف یادآور میشود که ابوعمرو بصری (متوفی ١٥٤ق)، یکی از عالمان قرائت و علوم قرآنی، دراینباره میگوید: من دوست دارم در انتهای تمام آیات، سکت (وقف) شود. در سنت رسول اعظم اسلام(ص) اینگونه از امسلمه نقل شده که پیامبر اکرم(ص) قرائتش را تقطیع میکرد و آخر هر آیه وقف مینمود. با سند دیگری از ایشان روایت شده است: زمانی که پیامبر اکرم(ص) قرائت مینمود، قرائتش را آیهآیه قطع میکرد و چنین میخواند: «بسمالله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، سپس وقف میکرد و آنگاه میخواند: «اَلْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، آنگاه وقف میکرد و میخواند: «اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و... <ref>ر.ک: همان، ص4؛ متن کتاب، ص12</ref>. | ||
نوع | نوع چهارم که در باب آخر کتاب مطرح شده و خود درجات مختلفی دارد، وقف قبیح است. وقف قبیح آن است که منظور از آن فهمیده نمیشود؛ مانند وقف بر «بسم»، «مالک»، «رب» و نظایر آنها و ابتدا از «الله»، «یوم الدین»، «العالمین»، در آیات سوره حمد، زیرا وقتی بر این کلمات وقف میشود، روشن نیست به چه چیز اضافه شدهاند. این مورد به جهت امکان قطع نفس بر روی آنها «وقف ضرورت» هم نامیده میشود. تمام قاریان و اهلفن، این قسم از وقف را نهی کرده و مردود شمردهاند و مناسب دیدهاند که کسی که نفسش در اینگونه موارد قطع میشود، برای شروع به قبل برگردد تا قبل را به بعد وصل نماید. البته اگر این کار را از روی عدم توانایی انجام نداد، اشکالی ندارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13؛ [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]]، ص14-13</ref>. | ||
نظیر اینها در قبح وقف مواردی است؛ مانند «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ»﴿البقرة، 258﴾؛ «لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ»﴿النحل، 60﴾؛ «إِنَّ اللَّهَ لاَ یسْتَحْیی»﴿البقرة، 26﴾. | نظیر اینها در قبح وقف مواردی است؛ مانند «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ»﴿البقرة، 258﴾؛ «لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ»﴿النحل، 60﴾؛ «إِنَّ اللَّهَ لاَ یسْتَحْیی»﴿البقرة، 26﴾. کسی که نفسش بر روی این موارد تمام شود، لازم است به قبل برگردد و قسمتی از کلام را به قسمت دیگر وصل نماید و اگر چنین نکند، مرتکب گناه [در قرائت] شده است. وقف بر سخن جداگانهای که خارج از حکم قبلی است ولی به آن وصل میشود نیز از این قسم است؛ مانند وقف بر «فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیهِ»﴿النساء، 11﴾؛ به دلیل اینکه نصف در اینجا مربوط به دختر است نه پدر و مادر؛ و عبارت «وَ لِأَبَوَیهِ» مستأنفه است یعنی خبرش «لِکل واحِد مِنهُمَا السُّدُسُ» است که بعداً میآید<ref>ر.ک: همان، ص14-13؛ همان، ص15-14</ref>. | ||
در ادامه باب ششم کتاب نویسنده «وقف و ابتدا» را در آیات و سورههای قرآن کریم پیاده میکند؛ بدین ترتیب که شماره آیه، کلمه یا عبارت و در آخر نام وقف را ذکر میکند. نویسنده در این باب ذکر توضیح را لازم نمیداند؛ مثلاً در آیه آخر سوره حمد، آنجا که «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» آمده، میگوید: این فراز از آیه صفت یا بدل از «الذین» در «صراط الذین» است و یا... درهرصورت به ماقبل تعلق دارد و از آن جدا نمیشود مگر بهطور غیر اختیاری؛ بنابراین: آنچه وقف بر آن ناپسند است چیزهایى از قبیل وقف بر سر مبدلمنه بدون بدل، موصوف بدون صفت، معطوف بدون عطف و مؤکد بدون تأکید است که شبیه آن را در کتاب «الوقف و الابتداء» همراه مثال و با شرح، ذکر کردهام و ذکر موضوع در آن کتاب، از تکرار آن در اینجا بىنیاز مىسازد<ref>ر.ک: همان، ص17؛ همان، ص22-21</ref>. | در ادامه باب ششم کتاب نویسنده «وقف و ابتدا» را در آیات و سورههای قرآن کریم پیاده میکند؛ بدین ترتیب که شماره آیه، کلمه یا عبارت و در آخر نام وقف را ذکر میکند. نویسنده در این باب ذکر توضیح را لازم نمیداند؛ مثلاً در آیه آخر سوره حمد، آنجا که «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» آمده، میگوید: این فراز از آیه صفت یا بدل از «الذین» در «صراط الذین» است و یا... درهرصورت به ماقبل تعلق دارد و از آن جدا نمیشود مگر بهطور غیر اختیاری؛ بنابراین: آنچه وقف بر آن ناپسند است چیزهایى از قبیل وقف بر سر مبدلمنه بدون بدل، موصوف بدون صفت، معطوف بدون عطف و مؤکد بدون تأکید است که شبیه آن را در کتاب «الوقف و الابتداء» همراه مثال و با شرح، ذکر کردهام و ذکر موضوع در آن کتاب، از تکرار آن در اینجا بىنیاز مىسازد<ref>ر.ک: همان، ص17؛ همان، ص22-21</ref>. |
ویرایش