پرش به محتوا

إلزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ده‏ام' به 'ده‏‌ام'
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
جز (جایگزینی متن - 'ده‏ام' به 'ده‏‌ام')
خط ۶۱: خط ۶۱:
# «يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ (تحریم: 8)؛ در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمی‌‏گرداند: نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان روان است» طبق روایتی از ابونعیم از [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] که به‌صورت مرفوع روایت گردیده، مراد از این آیه، علی(ع) و اصحاب او هستند.<ref>همان، ص137</ref>
# «يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ (تحریم: 8)؛ در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمی‌‏گرداند: نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان روان است» طبق روایتی از ابونعیم از [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] که به‌صورت مرفوع روایت گردیده، مراد از این آیه، علی(ع) و اصحاب او هستند.<ref>همان، ص137</ref>


فصل دوم، به اخبار و روایاتی از عامه اختصاص یافته است که دلالت بر امامت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] و عدم صلاحیت دیگران بر امامت دارند. ازجمله این روایات، روایتی است از اخطب خوارزم به نقل از ابن مسعود بدین مضمون که: «لمّا خلق اللّه تعالى آدم و نفخ فيه من روحه عطس آدم، فقال:الحمدللّه، فقال اللّه تعالى:«حمدني عبدي و عزّتي و جلالي لو لا عبدان أريد ان أخلقهما في دار الدنيا ما خلقتك». فقال:«يا الهي! يكونان منّي»؟ قال:«نعم يا آدم، ارفع رأسك و انظر»، فرفع رأسه، فإذا مكتوب على العرش: «لا إله إلا اللّه، محمّد رسول اللّه نبيّ الرّحمة، عليّ مقيم الحجّة، من عرف حقّ عليّ زكى و طاب و من أنكر حقّه لعن و خاب، أقسمت بعزّتي و جلالي أن أدخل النار من عصاه و لو أطاعني و أقسمت بعزّتي أن أدخل الجنّة من أطاعه و لو عصاني»؛ وقتى خداوند آدم(ع) را خلق كرد و از روحش به وى دميد، آدم عطسه كرد و گفت: الحمد للَّه، خداوند فرمود: بنده‏ام مرا حمد كرد. قسم به عزت و جلالم، اگر من اراده به خلق دو بنده‏ام نداشتم كه آن‌ها را در دار دنيا خلق كنم، اى آدم، تو را نمی‌آفريدم. آدم(ع) گفت: خداوندا، آن دو نفر از نسل من هستند؟ خداوند فرمود: بلى اى آدم، سرت را بلند كن و نگاه كن. آدم(ع) سرش را بلند كرده ديد در ساق عرش نوشته شده: لا اله الا اللَّه، محمد نبى الرحمه و على مقيم الحجه، هر كس حق على را بشناسد، پاك و طاهر است و هر كس حق او را انكار كند، ملعون و زیان‌کار است. من به عزت خود سوگند خورده‏ام كه هر كس على را عصيان كند او را داخل جهنم كنم، اگرچه به من اطاعت كرده باشد و به عزتم سوگند کسی که او را اطاعت كند داخل بهشت نمايم، هرچند مرا عصیان کرده باشد.<ref>همان، ص147- 148</ref>
فصل دوم، به اخبار و روایاتی از عامه اختصاص یافته است که دلالت بر امامت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] و عدم صلاحیت دیگران بر امامت دارند. ازجمله این روایات، روایتی است از اخطب خوارزم به نقل از ابن مسعود بدین مضمون که: «لمّا خلق اللّه تعالى آدم و نفخ فيه من روحه عطس آدم، فقال:الحمدللّه، فقال اللّه تعالى:«حمدني عبدي و عزّتي و جلالي لو لا عبدان أريد ان أخلقهما في دار الدنيا ما خلقتك». فقال:«يا الهي! يكونان منّي»؟ قال:«نعم يا آدم، ارفع رأسك و انظر»، فرفع رأسه، فإذا مكتوب على العرش: «لا إله إلا اللّه، محمّد رسول اللّه نبيّ الرّحمة، عليّ مقيم الحجّة، من عرف حقّ عليّ زكى و طاب و من أنكر حقّه لعن و خاب، أقسمت بعزّتي و جلالي أن أدخل النار من عصاه و لو أطاعني و أقسمت بعزّتي أن أدخل الجنّة من أطاعه و لو عصاني»؛ وقتى خداوند آدم(ع) را خلق كرد و از روحش به وى دميد، آدم عطسه كرد و گفت: الحمد للَّه، خداوند فرمود: بنده‏‌ام مرا حمد كرد. قسم به عزت و جلالم، اگر من اراده به خلق دو بنده‏‌ام نداشتم كه آن‌ها را در دار دنيا خلق كنم، اى آدم، تو را نمی‌آفريدم. آدم(ع) گفت: خداوندا، آن دو نفر از نسل من هستند؟ خداوند فرمود: بلى اى آدم، سرت را بلند كن و نگاه كن. آدم(ع) سرش را بلند كرده ديد در ساق عرش نوشته شده: لا اله الا اللَّه، محمد نبى الرحمه و على مقيم الحجه، هر كس حق على را بشناسد، پاك و طاهر است و هر كس حق او را انكار كند، ملعون و زیان‌کار است. من به عزت خود سوگند خورده‏‌ام كه هر كس على را عصيان كند او را داخل جهنم كنم، اگرچه به من اطاعت كرده باشد و به عزتم سوگند کسی که او را اطاعت كند داخل بهشت نمايم، هرچند مرا عصیان کرده باشد.<ref>همان، ص147- 148</ref>


در آخرین باب، به بیان مثالب و معایب برخی از صحابه که در کتب عامه مذکور است، پرداخته شده است. این افراد عبارتند از ابوبکر؛ عمر بن خطاب؛ عثمان بن عفان؛ معاویه؛ یزید بن معاویه؛ عمر بن سعد؛ طلحه بن عبیدالله؛ زبیر بن عوام و عایشه.<ref>همان، ص161- 177</ref>
در آخرین باب، به بیان مثالب و معایب برخی از صحابه که در کتب عامه مذکور است، پرداخته شده است. این افراد عبارتند از ابوبکر؛ عمر بن خطاب؛ عثمان بن عفان؛ معاویه؛ یزید بن معاویه؛ عمر بن سعد؛ طلحه بن عبیدالله؛ زبیر بن عوام و عایشه.<ref>همان، ص161- 177</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش