۸۵
ویرایش
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type='automationCode'| | |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE2630AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«عيون أخبار الرضا(ع)» اثر شيخ صدوق(ره) با ترجمه و شرح محمد تقى اصفهانى(مشهور به آقا نجفى)، حاوى روايات مربوط به امام رضا(ع) مىباشد. | «عيون أخبار الرضا(ع)» اثر [[ابنبابویه، محمد بن علی|شيخ صدوق(ره)]] با ترجمه و شرح محمد تقى اصفهانى(مشهور به آقا نجفى)، حاوى روايات مربوط به امام رضا(ع) مىباشد. | ||
مترجم در ابتداى كتاب سبك و روش ترجمه خود را اينچنين بيان مىكند:«على قدر الامكان از عبارت حديث بيرون نشدم چه در اغلب موارد نقل به معنى كردم و ليكن معنى، مطلق حديث است بنا بر ظاهر مكشوف در نزد اين قاصر.» اين سخن مترجم ظاهراً حاكى از اين است كه روش او در اين ترجمه، انتقال معانى الفاظ به زبان فارسى و انعكاس ساختارهاى زبان متن اصلى در ترجمه است. در اين شيوه كه به آن ترجمه «تحت اللفظى» اطلاق مىشود مترجم فقط سعى مىكند كه براى هر يك از كلمههاى متن اصلى، مرادف و يا معادل مناسبى پيدا كند تا معناى هر يك را مقابل هر واژه قرار دهد. اين نوع ترجمه با آنكه از ترجمه لفظ به لفظ بهتر است ولى باز موجب نارسايى در كلام مىشود؛ چراكه در اين روش، ترجمه بدون ملاحظه سيستم جملهبندى و ساختار نحوى زبان مقصد صورت مىگيرد كه در نتيجه ترجمه را از روانى و خوشخوان بودن تا حدّ زيادى مىاندازد. به عنوان مثال:صفحه 48 «اى فضل بحق قرابتى كه من به رسول خدا(ص) دارم كه اگر پسر عم مرا نياوردى الان هر آينه مىگيرم چيزى را كه در او است دو چشم تو.» كه جمله اخير ترجمه (مىگيرم چيزى را كه در او است دو چشم تو) مقابل «لآخذنّ الذى فيه عيناك» است كه مترجم مىتوانست خواننده را بدون سردرگمى و بدون نياز به توضيح، معنا و مفهوم جمله را به او بفهماند و چنين ترجمه كند: «اگر هماكنون پسر عمويم را به اينجا نياورى، به خويشاونديم با پيامبر گردنت را مىزنم» (ترجمه على اكبر غفارى، باب 4، حديث 5) و صفحه 23 «اى زياد اين على(ع) كتاب او كتاب مناست و كلام او كلام من است و رسول و پيغامآور او پيغامآور من است و آنچه بگويد گفته گفته او است» و شايد بهتر بود اينگونه بياورد: «زياد!اين شخص نوشتهاش نوشته من، گفتارش گفتار من و فرستادهاش فرستادهى من است و هرچه بگويد مطلب همان است كه او گفته است.»(ترجمه على اكبر غفارى،باب 4،حديث 25) از مزاياى اين ترجمه، آنجا كه روايتى احتياج به توضيحى داشته است تا خواننده روايت را بهتر و آسانتر بفهمد با كلمه «مترجم گويد» اينكار صورت گرفته است. | مترجم در ابتداى كتاب سبك و روش ترجمه خود را اينچنين بيان مىكند:«على قدر الامكان از عبارت حديث بيرون نشدم چه در اغلب موارد نقل به معنى كردم و ليكن معنى، مطلق حديث است بنا بر ظاهر مكشوف در نزد اين قاصر.» اين سخن مترجم ظاهراً حاكى از اين است كه روش او در اين ترجمه، انتقال معانى الفاظ به زبان فارسى و انعكاس ساختارهاى زبان متن اصلى در ترجمه است. در اين شيوه كه به آن ترجمه «تحت اللفظى» اطلاق مىشود مترجم فقط سعى مىكند كه براى هر يك از كلمههاى متن اصلى، مرادف و يا معادل مناسبى پيدا كند تا معناى هر يك را مقابل هر واژه قرار دهد. اين نوع ترجمه با آنكه از ترجمه لفظ به لفظ بهتر است ولى باز موجب نارسايى در كلام مىشود؛ چراكه در اين روش، ترجمه بدون ملاحظه سيستم جملهبندى و ساختار نحوى زبان مقصد صورت مىگيرد كه در نتيجه ترجمه را از روانى و خوشخوان بودن تا حدّ زيادى مىاندازد. به عنوان مثال:صفحه 48 «اى فضل بحق قرابتى كه من به رسول خدا(ص) دارم كه اگر پسر عم مرا نياوردى الان هر آينه مىگيرم چيزى را كه در او است دو چشم تو.» كه جمله اخير ترجمه (مىگيرم چيزى را كه در او است دو چشم تو) مقابل «لآخذنّ الذى فيه عيناك» است كه مترجم مىتوانست خواننده را بدون سردرگمى و بدون نياز به توضيح، معنا و مفهوم جمله را به او بفهماند و چنين ترجمه كند: «اگر هماكنون پسر عمويم را به اينجا نياورى، به خويشاونديم با پيامبر گردنت را مىزنم» (ترجمه على اكبر غفارى، باب 4، حديث 5) و صفحه 23 «اى زياد اين على(ع) كتاب او كتاب مناست و كلام او كلام من است و رسول و پيغامآور او پيغامآور من است و آنچه بگويد گفته گفته او است» و شايد بهتر بود اينگونه بياورد: «زياد!اين شخص نوشتهاش نوشته من، گفتارش گفتار من و فرستادهاش فرستادهى من است و هرچه بگويد مطلب همان است كه او گفته است.»(ترجمه على اكبر غفارى،باب 4،حديث 25) از مزاياى اين ترجمه، آنجا كه روايتى احتياج به توضيحى داشته است تا خواننده روايت را بهتر و آسانتر بفهمد با كلمه «مترجم گويد» اينكار صورت گرفته است. |
ویرایش