۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نويسنده در سال 1338ق1299/ش، پس از آنكه حدود پنج سال به دليل وقوع جنگ بينالمللى، راههاى مكه مسدود بوده، تصميم مىگيرد به حج مشرف شود، لذا نزد پدرش مير سيد هدايتالله رفته و اجازه سفر مىخواهد. او خود در اينباره مىنويسد: «به منزل خود آمدم، اتفاقاً خدايگانى آقاى والد تشريف آورده بودند. اجازه خواستم، مشاوره كرديم، فرمودند: ازآنجهت كه پنج سال است بهواسطه وقوع جنگ بينالمللى، طرق مسافرت مكه مسدود بوده و خاصه انقلابات در ممالك منتزعه از عثمانى، از عراق و حجاز و شامات هنوز برطرف نشده، نمىتوانم رأى موافقى بدهم، لكن ازاينجهت كه سفر مكه معظمه كمتر دست مىدهد و فعلاً رفيق خوب مهيا و اسباب فراهم است، نمىتوانم مانع شوم»<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/20 همان، ص20]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/21 21]</ref> | نويسنده در سال 1338ق1299/ش، پس از آنكه حدود پنج سال به دليل وقوع جنگ بينالمللى، راههاى مكه مسدود بوده، تصميم مىگيرد به حج مشرف شود، لذا نزد پدرش مير سيد هدايتالله رفته و اجازه سفر مىخواهد. او خود در اينباره مىنويسد: «به منزل خود آمدم، اتفاقاً خدايگانى آقاى والد تشريف آورده بودند. اجازه خواستم، مشاوره كرديم، فرمودند: ازآنجهت كه پنج سال است بهواسطه وقوع جنگ بينالمللى، طرق مسافرت مكه مسدود بوده و خاصه انقلابات در ممالك منتزعه از عثمانى، از عراق و حجاز و شامات هنوز برطرف نشده، نمىتوانم رأى موافقى بدهم، لكن ازاينجهت كه سفر مكه معظمه كمتر دست مىدهد و فعلاً رفيق خوب مهيا و اسباب فراهم است، نمىتوانم مانع شوم»<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/20 همان، ص20]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/21 21]</ref> | ||
به دنبال اين مذاكره و گفتگو سرانجام تصميم را به استخاره موكول و نزد حجتالاسلام سيد محمد تنكابنى در مدرسه «خان مروى» تهران استخاره مىكند و اين آيه مىآيد: ''' «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَك بِالْعُرْوَة الْوُثْقَى وَ إِلَى اللّهِ عَاقِبَة الْأُمُورِ» '''<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/413 لقمان: 22]</ref>پس از موافقت استخاره به منزل برادرخانم خود آيتالله سيد احمد طالقانى كه عازم سفر حج بودند، رفته، قرار مسافرت را با ايشان مىگذارد و سرانجام روز شنبه 26 شعبان سال 1338ق، اين مسافرت را آغاز مىكند و در نيمه رجب سال بعد به تهران بازمىگردد. اين سفر نزدیک | به دنبال اين مذاكره و گفتگو سرانجام تصميم را به استخاره موكول و نزد حجتالاسلام سيد محمد تنكابنى در مدرسه «خان مروى» تهران استخاره مىكند و اين آيه مىآيد: ''' «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَك بِالْعُرْوَة الْوُثْقَى وَ إِلَى اللّهِ عَاقِبَة الْأُمُورِ» '''<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/413 لقمان: 22]</ref>پس از موافقت استخاره به منزل برادرخانم خود آيتالله سيد احمد طالقانى كه عازم سفر حج بودند، رفته، قرار مسافرت را با ايشان مىگذارد و سرانجام روز شنبه 26 شعبان سال 1338ق، اين مسافرت را آغاز مىكند و در نيمه رجب سال بعد به تهران بازمىگردد. اين سفر نزدیک به ده ماه و نيم طول مىكشد و پر از خاطرات تلخ و شيرين است<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/21 همان، ص21]</ref> | ||
ايشان ابتدا از مسير كرج، قزوين، نهاوند، همدان، کرمانشاه، كرِند، سرپل ذهاب و قصر شيرين، به عراق رفته و پس از زيارت مشاهد مشرفه در عراق، به بصره مىآيد تا با كشتى به جده عزيمت كند؛ ليكن وقتى به شهر «عشّار» در نزدیکى بصره مىرسد و براى گرفتن بليط اقدام مىكند، معلوم مىشود كشتى سيار مابين بصره و جده يكى بيشتر نيست و عده كافى مسافر گرفته است و بايد بليط كشتى مابين جده و كراچى گرفته، از آنجا با كشتىهاى ديگر به جده بروند<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/21 همان، ص21]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/22 22]</ref> | ايشان ابتدا از مسير كرج، قزوين، نهاوند، همدان، کرمانشاه، كرِند، سرپل ذهاب و قصر شيرين، به عراق رفته و پس از زيارت مشاهد مشرفه در عراق، به بصره مىآيد تا با كشتى به جده عزيمت كند؛ ليكن وقتى به شهر «عشّار» در نزدیکى بصره مىرسد و براى گرفتن بليط اقدام مىكند، معلوم مىشود كشتى سيار مابين بصره و جده يكى بيشتر نيست و عده كافى مسافر گرفته است و بايد بليط كشتى مابين جده و كراچى گرفته، از آنجا با كشتىهاى ديگر به جده بروند<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/21 همان، ص21]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/22 22]</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
پس از ورود به جده، به دليل گرماى فوقالعاده و عفونت هوا و ازدحام، تعدادى جان داده، جنازه آنان در كنارى روى زمين مانده و برخى نيز در حال جاندادنند و نويسنده نيز، پس از ديدن اين صحنه بىهوش مىشود و زمانى به هوش مىآيد كه مىبيند چند نفر از همراهان بر بالين او نشسته، به او آب هندوانه مىخورانند<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/25 همان]</ref> | پس از ورود به جده، به دليل گرماى فوقالعاده و عفونت هوا و ازدحام، تعدادى جان داده، جنازه آنان در كنارى روى زمين مانده و برخى نيز در حال جاندادنند و نويسنده نيز، پس از ديدن اين صحنه بىهوش مىشود و زمانى به هوش مىآيد كه مىبيند چند نفر از همراهان بر بالين او نشسته، به او آب هندوانه مىخورانند<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/25 همان]</ref> | ||
پس از بهبودى، بههمراه ياران و همسفران به مكه عزيمت و اعمال و مناسك حج را بهجا مىآورند و پس از پايان اعمال بهسوى مدينه حركت مىكنند. در ميان راه دزدان به آنان حمله كرده، اموال برخى كاروانيان را مىدزدند. در مدينه نيز حوادث عجيبى رخ مىدهد؛ عزادارى شیعیان | پس از بهبودى، بههمراه ياران و همسفران به مكه عزيمت و اعمال و مناسك حج را بهجا مىآورند و پس از پايان اعمال بهسوى مدينه حركت مىكنند. در ميان راه دزدان به آنان حمله كرده، اموال برخى كاروانيان را مىدزدند. در مدينه نيز حوادث عجيبى رخ مىدهد؛ عزادارى شیعیان نظر قائممقام مدينه را به خود جلب مىكند و پيغام مىفرستد كه: «هرچند ديشب خودم در بقيع بودم و در عزادارى با شما شركت داشتم و خيلى مستفيض شدم، لكن براى توسل به حضرت سيدالشهدا(ع) و فيضمندى كامل، امشب و دو شب ديگر مجلس عزادارى در خانه شخصى خودم تهيه ديدهام؛ خواهشمندم اين شب را زودتر از بقيع مراجعت نماييد، در خانه مشتركاً عزادارى كنيم. ضمناً تقاضا نموده بود كه روضهخوان هم از خودمان همراه ببريم و شام هم در آنجا صرف كنيم»<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/25 همان، ص25]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/26 26]</ref> | ||
با پايان يافتن حضور در مدينه، به طرف جده حركت كرده و از «يَنْبُع» با كشتى به جده مىآيند و پس از بيست روز معطلى، بار ديگر با كشتى معروف به «شجاع»، از جده به طرف بمبئى حركت مىكنند و اين مسافت، حدود نُه روز و ده شب طول مىكشد<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/26 همان، ص26]</ref> | با پايان يافتن حضور در مدينه، به طرف جده حركت كرده و از «يَنْبُع» با كشتى به جده مىآيند و پس از بيست روز معطلى، بار ديگر با كشتى معروف به «شجاع»، از جده به طرف بمبئى حركت مىكنند و اين مسافت، حدود نُه روز و ده شب طول مىكشد<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14750/1/26 همان، ص26]</ref> |
ویرایش