پرش به محتوا

تولی و تبری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۳۷: خط ۳۷:
در مقدمه اول، به اهميت و نقش زيربنايى آموزش‌هاى عقيدتى سياسى سپاه و در مقدمه دوم، به روش كار نويسنده، اشاره شده است<ref>مقدمه‌ها، ص5- 9</ref>
در مقدمه اول، به اهميت و نقش زيربنايى آموزش‌هاى عقيدتى سياسى سپاه و در مقدمه دوم، به روش كار نويسنده، اشاره شده است<ref>مقدمه‌ها، ص5- 9</ref>


در درس اول و دوم، مفهوم تولى و تبرى و ولايت تدبير و سرپرستى، توضيح داده شده است. واژه تولى، در لغت از ماده «ولى» گرفته شده و به معناى قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است؛ به‌گونه‌اى كه فاصله‌اى در كار نباشد. با توجه به معنى اصل اين كلمه و با توجه به اينكه تولّى از باب «تفعل» است و اين باب هم دلالت بر پذيرش دارد، نويسنده معتقد است كه مى‌توان گفت تولى در فرهنگ اسلام، عبارت است از پذيرش حكومت، سرپرستى و دوستى خدا و پيامبر(ص) و كسانى كه از جانب آن‌ها تعيين شده و نيز پيوند و رابطه نزدیک با افراد، گروه‌ها و نظام‌هايى كه محبوب خدا هستند. به بيان ديگر، تولّى يعنى به‌هم‌پيوستگى و اتّصال شديد مؤمنانى كه هدف واحدى را تعقيب مى‌كنند. تبرّى نيز از مادّه «بَرَءَ» به معناى دورى از هر نقص و عيب و كناره‌گيرى از چيزى است كه انسان از نزدیک شدن به آن تنفّر دارد و به‌طور خلاصه، «تبرّى» دورى جستن از فرد و جريانى است كه جهت الهى ندارد و دشمن خدا محسوب مى‌شود<ref>متن كتاب، ص10- 11</ref>
در درس اول و دوم، مفهوم تولى و تبرى و ولايت تدبير و سرپرستى، توضيح داده شده است. واژه تولى، در لغت از ماده «ولى» گرفته شده و به معناى قرار گرفتن چيزى در كنار چيز ديگر است؛ به‌گونه‌اى كه فاصله‌اى در كار نباشد. با توجه به معنى اصل اين كلمه و با توجه به اينكه تولّى از باب «تفعل» است و اين باب هم دلالت بر پذيرش دارد، نويسنده معتقد است كه مى‌توان گفت تولى در فرهنگ اسلام، عبارت است از پذيرش حكومت، سرپرستى و دوستى خدا و پيامبر(ص) و كسانى كه از جانب آن‌ها تعيين شده و نيز پيوند و رابطه نزدیک با افراد، گروه‌ها و نظام‌هايى كه محبوب خدا هستند. به بيان ديگر، تولّى يعنى به‌هم‌پيوستگى و اتّصال شديد مؤمنانى كه هدف واحدى را تعقيب مى‌كنند. تبرّى نيز از مادّه «بَرَءَ» به معناى دورى از هر نقص و عيب و كناره‌گيرى از چيزى است كه انسان از نزدیک شدن به آن تنفّر دارد و به‌طور خلاصه، «تبرّى» دورى جستن از فرد و جريانى است كه جهت الهى ندارد و دشمن خدا محسوب مى‌شود<ref>متن كتاب، ص10- 11</ref>


نويسنده معتقد است كه تولى و تبرى، ابعاد گسترده‌اى دارد از جمله:
نويسنده معتقد است كه تولى و تبرى، ابعاد گسترده‌اى دارد از جمله:
خط ۵۳: خط ۵۳:
به اعتقاد نويسنده، مقصود از ولايت كه مورد نهى واقع شده، «ولاء محبّت» است نه ولاء نصرت، به دليل جمله ''' «بَعْضُهُم اوْلِياءُ بَعْضٍ» '''؛ زيرا ولايتى كه وحدت را ميان يهود و نصارا به وجود مى‌آورد، ولايت محبت، تعصّب قومى يا پيوندهاى مذهبى و دينى است، نه ولايت به معناى هم سوگند شدن<ref>همان</ref>
به اعتقاد نويسنده، مقصود از ولايت كه مورد نهى واقع شده، «ولاء محبّت» است نه ولاء نصرت، به دليل جمله ''' «بَعْضُهُم اوْلِياءُ بَعْضٍ» '''؛ زيرا ولايتى كه وحدت را ميان يهود و نصارا به وجود مى‌آورد، ولايت محبت، تعصّب قومى يا پيوندهاى مذهبى و دينى است، نه ولايت به معناى هم سوگند شدن<ref>همان</ref>


به باور نويسنده، ارتباط نزدیک با دشمنان خدا و كافران، ممكن است به علل و عواملى انجام گيرد كه مهم‌ترين آنها عبارت است از: ترس از گردش ايام؛ فسق و فجور؛ خويشاوندى و عزت جويى<ref>همان، ص33-37</ref>
به باور نويسنده، ارتباط نزدیک با دشمنان خدا و كافران، ممكن است به علل و عواملى انجام گيرد كه مهم‌ترين آنها عبارت است از: ترس از گردش ايام؛ فسق و فجور؛ خويشاوندى و عزت جويى<ref>همان، ص33-37</ref>


نويسنده در درس چهارم، بازتاب ولايت كفار و دوستى با آن‌ها را در ابعاد زير بررسى و تشريح كرده است: بازتاب تربيتى، اخروى، اجتماعى و سياسى و خروج از ولايت خدا<ref>همان، ص38</ref>
نويسنده در درس چهارم، بازتاب ولايت كفار و دوستى با آن‌ها را در ابعاد زير بررسى و تشريح كرده است: بازتاب تربيتى، اخروى، اجتماعى و سياسى و خروج از ولايت خدا<ref>همان، ص38</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش