پرش به محتوا

دیوان جامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۲۲: خط ۲۲:
| سال نشر =مجلد1: 1378ش ,  
| سال نشر =مجلد1: 1378ش ,  


مجلد2: 1378ش ,
مجلد2: 1378ش ,  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE35651AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE35651AUTOMATIONCODE
خط ۴۳: خط ۴۳:
[[جامی، عبدالرحمن|مولانا عبدالرحمن جامی]] از آن شعرای بزرگ و نازک‎خیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزل‎های شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیع‎بند و ترکیب‎بند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامی]] در سه دیوان او جای داده شده‎اند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>‏.  
[[جامی، عبدالرحمن|مولانا عبدالرحمن جامی]] از آن شعرای بزرگ و نازک‎خیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزل‎های شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیع‎بند و ترکیب‎بند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامی]] در سه دیوان او جای داده شده‎اند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>‏.  


نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی '''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‎موردش را از حضیض تدنس '''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس '''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااین‎همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‎ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‎ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>‏.
نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی '''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‎موردش را از حضیض تدنس '''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس '''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااین‎همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‎ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‎ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>‏.


سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نه‎تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‎اش مقدم می‎ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‎دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‎یابد. اما به‎لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‎های برجسته ادبیات ما می‎باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‎آید، چنین می‎گوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}}
سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نه‎تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‎اش مقدم می‎ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‎دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‎یابد. اما به‎لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‎های برجسته ادبیات ما می‎باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‎آید، چنین می‎گوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}}


در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‎های جامی را به‎طور واضح افاده می‎کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>‏.  
در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‎های جامی را به‎طور واضح افاده می‎کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>‏.  
خط ۵۵: خط ۵۵:
قصاید [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‎های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‎باشند. قصاید مدحیه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‎گیرند. همه قصیده‎های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‎تکلف می‎باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‎های سه‎گانه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] قسم کوچکی را تشکیل می‎دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‎کنند<ref>ر.ک: همان</ref>‏.  
قصاید [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‎های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‎باشند. قصاید مدحیه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‎گیرند. همه قصیده‎های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‎تکلف می‎باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‎های سه‎گانه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] قسم کوچکی را تشکیل می‎دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‎کنند<ref>ر.ک: همان</ref>‏.  


[[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‎راند. بعضی قطعه‎ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‎کنند. از چهار ترجیع‎بند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سه‎تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‎بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوش‎آهنگ و ساده و روان می‎باشند. موضوع مثنوی‎های دیوان‎های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‎ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>‏.
[[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‎راند. بعضی قطعه‎ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‎کنند. از چهار ترجیع‎بند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سه‎تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‎بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوش‎آهنگ و ساده و روان می‎باشند. موضوع مثنوی‎های دیوان‎های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‎ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>‏.  


از مـثنوی‎های جـامی می‎توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‎های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشته‎های ذهنی خود، در تدوین منظومه‎هایش بهره‎ برده‎ است. بـه دیـگر سخن، منظومه‎های شاعر، تجلی‎گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‎های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست‎ [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]‎، چون موم نرم و نقش‎پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوخته‎های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‎عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن اسـت. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کـردن است:  
از مـثنوی‎های جـامی می‎توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‎های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشته‎های ذهنی خود، در تدوین منظومه‎هایش بهره‎ برده‎ است. بـه دیـگر سخن، منظومه‎های شاعر، تجلی‎گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‎های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست‎ [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]‎، چون موم نرم و نقش‎پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوخته‎های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‎عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن اسـت. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کـردن است:  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش