۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسينى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خویش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امينى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و اميرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضویت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولىعهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، اميرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد. | او نخستين كسى بود كه به زبان عربى با دولت عثمانى مكاتبه كرد. وى اسلوب کتابت را در دولت حسينى تونس مهذب ساخت. منشير پاشا احمد باى به كمالات او معترف بود و در مهمات امور به او اعتماد داشت. وى ابن ابى الضياف را در 1246ق و 1285ق به سفارت به استانبول فرستاد و در سفر 1262ق به پاريس وى را به مصاحبت و همراهى خویش برگزيد. وى در 1257ق به دريافت نشان افتخار نايل شد و در 1258ق به رتبه آى امينى و در 1259 به قائم مقامى ارتقا يافت و اميرلواء نام گرفت. در روزگار مشير پاشا صادق باى پايگاه برترى يافت. مشير سوم در 1277ق وى را به عضویت مجلس شوراى خاص گماشت كه خود رئيس و ولىعهد او عضو آن مجلس بودند. سپس از مشير سوم، اميرالامراء و وزير قلم لقب گرفت و به شرح قانون اساسى موظف شد. | ||
او در فقه نيز يد طولایی داشت، چنانكه مشير اول (احمد باى) مىخواست او را پس از وفات سيدابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريمالاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستودهاند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنانكه وقتى در17 شعبان سال 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آنگاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به خاک | او در فقه نيز يد طولایی داشت، چنانكه مشير اول (احمد باى) مىخواست او را پس از وفات سيدابراهيم رياحى رئيس مذهب مالكى كند. او را مردى خوش محاضره، عزيزالنفس، كريمالاخلاق، عفيف و موقر دانسته و شعر وى را نيز ستودهاند. در اواخر زندگى به سبب سالخوردگى از كار كناره گرفت، امّا همچنان مورد توجه و احترام بود، چنانكه وقتى در17 شعبان سال 1291ق درگذشت، مشير سوم همراه با خانواده خود و وزيرانش بر جنازه او حاضر شدند و به سوگوارى پرداختند، آنگاه در جامع وزير ابوالمحاسن يوسف مهردار در داخل شهر تونس در كنار پدرش به خاک سپردند. | ||
اثر معروف او، «اتّحاف اهل الزّمان باخبار ملوك تونس و عهدالامان» است.<ref>دايرهالمعارف بزرگ اسلامى، ج2، ص671</ref> | اثر معروف او، «اتّحاف اهل الزّمان باخبار ملوك تونس و عهدالامان» است.<ref>دايرهالمعارف بزرگ اسلامى، ج2، ص671</ref> |
ویرایش