۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
جز (جایگزینی متن - 'مى گويد' به 'میگوید') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
وى در امر خوراك و پوشاك و مسكن خويش بسيار قانع و زاهد بود با وجود اموال فراوانى كه از آفريقا، ايران، عراق، عربستان شيخ نشينهاى خليج و ديگر نقاط به دستش مى رسيد، خانهاى استيجارى داشت. | وى در امر خوراك و پوشاك و مسكن خويش بسيار قانع و زاهد بود با وجود اموال فراوانى كه از آفريقا، ايران، عراق، عربستان شيخ نشينهاى خليج و ديگر نقاط به دستش مى رسيد، خانهاى استيجارى داشت. | ||
يكى از علما | يكى از علما میگوید: «وقتى ديدم پيراهن ميرزا وصلههاى زيادى دارد، به فرزندش ميرزا عبدالحسين گفتم چرا پيراهن وى اين گونه است، با اينكه او زعيم و قائد بى نظير انقلاب عراق است و با موقعيت وى هيچ تناسبى ندارد؟! او در پاسخ گفت: | ||
پدرم در شيراز مزرعهاى دارد كه از اجدادش به او رسيده است. درآمد ساليانه اين مزرعه چيزى در حدود صد تومان است. پدر خرج زن و بچه و ديگر مخارج خود را كه شامل خوراك و پوشاك و اجاره منزل مى شود، تنها از اين راه تامين كند، و چون اين مبلغ نيازمنديهاى ضرورى خانواده را تامين نمىكند پدرم به لباسى كهنه بسنده مىكند و چيزى ديگرى را جايگزين آن نمىكند تا از همان صد تومان همه مخارج خانواده را تامين كند.» | پدرم در شيراز مزرعهاى دارد كه از اجدادش به او رسيده است. درآمد ساليانه اين مزرعه چيزى در حدود صد تومان است. پدر خرج زن و بچه و ديگر مخارج خود را كه شامل خوراك و پوشاك و اجاره منزل مى شود، تنها از اين راه تامين كند، و چون اين مبلغ نيازمنديهاى ضرورى خانواده را تامين نمىكند پدرم به لباسى كهنه بسنده مىكند و چيزى ديگرى را جايگزين آن نمىكند تا از همان صد تومان همه مخارج خانواده را تامين كند.» | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
ميرزا محمدتقى شيرازى، رهبر فقيه و مجاهد بزرگ انقلاب مردمى و اسلامى عراق، پس از عمرى مجاهدت و تلاش علمى و سياسى و اجتماعى و رهبرى انقلاب، نا بهنگام وفات كرد و در بحبوحه انقلاب كه او مركز ثقل آن شناخته مى شد و همه اميدها به او بود، ناگهان دعوت حق را لبيك گفت. [[شهرستانی، هبةالدین|آیتالله سيد هبةالدین شهرستانى]] كه از نزدیک ان ميرزاى شيرازى بود، درباره درگذشت اين مرجع و رهبر بزرگ | ميرزا محمدتقى شيرازى، رهبر فقيه و مجاهد بزرگ انقلاب مردمى و اسلامى عراق، پس از عمرى مجاهدت و تلاش علمى و سياسى و اجتماعى و رهبرى انقلاب، نا بهنگام وفات كرد و در بحبوحه انقلاب كه او مركز ثقل آن شناخته مى شد و همه اميدها به او بود، ناگهان دعوت حق را لبيك گفت. [[شهرستانی، هبةالدین|آیتالله سيد هبةالدین شهرستانى]] كه از نزدیک ان ميرزاى شيرازى بود، درباره درگذشت اين مرجع و رهبر بزرگ میگوید: | ||
«در يكى از روزها وقتى آیتالله شيرازى براى خواندن نماز به صحن مطهر امام حسين عليهالسلام مى رفت، با تعداد زيادى از جنازههاى شهدا كه از جبهههاى جنگ آورده شده بود، مواجه شد. اين صحنه اثر نامطلوبى بر وى گذارد به طورى كه آشكارا مى شد نشانههاى درد و ناراحتى را در چهرهاش مشاهد كرد. اين آخرين روزى بود كه وى براى اداى فريضه نماز از منزلش خارج مى شد. چون وضعيت مزاجى وى بعد از آن رو به وخامت گذاشت و به بستر بيمارى افتاد و چيزى نگذشت كه دعوت حق را لبيك گفت.» | «در يكى از روزها وقتى آیتالله شيرازى براى خواندن نماز به صحن مطهر امام حسين عليهالسلام مى رفت، با تعداد زيادى از جنازههاى شهدا كه از جبهههاى جنگ آورده شده بود، مواجه شد. اين صحنه اثر نامطلوبى بر وى گذارد به طورى كه آشكارا مى شد نشانههاى درد و ناراحتى را در چهرهاش مشاهد كرد. اين آخرين روزى بود كه وى براى اداى فريضه نماز از منزلش خارج مى شد. چون وضعيت مزاجى وى بعد از آن رو به وخامت گذاشت و به بستر بيمارى افتاد و چيزى نگذشت كه دعوت حق را لبيك گفت.» | ||
آیتالله سيد مرتضى طباطبايى درباره كيفيت وفات ميرزا | آیتالله سيد مرتضى طباطبايى درباره كيفيت وفات ميرزا میگوید: | ||
«انگلیسیها با نيرنگ و حيله به ميرزا سم دادند و او را به قتل رساندند. اين كار توسط يكى از كارگزارانشان كه تظاهر به تدين و تقدس مى كرد و به شغل عطارى مشغول بود صورت گرفت...» | «انگلیسیها با نيرنگ و حيله به ميرزا سم دادند و او را به قتل رساندند. اين كار توسط يكى از كارگزارانشان كه تظاهر به تدين و تقدس مى كرد و به شغل عطارى مشغول بود صورت گرفت...» | ||
نورالدين شاهرودى در اين باره | نورالدين شاهرودى در اين باره میگوید: | ||
«آیتالله شيرازى در حساس ترين و بحرانى ترين دوران انقلاب در زمانى كه اين نهضت مقدس احتياج شديدى به وجود وى داشت، بيمار شد و پس از اينكه بيمارى وى شدت پيدا كرد، در شب چهارشنبه سيزدهم ذيحجه 1338 ق. درگذشت.» | «آیتالله شيرازى در حساس ترين و بحرانى ترين دوران انقلاب در زمانى كه اين نهضت مقدس احتياج شديدى به وجود وى داشت، بيمار شد و پس از اينكه بيمارى وى شدت پيدا كرد، در شب چهارشنبه سيزدهم ذيحجه 1338 ق. درگذشت.» |
ویرایش