پرش به محتوا

نهاية الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ اکتبر ۲۰۱۸
غنی سازی متن
بدون خلاصۀ ویرایش
(غنی سازی متن)
خط ۴۳: خط ۴۳:
مقاصد هشت‌گانه عبارتند از: اوامر؛ نواهى؛ مفاهيم؛ عموم و خصوص؛ مطلق و مقيد؛ قطع، ظن و شك.
مقاصد هشت‌گانه عبارتند از: اوامر؛ نواهى؛ مفاهيم؛ عموم و خصوص؛ مطلق و مقيد؛ قطع، ظن و شك.


اما مبحث اوامر، مطالب مربوط به ماده امر، إجزاء، مقدمه واجب، مسئله ضد، دستور دادن امر كننده با علم به انتفاء شرط، واجب كفايى، موسّع و مضيّق و مسئله تعلق امر به طبايع يا افراد را شامل مى‌شود.<ref>همان، ص74به بعد</ref> <ref>همان، ص84 به بعد</ref> 
اما مبحث اوامر، مطالب مربوط به ماده امر، إجزاء، مقدمه واجب، مسئله ضد، دستور دادن امر كننده با علم به انتفاء شرط، واجب كفايى، موسّع و مضيّق و مسئله تعلق امر به طبايع يا افراد را شامل مى‌شود.<ref>همان، ص74به بعد</ref> <ref>همان، ص84 به بعد</ref>


مبحث نواهى، شامل مباحث مفاد نهى، اجتماع امر و نهى، آيا نهى از چيزى اقتضاى فساد آن را دارد يا نه؟ مى‌باشد.<ref>همان، ص220 به بعد</ref> <ref>همان، ص245 به بعد</ref> 
مبحث نواهى، شامل مباحث مفاد نهى، اجتماع امر و نهى، آيا نهى از چيزى اقتضاى فساد آن را دارد يا نه؟ مى‌باشد.<ref>همان، ص220 به بعد</ref> <ref>همان، ص245 به بعد</ref>


مبحث قطع، شامل حجيت قطع، اقسام قطع، تجرى و تنجيز علم اجمالى است.<ref>همان، ص393</ref> 
مبحث قطع، شامل حجيت قطع، اقسام قطع، تجرى و تنجيز علم اجمالى است.<ref>همان، ص393</ref>


مبحث ظن، امكان تعبدبه ظن، تأسيس اصل در جايى كه حجيت آن معلوم نيست، حجيت ظواهر كتاب، حجيت خبر واحد، اقسام خبر و حجيت مطلق ظن را در بر دارد.<ref>همان، ص436 به بعد</ref> 
مبحث ظن، امكان تعبدبه ظن، تأسيس اصل در جايى كه حجيت آن معلوم نيست، حجيت ظواهر كتاب، حجيت خبر واحد، اقسام خبر و حجيت مطلق ظن را در بر دارد.<ref>همان، ص436 به بعد</ref>


در بحث شك، فقط اصل برائت مطرح شده و ساير اصول عمليّه مطرح نشده است. مقرّر كتاب در انتهاى كتاب مى‌گويد: «إلى هنا قد تمّ ما أفاده سماحة السيد الأستاذ الأكبر المرحوم آیت‌الله البروجردي أعلى‌الله‌مقامه الشريف» كه نشان‌گر اين است كه [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]]، مباحث اصول عمليّه را به پايان نرسانده است.<ref>همان، ص590</ref> 
در بحث شك، فقط اصل برائت مطرح شده و ساير اصول عمليّه مطرح نشده است. مقرّر كتاب در انتهاى كتاب مى‌گويد: «إلى هنا قد تمّ ما أفاده سماحة السيد الأستاذ الأكبر المرحوم آیت‌الله البروجردي أعلى‌الله‌مقامه الشريف» كه نشان‌گر اين است كه [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]]، مباحث اصول عمليّه را به پايان نرسانده است.<ref>همان، ص590</ref>


از ديگر نكات قابل ذكر اينكه چون مسئله حجيت شهرت و اجماع، فرع بر مسئله حجيت خبر است، بر خلاف ترتيب كلام [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]]، مسئله حجيت خبر، مقدم شده است.
از ديگر نكات قابل ذكر اينكه چون مسئله حجيت شهرت و اجماع، فرع بر مسئله حجيت خبر است، بر خلاف ترتيب كلام [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]]، مسئله حجيت خبر، مقدم شده است.


ويژگى‌هاى كتاب  
==== ويژگى‌هاى كتاب ====
 
كتاب نهاية الأصول، يكى از بهترين كتاب‌هاى اصولى از نظر تنوع مباحث مطرح شده است. در اين كتاب، مباحث اصولى، فلسفى، تاريخى و نكات فقهى باارزشى كه مترتب بر مباحث اصولى است، مطرح شده است.
كتاب نهاية الأصول، يكى از بهترين كتاب‌هاى اصولى از نظر تنوع مباحث مطرح شده است. در اين كتاب، مباحث اصولى، فلسفى، تاريخى و نكات فقهى باارزشى كه مترتب بر مباحث اصولى است، مطرح شده است.


اينك به توضيح اين ويژگى‌ها مى‌پردازيم:
اينك به توضيح اين ويژگى‌ها مى‌پردازيم:


[[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]]، با تسلطى كه بر مسائل فلسفى داشته‌اند، گاهى بعضى از مسائل فلسفى را كه در مباحث اصولى مثل مطلق و مقيد و نظاير آن، مورد نياز است مطرح نموده‌اند، مثل«إذ مقتضى المداقة العقليّة و التحقيق الفلسفي...، لكن التدقيق الفلسفي...»<ref>همان، ص219</ref> <ref>همان، ص241</ref> 
[[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]]، با تسلطى كه بر مسائل فلسفى داشته‌اند، گاهى بعضى از مسائل فلسفى را كه در مباحث اصولى مثل مطلق و مقيد و نظاير آن، مورد نياز است مطرح نموده‌اند، مثل«إذ مقتضى المداقة العقليّة و التحقيق الفلسفي...، لكن التدقيق الفلسفي...»<ref>همان، ص219</ref> <ref>همان، ص241</ref>


مقرّر نيز با احاطه كاملى كه بر مباحث فلسفى داشته‌اند، گاهى بعضى از مسائل فلسفى را به صورت خلاصه و در حاشيه كتاب مطرح نموده‌اند و در ابتداى آن، اين جملات ديده مى‌شود: «و قد حقق في محلّه...»<ref>همان، ص65</ref> <ref>همان، ص185</ref> 
مقرّر نيز با احاطه كاملى كه بر مباحث فلسفى داشته‌اند، گاهى بعضى از مسائل فلسفى را به صورت خلاصه و در حاشيه كتاب مطرح نموده‌اند و در ابتداى آن، اين جملات ديده مى‌شود: «و قد حقق في محلّه...»<ref>همان، ص65</ref> <ref>همان، ص185</ref>


آشنايى و تسلط كامل [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]] بر مباحث فقهى، باعث شده در بسيارى از موارد، مباحث فقهى مرتبط با مسائل اصولى را به صورت مختصر مطرح نمايد. گاهى يك مبحث فقهى را با اين عبارت شروع كرده‌اند: «ثم إن ههنا نكتة فقهية يجب أن ينبه عليها» و گاهى نيز مثل تمسك به عموم على اليد در شبهه مصداقيه، به نكات فقهى آن پرداخته‌اند.<ref>همان، ص35</ref> <ref>همان، ص175</ref> <ref>همان، ص189</ref> 
آشنايى و تسلط كامل [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردى]] بر مباحث فقهى، باعث شده در بسيارى از موارد، مباحث فقهى مرتبط با مسائل اصولى را به صورت مختصر مطرح نمايد. گاهى يك مبحث فقهى را با اين عبارت شروع كرده‌اند: «ثم إن ههنا نكتة فقهية يجب أن ينبه عليها» و گاهى نيز مثل تمسك به عموم على اليد در شبهه مصداقيه، به نكات فقهى آن پرداخته‌اند.<ref>همان، ص35</ref> <ref>همان، ص175</ref> <ref>همان، ص189</ref>


از ديگر ويژگى‌هاى بسيار مهم كه در اكثر مباحث كتاب ديده مى‌شود، تحليل تاريخى مباحث اصولى است. اين نحوه بحث، در مباحث تصويب، مسئله ترتب به خبر واحد، تنجيز علم اجمالى، تمسك به عام قبل الفحص عن المخصص، اجتماع امر و نهى، صحيح و اعم، طلب و اراده، تاريخچه علم كلام و معتزله و إجزاء تقرير شده است.
از ديگر ويژگى‌هاى بسيار مهم كه در اكثر مباحث كتاب ديده مى‌شود، تحليل تاريخى مباحث اصولى است. اين نحوه بحث، در مباحث تصويب، مسئله ترتب به خبر واحد، تنجيز علم اجمالى، تمسك به عام قبل الفحص عن المخصص، اجتماع امر و نهى، صحيح و اعم، طلب و اراده، تاريخچه علم كلام و معتزله و إجزاء تقرير شده است.


از خصوصيات ديگر كتاب، خلاصه، مطرح كردن مباحث اصولى در حد نياز است. در بسيارى از مباحث نظير اين جمله ديده مى‌شود: «قد أطنبوا الكلام في مبحث الانسداد و لا يهمنا التعرض لجميع ما ذكروا فيه».<ref>همان، ص546</ref> 
از خصوصيات ديگر كتاب، خلاصه، مطرح كردن مباحث اصولى در حد نياز است. در بسيارى از مباحث نظير اين جمله ديده مى‌شود: «قد أطنبوا الكلام في مبحث الانسداد و لا يهمنا التعرض لجميع ما ذكروا فيه».<ref>همان، ص546</ref>


در كتاب به نقل قول و حكايت از كتاب‌ها اكتفا نشده، بلكه عين عبارت‌ها در متن آورده شده و گاهى اشتباهات علماى اصولى نيز تصحيح مى‌شود. مثلاًدر بحث واجب مطلق و مشروط و معلق و منجز، توهم بعضى از اصوليين(بعض أفاضل العصر) را مبنى بر اينكه صاحب فصول ابتدا واجب را به مشروط و مطلق و سپس به واجب معلق و منجز تقسيم كرده است، رد مى‌كند، سپس اين‌گونه مى‌گويد: «قد تبيّن لك أن ليس هنا تقسيم واحد بل تقسيمان في عرض واحد لا يرتبط أحدهما بالآخر».<ref>همان، ص165</ref> <ref>همان، ص178</ref> 
در كتاب به نقل قول و حكايت از كتاب‌ها اكتفا نشده، بلكه عين عبارت‌ها در متن آورده شده و گاهى اشتباهات علماى اصولى نيز تصحيح مى‌شود. مثلاًدر بحث واجب مطلق و مشروط و معلق و منجز، توهم بعضى از اصوليين(بعض أفاضل العصر) را مبنى بر اينكه صاحب فصول ابتدا واجب را به مشروط و مطلق و سپس به واجب معلق و منجز تقسيم كرده است، رد مى‌كند، سپس اين‌گونه مى‌گويد: «قد تبيّن لك أن ليس هنا تقسيم واحد بل تقسيمان في عرض واحد لا يرتبط أحدهما بالآخر».<ref>همان، ص165</ref> <ref>همان، ص178</ref>


مؤلف، تنها نظريات صاحب كفاية را متعرض نشده، بلكه نظر بزرگان اصولى ديگر را مثل صاحب قوانين، [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] و صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]] نيز متعرض گرديده و عبارت‌هاى آنان را به‌طور كامل نقل كرده و در آنها مناقشه مى‌كند.
مؤلف، تنها نظريات صاحب كفاية را متعرض نشده، بلكه نظر بزرگان اصولى ديگر را مثل صاحب قوانين، [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] و صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]] نيز متعرض گرديده و عبارت‌هاى آنان را به‌طور كامل نقل كرده و در آنها مناقشه مى‌كند.
خط ۷۷: خط ۷۶:
علاوه بر نظريات جديد و ابتكاراتى كه در كتاب ديده مى‌شود، آنچه در اين كتاب از تازگى خاصى برخوردار است، توجه به تاريخچه مباحث اصولى و بحث اجماع است كه در كمتر كتاب اصولى مطرح شده است.
علاوه بر نظريات جديد و ابتكاراتى كه در كتاب ديده مى‌شود، آنچه در اين كتاب از تازگى خاصى برخوردار است، توجه به تاريخچه مباحث اصولى و بحث اجماع است كه در كمتر كتاب اصولى مطرح شده است.


نظريات جديد مطرح شده:
==== نظريات جديد مطرح شده: ====
# در بحث موضوع علم، موضوع علم اصول، «الحجة في الفقه»، عنوان شده، بنا بر اين مسئله مقدمه واجب و مبحث ضد و امثال آن، از مبادى علم اصول محسوب مى‌شوند و داخل در علم اصول نيستند.
# در بحث موضوع علم، موضوع علم اصول، «الحجة في الفقه»، عنوان شده، بنا بر اين مسئله مقدمه واجب و مبحث ضد و امثال آن، از مبادى علم اصول محسوب مى‌شوند و داخل در علم اصول نيستند.
# در بحث ملازمه بين وجوب چيزى و مقدمات آن(مقدمه واجب)، مى‌گويد: «قد اتضح بما ذكرناه في موضوع علم الأصول، عدم كون المسئلة أصولية و إنما هي من المبادي الأحكاميّة للفقه».<ref>همان، ص142</ref> <ref>همان، ص154</ref> 
# در بحث ملازمه بين وجوب چيزى و مقدمات آن(مقدمه واجب)، مى‌گويد: «قد اتضح بما ذكرناه في موضوع علم الأصول، عدم كون المسئلة أصولية و إنما هي من المبادي الأحكاميّة للفقه».<ref>همان، ص142</ref> <ref>همان، ص154</ref> 
خط ۸۸: خط ۸۷:
و...
و...


==== تاريخچه مباحث اصولى ====
تاريخچه مباحث اصولى، در مباحث زيادى مطرح شده كه به ذكر بعضى از آنها بسنده مى‌كنيم:
تاريخچه مباحث اصولى، در مباحث زيادى مطرح شده كه به ذكر بعضى از آنها بسنده مى‌كنيم:
# در بحث طلب و اراده، منشأ اين نظريه را از غير مسلمانان مى‌داند، زيرا حسن بصرى كه رئيس گروه اشاعره بوده است، از كفارى بوده كه در جنگ «عين التمر»، اسير شده و پس از مسلمان شدن، منشأ اين نظريه شده است. مقرّر نيز در حاشيه، اين‌گونه گفته است: «أقول: بل لعل المتتبع في كتب التاريخ يطمئن بأن أكثر الفتن و المذاهب المختلفة في الديانة الإسلاميّة إنما نشأت من جهة إلقاء أسراء الكفار من العجم و غيرهم جميع ما كانوا يعتقدون من الأصول و الفروع بين المسلمين و المؤمنين بالقرآن.»<ref>همان، ص76</ref> <ref>همان، ص88</ref> 
# در بحث طلب و اراده، منشأ اين نظريه را از غير مسلمانان مى‌داند، زيرا حسن بصرى كه رئيس گروه اشاعره بوده است، از كفارى بوده كه در جنگ «عين التمر»، اسير شده و پس از مسلمان شدن، منشأ اين نظريه شده است. مقرّر نيز در حاشيه، اين‌گونه گفته است: «أقول: بل لعل المتتبع في كتب التاريخ يطمئن بأن أكثر الفتن و المذاهب المختلفة في الديانة الإسلاميّة إنما نشأت من جهة إلقاء أسراء الكفار من العجم و غيرهم جميع ما كانوا يعتقدون من الأصول و الفروع بين المسلمين و المؤمنين بالقرآن.»<ref>همان، ص76</ref> <ref>همان، ص88</ref> 
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
==پانویس ==
==پانویس ==
<references />
<references />


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش