۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله ==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا ==' به '==گزارش محتوا==') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
كتاب در دو جلد تنظيم شده است. جلد اول، مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و متن كتاب است كه در چند بخش به معرفى اعلام علما و صوفيه پرداخته است: 1. ذكر گروهى از صحابه و تابعين (24 نفر)؛ 2. گروهى از بزرگان تابعين (95 نفر)؛ 3. جماعتى از عبّاد زن (15 نفر)؛ 4. ذكر گروه ديگرى از صوفيان (162 نفر). جلد دوم، مشتمل بر ذكر تتمه ذكر احوال گروهى از تابعين (37 نفر) و خاتمه در ذكر احوال مشايخ مؤلف (87 نفر) و ذكر تعدادى از علماى اهل سنت است. | كتاب در دو جلد تنظيم شده است. جلد اول، مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و متن كتاب است كه در چند بخش به معرفى اعلام علما و صوفيه پرداخته است: 1. ذكر گروهى از صحابه و تابعين (24 نفر)؛ 2. گروهى از بزرگان تابعين (95 نفر)؛ 3. جماعتى از عبّاد زن (15 نفر)؛ 4. ذكر گروه ديگرى از صوفيان (162 نفر). جلد دوم، مشتمل بر ذكر تتمه ذكر احوال گروهى از تابعين (37 نفر) و خاتمه در ذكر احوال مشايخ مؤلف (87 نفر) و ذكر تعدادى از علماى اهل سنت است. | ||
== گزارش محتوا == | ==گزارش محتوا== | ||
نويسنده مقاله «فصلى در تاريخنگارى اسلامى؛ طبقات»، در ذكر دلائل ايجاد طبقاتنگارى به اين نكته اشاره كرده كه پس از تأسيس علم رجال، نياز به ايجاد رشتهاى ديگر احساس شد كه در آن، ضمن بيان تاريخ تولد و مرگ راويان و يا حداقل تعيين زمان حيات علمى آنان و نيز مشخص كردن سرزمينى كه در آن به تعليم و تعلم اشتغال داشتهاند، آنها را دستهبندى نموده و تشخيص امكان برقرارى رابطه شاگردى و استادى را در سلسله سند فراهم آورد. اين رشته كه به نام «طبقات» شناخته مىشود، در حقيقت حلقه مكمل زنجيره «اسناد» و «رجال» بود كه بدون آن، فايده آن دو بهطور كامل به دست نمىآمد. روشن است كه بستر پيدايش و يا لااقل بستر رشد اين رشته، سيره و سنت نبوى بود كه دانشمندان اسلامى را در قرون اوليه واداشت تا با هدف حفظ احاديث نبوى و جلوگيرى از تحريف و جعل، به ايجاد و تكميل آن بپردازند؛ هرچند بعدها صاحبان علوم ديگر همانند كلام، فقه، طب و... و البته نه با نظم و انضباط طبقاتنگارى محدّثين، به روشهاى گوناگون در علوم خود از آن بهره گرفته و مطالبى را به رشته تحرير درآوردند.<ref>ر.ک: صفرى فروشانى، نعمتالله، 1379، ص32</ref> | نويسنده مقاله «فصلى در تاريخنگارى اسلامى؛ طبقات»، در ذكر دلائل ايجاد طبقاتنگارى به اين نكته اشاره كرده كه پس از تأسيس علم رجال، نياز به ايجاد رشتهاى ديگر احساس شد كه در آن، ضمن بيان تاريخ تولد و مرگ راويان و يا حداقل تعيين زمان حيات علمى آنان و نيز مشخص كردن سرزمينى كه در آن به تعليم و تعلم اشتغال داشتهاند، آنها را دستهبندى نموده و تشخيص امكان برقرارى رابطه شاگردى و استادى را در سلسله سند فراهم آورد. اين رشته كه به نام «طبقات» شناخته مىشود، در حقيقت حلقه مكمل زنجيره «اسناد» و «رجال» بود كه بدون آن، فايده آن دو بهطور كامل به دست نمىآمد. روشن است كه بستر پيدايش و يا لااقل بستر رشد اين رشته، سيره و سنت نبوى بود كه دانشمندان اسلامى را در قرون اوليه واداشت تا با هدف حفظ احاديث نبوى و جلوگيرى از تحريف و جعل، به ايجاد و تكميل آن بپردازند؛ هرچند بعدها صاحبان علوم ديگر همانند كلام، فقه، طب و... و البته نه با نظم و انضباط طبقاتنگارى محدّثين، به روشهاى گوناگون در علوم خود از آن بهره گرفته و مطالبى را به رشته تحرير درآوردند.<ref>ر.ک: صفرى فروشانى، نعمتالله، 1379، ص32</ref> | ||
ویرایش