۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'اميركبير' به 'امیرکبیر') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خوارزمشاه در سال 1268ق آقا نياز محرم را با چند نفر و با بعضى هدايا به دربار قاجار فرستاد و ناصرالدين شاه به صلاحديد | خوارزمشاه در سال 1268ق آقا نياز محرم را با چند نفر و با بعضى هدايا به دربار قاجار فرستاد و ناصرالدين شاه به صلاحديد امیرکبیر، [[هدایت، رضا قلی بن محمد هادی|رضا قلىخان هدايت]] را مأمور ساخت تا با خان خيوه در مورد اسيران ايرانى و اوضاع سياسى خوارزم مذاكره كند، علاوه بر آن هدايت به طور سرّى نيز مأموريت داشت تا قدرت نظامى و نحوه كشوردارى خان خيوه را هم بررسى كند. اين مسافرت روز پنجم جمادى الثانى سال 1268 ه. ق. آغاز شد، بين اين سفارت و ديگر مسافرتهاى سياسى عصر قاجار از چند جهت تفاوتهايى وجود دارد: | ||
اولا؛ اين تنها كاروان سياسى عصر قاجار است كه به كشورى غير اروپايى فرستاده شد، ديگر كاروانهاى سياسى عصر قاجار همگى رو به غرب داشتند. | اولا؛ اين تنها كاروان سياسى عصر قاجار است كه به كشورى غير اروپايى فرستاده شد، ديگر كاروانهاى سياسى عصر قاجار همگى رو به غرب داشتند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
رضا قلىخان به استناد به اين كه چندين طايفه مختلف از شيعه در ايران زندگى مىكنند كه برخى حتى به الوهيّت علىّ بن ابىطالب(ع) قائلند و با توجه به اين كه عده زيادى از شافعيان در ايران مىزيند و دربار ايران را با آنان كارى نيست؛ با اين قبيل استدلالها، دل خان خوارزم را نرم و او را نسبت به ايران و ناصرالدين شاه خوشبين ساخت؛ به طورى كه در پايان مجلس محمّد امينخان علنا اظهار داشت كه آمدن رضا قلىخان و اطلاعاتى را كه او در اختيار خان خيوه قرار داده، باعث رفع مشتبهات شد و از هدايت خواست تا آنچه مايه شبهه اهل ايران، درباره مردم خوارزم است، مرتفع سازد. | رضا قلىخان به استناد به اين كه چندين طايفه مختلف از شيعه در ايران زندگى مىكنند كه برخى حتى به الوهيّت علىّ بن ابىطالب(ع) قائلند و با توجه به اين كه عده زيادى از شافعيان در ايران مىزيند و دربار ايران را با آنان كارى نيست؛ با اين قبيل استدلالها، دل خان خوارزم را نرم و او را نسبت به ايران و ناصرالدين شاه خوشبين ساخت؛ به طورى كه در پايان مجلس محمّد امينخان علنا اظهار داشت كه آمدن رضا قلىخان و اطلاعاتى را كه او در اختيار خان خيوه قرار داده، باعث رفع مشتبهات شد و از هدايت خواست تا آنچه مايه شبهه اهل ايران، درباره مردم خوارزم است، مرتفع سازد. | ||
رضا قلىخان اندكى پس از عزل | رضا قلىخان اندكى پس از عزل امیرکبیر از صدارت به ايران بازگشت و دولت ايران دو سال بعد با استفاده از گزارش رضا قلىخان به خوارزم لشكر كشيد و محمّد امينخان در اين لشكركشى كشته شد. هر چند كشته شدن خان خيوه به منزله پايان مسأله تركمانان تلقى مىشد، متأسفانه سياستهاى غلط قاجارها نتوانست خوارزم را نگه دارد و بعدها همان طور كه معاصران ناصرالدين شاه نوشتهاند، اين پادشاه خائن در برابر گرفتن مبلغى ناچيز خوارزم، بخارا، مرو و سمرقند را به روسيّه واگذار كرد. | ||
رضا قلىخان در اين اثر، علاوه بر شرح مأموريت سياسى خويش به برخى آداب و رسوم رايج در خوارزم آن روزگار پرداخته و گهگاه از زندگى اجتماعى مردم آن سخن به ميان آورده است. شرح حال برخى از دانشمندان، شاعران و نويسندگان آن سرزمين را ذكر كرده است، شمهاى نيز در شرح جغرافياى مسير مسافرت سخن گفته است. | رضا قلىخان در اين اثر، علاوه بر شرح مأموريت سياسى خويش به برخى آداب و رسوم رايج در خوارزم آن روزگار پرداخته و گهگاه از زندگى اجتماعى مردم آن سخن به ميان آورده است. شرح حال برخى از دانشمندان، شاعران و نويسندگان آن سرزمين را ذكر كرده است، شمهاى نيز در شرح جغرافياى مسير مسافرت سخن گفته است. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
نثر كتاب مسجّع است و در مواردى خالى از تكلّف نيست، مؤلّف همه جا اشعارى از خويش مناسب حال و مقال پرداخته و بدين وسيله كتاب را براى خواننده شيرين و دلپذير ساخته است. | نثر كتاب مسجّع است و در مواردى خالى از تكلّف نيست، مؤلّف همه جا اشعارى از خويش مناسب حال و مقال پرداخته و بدين وسيله كتاب را براى خواننده شيرين و دلپذير ساخته است. | ||
اين كتاب، ويژگىهاى قابل توجهى دارد: جزئيات مفصلى درباره شهرها و روستاهايى كه در مسير تهران - استرآباد در سواحل خزر، و از آنجا تا خيوه واقع شدهاند، در آن ارائه شده است. به علاوه، نويسنده درباره دو اميرنشين ديگر آسياى ميانه؛ يعنى اميرنشين بخارا و خاننشين خجند نيز، كه فرصت ديدار از آنها را نداشت، توضيح مختصرى ارائه كرده است. در اين كتاب، شرايط و اوضاع دربار ايران در آن تاريخ روشن مىشود. در سال 1266ق. 1751/م، ناصرالدين شاه فقط بيست و يك سال داشت؛ و دولت، در دست توانايى دولتمردى بسيار با كفايت و اصلاحطلب به نام ميرزا تقىخان فراهانى ( | اين كتاب، ويژگىهاى قابل توجهى دارد: جزئيات مفصلى درباره شهرها و روستاهايى كه در مسير تهران - استرآباد در سواحل خزر، و از آنجا تا خيوه واقع شدهاند، در آن ارائه شده است. به علاوه، نويسنده درباره دو اميرنشين ديگر آسياى ميانه؛ يعنى اميرنشين بخارا و خاننشين خجند نيز، كه فرصت ديدار از آنها را نداشت، توضيح مختصرى ارائه كرده است. در اين كتاب، شرايط و اوضاع دربار ايران در آن تاريخ روشن مىشود. در سال 1266ق. 1751/م، ناصرالدين شاه فقط بيست و يك سال داشت؛ و دولت، در دست توانايى دولتمردى بسيار با كفايت و اصلاحطلب به نام ميرزا تقىخان فراهانى (امیرکبیر) قرار داشت. لقب رسمى او، اتابك اعظم و صدراعظم بود. هنگامى كه هدايت در نوامبر سال 1851 از مأموريت خود به خيوه بازگشت، امیرکبیر به دليل ضعف و حسادت كودكانه شاه كشته شده بود. هدايت شرحى بر سابقه و تاريخ حاكمان خوارزم ارائه مىدهد، اماكن تاريخى اين خاننشين را معرفى مىكند، و سبک زندگى، آداب و سنن اعتقادات ازبكها و تركمنها را توضيح مىدهد. به علاوه، هدايت نويسنده و شاعرى توانا بود و براى نشان دادن توان خود در اين دو حوزه، كتاب را به نثر و نظم نگاشته است. با وجود اين، سبک نگارش هدايت ساده، و براى خواننده عادى كاملا قابل فهم است. | ||
خواننده از فرامين | خواننده از فرامين امیرکبیر به هدايت مىتواند دريابد كه سفارتنامه در اصل براى مطلع ساختن شاه و صدراعظم نوشته شد. با اين كه هدايت گاه خود را فردى جسور و مطلع معرفى مىكند، در صحبتهايش جهت دورى از توهين به مقامات عالى كه گزارش را مىخوانند، فروتنى پيشه مىكند. سفارتنامه نثر سادهاى دارد و با مكتب نويسنده و قائم مقام فراهانى-وزير اعظم اواسط دهه 1245ق. 1830/م. همخوانى دارد؛ و البته متن وزينى است. در اين اثر، بعضى از اشعار نويسنده و نيز برخى شخصيتهاى خوارزم؛ مانند محمود خوارزمى و شيخ نجمالدين كبرى كه هدايت در سفر خود مزار آنها را زيارت كرده، آورده شده است. هدايت حتى در مورد خان خوارزم كه دشمنى بالقوه بود، يك واژه اهانتآميز به كار نبرد و معمولا از او به عنوان «خان محترم خوارزم» يا «خوارزمشاه ارجمند» ياد مىكرد. | ||
هدايت در اين كتاب، نام مناطق بين راه و نام شهرها و روستاهاى خوارزم، جمعيت، و ميزان مالياتى را كه هر فرد بايد به خان مىپرداخت، ذكر كرده است. قبل از پيشروى روسها به منطقه خزر، خاننشين خوارزم و خيوه در مقام پايتخت آن، از شرق خزر و مرزهاى شمال شرقى ايران تا درياى آرال وسعت داشت. با وجود اين، مرزهاى بين ايران و خوارزم نامشخص بود و مردمى كه در حاشيه مرزها مىزيستند و در رأس آنها تركمنها، محدوديتهاى مرزى و يا منطقهاى را رعايت نمىكردند. درباره اين موضوع بعدا بحث مىشود. | هدايت در اين كتاب، نام مناطق بين راه و نام شهرها و روستاهاى خوارزم، جمعيت، و ميزان مالياتى را كه هر فرد بايد به خان مىپرداخت، ذكر كرده است. قبل از پيشروى روسها به منطقه خزر، خاننشين خوارزم و خيوه در مقام پايتخت آن، از شرق خزر و مرزهاى شمال شرقى ايران تا درياى آرال وسعت داشت. با وجود اين، مرزهاى بين ايران و خوارزم نامشخص بود و مردمى كه در حاشيه مرزها مىزيستند و در رأس آنها تركمنها، محدوديتهاى مرزى و يا منطقهاى را رعايت نمىكردند. درباره اين موضوع بعدا بحث مىشود. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
موضوعى كه به كرات در سفارتنامه به آن اشاره شده، مسئله تركمنها است. هدايت به نيرو و فعاليت برخى اقوام تركمن در قلمرو ايران و خوارزم اشاره مىكند. اين ياغيان مرزنشين، مردم را مىربودند و پس از اسارت، آنها را به عنوان برده در بازارهاى خيوه و بخارا به فروش مىرساندند. | موضوعى كه به كرات در سفارتنامه به آن اشاره شده، مسئله تركمنها است. هدايت به نيرو و فعاليت برخى اقوام تركمن در قلمرو ايران و خوارزم اشاره مىكند. اين ياغيان مرزنشين، مردم را مىربودند و پس از اسارت، آنها را به عنوان برده در بازارهاى خيوه و بخارا به فروش مىرساندند. | ||
هدايت در جمعآورى اطلاعات درباره دولت، حكومت و ارتش خيوه، بسيار موفق بود و به آمادهسازى ايران براى يك رويارويى نظامى طى سه سال بعد كمك بسيارى كرد. تأخير در اين امر، از عواقب ديگر نبود، | هدايت در جمعآورى اطلاعات درباره دولت، حكومت و ارتش خيوه، بسيار موفق بود و به آمادهسازى ايران براى يك رويارويى نظامى طى سه سال بعد كمك بسيارى كرد. تأخير در اين امر، از عواقب ديگر نبود، امیرکبیر و بىكفايتى جانشينش بود. اختلاف عمده ميان ايران و خوارزم، تسلط بر منطقه شمال خراسان بود. طبق اظهارات هدايت - كه فصل ديگرى را براى توضيح فرجام محمد امينخان به كتابش افزود - تركمنها و اهالى خيوه، تا سه سال پس از عزيمت هدايت، به ياغىگرى خود در شمال خراسان ادامه دادند. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش