پرش به محتوا

اندیشه‌های کلامی شیخ مفید: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی'
جز (جایگزینی متن - 'رسيد‌‎' به 'رسيد‌ ‎')
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی')
خط ۵۸: خط ۵۸:




روش مؤلف به طور كلى اين است كه در انتهاى هر بحث(در خاتمه اكثر فصول و در انتهاى هر يك از بخش‌هاى سه‌گانه) خلاصه و نتيجه بحث را ارائه مى‌دهد و اين خود مطالعه كتاب را براى خواننده سهل مى‌سازد. زبان مؤلف بسيار روشن و زود فهم است. ترجمه بخش‌هايى از آثار [[شيخ مفيد]] و همچنين ساير متكلمان كه آرائشان در كتاب مورد بحث قرار گرفته است، براى انگليسى زبانان (و ترجمه فارسى آنها براى فارسى زبانان) بسيار سودمند است.
روش مؤلف به طور كلى اين است كه در انتهاى هر بحث(در خاتمه اكثر فصول و در انتهاى هر يك از بخش‌هاى سه‌گانه) خلاصه و نتيجه بحث را ارائه مى‌دهد و اين خود مطالعه كتاب را براى خواننده سهل مى‌سازد. زبان مؤلف بسيار روشن و زود فهم است. ترجمه بخش‌هايى از آثار [[شيخ مفيد]] و همچنين ساير متكلمان كه آرائشان در كتاب مورد بحث قرار گرفته است، براى انگليسى زبانان (و ترجمه فارسی آنها براى فارسی زبانان) بسيار سودمند است.


مطالعه تطبيقى او نيز براى درك عميق‌تر عقايد [[شيخ مفيد]] و جايگاه او در تاريخ كلام اسلامى، به خصوص كلام شيعى، بسيار ارزشمند است، و مى‌تواند براى كسانى كه بخواهند به اين نوع مطالعات بپردازند، الگوى خوبى باشد، گر چه شايد لازم باشد كه استنباطات و نتيجه‌گيرى‌هاى مؤلف توسط محققان كلام شيعى به دقت مورد بررسى قرار گيرد.
مطالعه تطبيقى او نيز براى درك عميق‌تر عقايد [[شيخ مفيد]] و جايگاه او در تاريخ كلام اسلامى، به خصوص كلام شيعى، بسيار ارزشمند است، و مى‌تواند براى كسانى كه بخواهند به اين نوع مطالعات بپردازند، الگوى خوبى باشد، گر چه شايد لازم باشد كه استنباطات و نتيجه‌گيرى‌هاى مؤلف توسط محققان كلام شيعى به دقت مورد بررسى قرار گيرد.


== ويژگى‌ها و اشكالات ترجمه فارسى ==
== ويژگى‌ها و اشكالات ترجمه فارسی ==




ترجمه فارسى اين كتاب نسبتا خوب و مفهوم است. يكى از دلائل موفّيتّ مترجم محترم در اين كتاب اين بوده است كه بخش بزرگى از اين اثر در اصل ترجمه عبارات عربى به انگليسى است و ظاهرا ايشان نيز با استفاده از اصل عبارات آنها را به فارسى برگردانده‌اند.
ترجمه فارسی اين كتاب نسبتا خوب و مفهوم است. يكى از دلائل موفّيتّ مترجم محترم در اين كتاب اين بوده است كه بخش بزرگى از اين اثر در اصل ترجمه عبارات عربى به انگليسى است و ظاهرا ايشان نيز با استفاده از اصل عبارات آنها را به فارسی برگردانده‌اند.


عامل ديگر در بهتر شدن ترجمه، بازبينى آن توسط آقاى شيخ عبدالله نورانى است، كه بى‌شك يكى از محققان كلام شيعى است. با وجود توفيقى كه نصيب مترجم شده است، ترجمه كلا خالى از اشكال نيست. در اين جا ما به چند مورد از اين اشكالات اشاره مى‌كنيم و براى هر يك از آنها نمونه يا نمونه‌هايى ذكر مى‌كنيم.
عامل ديگر در بهتر شدن ترجمه، بازبينى آن توسط آقاى شيخ عبدالله نورانى است، كه بى‌شك يكى از محققان كلام شيعى است. با وجود توفيقى كه نصيب مترجم شده است، ترجمه كلا خالى از اشكال نيست. در اين جا ما به چند مورد از اين اشكالات اشاره مى‌كنيم و براى هر يك از آنها نمونه يا نمونه‌هايى ذكر مى‌كنيم.
خط ۷۱: خط ۷۱:
يكى از اشكالات ترجمه معادلات غلطى است كه گاهى سهوا براى كلمات و اصطلاحات فرنگى اختيار شده است؛ مثلا، لفظ terms (در صحفه 1 ترجمه) كه به معنای «اصطلاحات» است به «پيوستگى» ترجمه شده است. اصطلاح realism نيز (در صفحه 205، سطر 10) به «عقليگرانه» ترجمه شده كه پيداست مترجم محترم آن را با ratioalism اشتباه كرده است، هر چند براى اين اصطلاح هم «عقليگرانه» معادل دلچسبى نيست. لفظ transcendence (ص 97) كه به معنى تنزيه و تعالى (خداوند) است، مسامحتا به «عظمت» برگردانده شده، و(در همين صفحه) لفظ primitive كه به معناى ابتدايى است، به «بهترين» ترجمه شده، و همچنين eternity of the Quran (ص 121) كه منظور از آن قديم بودن قرآن است(در مقابل حادث و مخلوق بودن) به «ابديت قرآن» و imami theology (ص 4، سطر 13) كه منظور از آن كلام شيعه اماميه است، مسامحتا به «كلام اسلامى»، و traditionalist activity (ص 9، سطر 15) كه منظور از آن فعاليت اهل حديث است به فعاليت متعارف و سنتى، ترجمه شده است. يك نمونه ديگر از اين سهوها ترجمه اصطلاح generosity به بخشندگى و كرم است كه گر چه غلط نيست، وليكن از آنجا كه اين اصطلاح در ترجمه «فضل» به كار رفته و متكلمان همواره فضل و عدل را تحت اين اصطلاحات مورد بحث قرار داده‌اند، بهتر بود عين اصطلاح به كار برده مى‌شد.
يكى از اشكالات ترجمه معادلات غلطى است كه گاهى سهوا براى كلمات و اصطلاحات فرنگى اختيار شده است؛ مثلا، لفظ terms (در صحفه 1 ترجمه) كه به معنای «اصطلاحات» است به «پيوستگى» ترجمه شده است. اصطلاح realism نيز (در صفحه 205، سطر 10) به «عقليگرانه» ترجمه شده كه پيداست مترجم محترم آن را با ratioalism اشتباه كرده است، هر چند براى اين اصطلاح هم «عقليگرانه» معادل دلچسبى نيست. لفظ transcendence (ص 97) كه به معنى تنزيه و تعالى (خداوند) است، مسامحتا به «عظمت» برگردانده شده، و(در همين صفحه) لفظ primitive كه به معناى ابتدايى است، به «بهترين» ترجمه شده، و همچنين eternity of the Quran (ص 121) كه منظور از آن قديم بودن قرآن است(در مقابل حادث و مخلوق بودن) به «ابديت قرآن» و imami theology (ص 4، سطر 13) كه منظور از آن كلام شيعه اماميه است، مسامحتا به «كلام اسلامى»، و traditionalist activity (ص 9، سطر 15) كه منظور از آن فعاليت اهل حديث است به فعاليت متعارف و سنتى، ترجمه شده است. يك نمونه ديگر از اين سهوها ترجمه اصطلاح generosity به بخشندگى و كرم است كه گر چه غلط نيست، وليكن از آنجا كه اين اصطلاح در ترجمه «فضل» به كار رفته و متكلمان همواره فضل و عدل را تحت اين اصطلاحات مورد بحث قرار داده‌اند، بهتر بود عين اصطلاح به كار برده مى‌شد.


ترجمه‌هاى قالبى كلماتى كه به ism- ختم مى‌شود، در اين كتاب مانند ساير آثار مترجم با استفاده از پسوند فارسى «-گرى» ترجمه شده است. اگر مترجمى ism- هاى فرنگى را به طور قالبى با استفاده از «-گرى» يا -گرايى ترجمه كند (مثلاًرئاليسم را به واقعى گرايى و راسيوناليسم را به عقل‌گرايى يا عقلى‌گرى) شايد وجهى داشته باشد؛ ولى وقتى مذهبى متعلق به فرهنگ اسلامى، با استفاده از ism- به فرنگى ترجمه شده، دليلى ندارد كه مترجم به جاى استفاده از اصطلاح رايج در فرهنگ اسلامى، باز هم به «گرى» و «گرايى» متوسل شود؛ مانند «اعتزالى‌گرى» و «ذرّى‌گرى» براى مذهب معتزله و جزء لايتجزا يا مذهب اصالت ذره كه نمونه‌اى است از اين نوع ترجمه‌هاى قالبى.
ترجمه‌هاى قالبى كلماتى كه به ism- ختم مى‌شود، در اين كتاب مانند ساير آثار مترجم با استفاده از پسوند فارسی «-گرى» ترجمه شده است. اگر مترجمى ism- هاى فرنگى را به طور قالبى با استفاده از «-گرى» يا -گرايى ترجمه كند (مثلاًرئاليسم را به واقعى گرايى و راسيوناليسم را به عقل‌گرايى يا عقلى‌گرى) شايد وجهى داشته باشد؛ ولى وقتى مذهبى متعلق به فرهنگ اسلامى، با استفاده از ism- به فرنگى ترجمه شده، دليلى ندارد كه مترجم به جاى استفاده از اصطلاح رايج در فرهنگ اسلامى، باز هم به «گرى» و «گرايى» متوسل شود؛ مانند «اعتزالى‌گرى» و «ذرّى‌گرى» براى مذهب معتزله و جزء لايتجزا يا مذهب اصالت ذره كه نمونه‌اى است از اين نوع ترجمه‌هاى قالبى.


علاوه بر اصطلاحات و الفاظ گاهى در ترجمه جملات و عبارات نيز سهوهايى ديده مى‌شود كه فهم مطلب را دشوار مى‌كند؛ مثلاًدر اولين صفحه كتاب مى‌خوانيم «مذهب اماميه و مذهب معتزله در آغاز بسيار دور از حد احتمال با يكديگر مخالف بودند.» اين عبارت نامفهوم ترجمه عبارت انگليسى ذيل است: Two so unlikely and initially disparate partners. گاهى نيز اگر چه عبارت فارسى را مى‌توان به نحوى با كلمات انگليسى تطبيق داد، مع‌هذا جمله فارسى نامفهوم است و هيچ فارسى زبان اهل اصطلاحى چنين جمله‌اى را به كار نمى‌برد؛ مثلاًاز اين جمله چه مى‌توان فهميد: «با آنكه لفظ موجود به همين صورت براى خدا كه در قرآن نيامده، خدا به صورت كائن و ثابت آمده كه به همان معنى موجود است»؟(ص 193) آن چه مؤلف مى‌خواسته است، لكن در قرآن آمده است كه او «كائن» و «ثابت» است، معناى كائن و ثابت و موجود نيز يكى است».
علاوه بر اصطلاحات و الفاظ گاهى در ترجمه جملات و عبارات نيز سهوهايى ديده مى‌شود كه فهم مطلب را دشوار مى‌كند؛ مثلاًدر اولين صفحه كتاب مى‌خوانيم «مذهب اماميه و مذهب معتزله در آغاز بسيار دور از حد احتمال با يكديگر مخالف بودند.» اين عبارت نامفهوم ترجمه عبارت انگليسى ذيل است: Two so unlikely and initially disparate partners. گاهى نيز اگر چه عبارت فارسی را مى‌توان به نحوى با كلمات انگليسى تطبيق داد، مع‌هذا جمله فارسی نامفهوم است و هيچ فارسی زبان اهل اصطلاحى چنين جمله‌اى را به كار نمى‌برد؛ مثلاًاز اين جمله چه مى‌توان فهميد: «با آنكه لفظ موجود به همين صورت براى خدا كه در قرآن نيامده، خدا به صورت كائن و ثابت آمده كه به همان معنى موجود است»؟(ص 193) آن چه مؤلف مى‌خواسته است، لكن در قرآن آمده است كه او «كائن» و «ثابت» است، معناى كائن و ثابت و موجود نيز يكى است».


با اين همه، ترجمه كتاب روى هم رفته ترجمه‌اى است موفّق، و اشكالاتى كه به آنها اشاره شد، درحدى نيست كه از ارج و اعتبار آن بكاهد. اين اشكالات خود نشان مى‌دهد كه حتى ترجمه يك مترجم زبردست و كار آزموده نيز بى‌نياز از ويرايش نيست. ناشر محترم در صورتى كه اين ترجمه را در چاپ دوم ويرايش كند و اشكالات آن را رفع كند، مسلما بر فوائد آن خواهد افزود. علاوه بر اين، اگر فهرستى از واژه‌هاى كلامى و معادل‌هاى آنها به آخر كتاب ضميمه شود، به مترجمان اين قبيل آثار بسيار كمك خواهد كرد و بالأخره آنچه ناشر محترم حتما بايد در چاپ يا چاپ‌هاى بعدى به آن عنايت ورزد تصحيح اغلاط چاپى است. در آخر كتاب هشت صفحه غلطنامه (هر صفحه در دو ستون) چاپ شده است، و تازه راقم اين سطور به غلطهاى چاپى ديگرى برخورد كرد كه در غلطنامه تصحيح نشده بود.
با اين همه، ترجمه كتاب روى هم رفته ترجمه‌اى است موفّق، و اشكالاتى كه به آنها اشاره شد، درحدى نيست كه از ارج و اعتبار آن بكاهد. اين اشكالات خود نشان مى‌دهد كه حتى ترجمه يك مترجم زبردست و كار آزموده نيز بى‌نياز از ويرايش نيست. ناشر محترم در صورتى كه اين ترجمه را در چاپ دوم ويرايش كند و اشكالات آن را رفع كند، مسلما بر فوائد آن خواهد افزود. علاوه بر اين، اگر فهرستى از واژه‌هاى كلامى و معادل‌هاى آنها به آخر كتاب ضميمه شود، به مترجمان اين قبيل آثار بسيار كمك خواهد كرد و بالأخره آنچه ناشر محترم حتما بايد در چاپ يا چاپ‌هاى بعدى به آن عنايت ورزد تصحيح اغلاط چاپى است. در آخر كتاب هشت صفحه غلطنامه (هر صفحه در دو ستون) چاپ شده است، و تازه راقم اين سطور به غلطهاى چاپى ديگرى برخورد كرد كه در غلطنامه تصحيح نشده بود.
خط ۸۰: خط ۸۰:




اين اثر در سال 1979م، با عنوان الهيات [[شيخ مفيد]] ضمن سلسله كتاب‌هاى دانش ايرانى در بيروت به چاپ رسيد‌ ‎و در سال 1984م، توسط آقاى [[احمد آرام]] به فارسى ترجمه شد.
اين اثر در سال 1979م، با عنوان الهيات [[شيخ مفيد]] ضمن سلسله كتاب‌هاى دانش ايرانى در بيروت به چاپ رسيد‌ ‎و در سال 1984م، توسط آقاى [[احمد آرام]] به فارسی ترجمه شد.


نسخه حاضر در برنامه با ترجمه فارسى [[احمد آرام]] در قطع وزيرى با جلد شوميز در 573 صفحه توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.
نسخه حاضر در برنامه با ترجمه فارسی [[احمد آرام]] در قطع وزيرى با جلد شوميز در 573 صفحه توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش