۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
ولايت فقیه از دير باز در حوزههاى علميه شيعه مطرح بوده و اصل ولايت فقيه نزد همه فقها مسلم است، اما در محدوده اختيارات فقيه اختلاف است. صاحب جواهر درباره ولايت فقيه مینويسد: | ولايت فقیه از دير باز در حوزههاى علميه شيعه مطرح بوده و اصل ولايت فقيه نزد همه فقها مسلم است، اما در محدوده اختيارات فقيه اختلاف است. صاحب جواهر درباره ولايت فقيه مینويسد: | ||
«اگر ولايت عامه فقيه نباشد، بسيارى از كارهاى مربوط به | «اگر ولايت عامه فقيه نباشد، بسيارى از كارهاى مربوط به شیعیان معطل مى ماند.» | ||
ايشان علمايى را كه درباره ولايت فقيه ترديد دارند بسختى مورد نكوهش قرار داده، مینويسد: | ايشان علمايى را كه درباره ولايت فقيه ترديد دارند بسختى مورد نكوهش قرار داده، مینويسد: | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
او تلاش ديگران را مى ستود و آنان را تشويق مى نمود. زمانى «ازرى» شاعر عرب قصيده بسيار زيبايى در مدح اهلبيت مى سرايد كه به قصيده «هانيه» مشهور است. صاحب جواهر در مقام قدردانى از او مى گويد: آرزو دارم قصيده «هانيه» ازرى در نامه عمل من نوشته شود و كتاب «جواهر» من در نامه عمل او. | او تلاش ديگران را مى ستود و آنان را تشويق مى نمود. زمانى «ازرى» شاعر عرب قصيده بسيار زيبايى در مدح اهلبيت مى سرايد كه به قصيده «هانيه» مشهور است. صاحب جواهر در مقام قدردانى از او مى گويد: آرزو دارم قصيده «هانيه» ازرى در نامه عمل من نوشته شود و كتاب «جواهر» من در نامه عمل او. | ||
اواخر ماه رجب 1266ق بود و صاحب جواهر در بستر بيمارى دستور داد علماى بزرگ نجف نزد او بيايند. همه با چهرهاى غمناك از مريضى مرجع تقليد | اواخر ماه رجب 1266ق بود و صاحب جواهر در بستر بيمارى دستور داد علماى بزرگ نجف نزد او بيايند. همه با چهرهاى غمناك از مريضى مرجع تقليد شیعیان ، حاضر شدند. صاحب جواهر نگاهى به حاضران انداخت و گفت: شيخ مرتضى كجاست؟ | ||
- نيامده است. | - نيامده است. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
صاحب جواهر فرمود: | صاحب جواهر فرمود: | ||
زمام امور دينى را كه به من مربوط مى شود، بعد از خود به شما مى سپارم و اين امانتى الهى است در نزد شما. و پس از من، شما مرجع تقليد | زمام امور دينى را كه به من مربوط مى شود، بعد از خود به شما مى سپارم و اين امانتى الهى است در نزد شما. و پس از من، شما مرجع تقليد شیعیان خواهيد بود. سعى كنيد زياد جانب احتياط را نگيريد. احتياط زياد، زحمت امت اسلامى را فراهم مى سازد و دين اسلام، دين جامع و سهل است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
- آیتالله سيد حسين كوه كمرى: فرزند سيد محمد، كه با 24 واسطه، نسبش به امام حسين عليهالسلام مى رسد. او در روستاى ارونق از توابع كوه كمره تبريز به دنيا آمد و پس از فراگيرى خواندن و نوشتن به حوزه علميه تبريز راه يافت. سپس براى ادامه تحصيل عازم كربلا شد و پس از مدتى به حوزه علميه نجف روى آورد و در درس صاحب جواهر و [[شيخ انصارى]] شركت كرد و به اجتهاد رسيد. | - آیتالله سيد حسين كوه كمرى: فرزند سيد محمد، كه با 24 واسطه، نسبش به امام حسين عليهالسلام مى رسد. او در روستاى ارونق از توابع كوه كمره تبريز به دنيا آمد و پس از فراگيرى خواندن و نوشتن به حوزه علميه تبريز راه يافت. سپس براى ادامه تحصيل عازم كربلا شد و پس از مدتى به حوزه علميه نجف روى آورد و در درس صاحب جواهر و [[شيخ انصارى]] شركت كرد و به اجتهاد رسيد. | ||
آیتالله كوه كمرى بعد از وفات [[شيخ انصارى]] (متوفى 1281 ق) به مرجعيت رسيد. بسيارى از | آیتالله كوه كمرى بعد از وفات [[شيخ انصارى]] (متوفى 1281 ق) به مرجعيت رسيد. بسيارى از شیعیان آذربايجان، تفليس و ايروان از او تقليد میكردند. سرانجام وى در سال 1299ق در نجف درگذشت و در مقبرهاى كه اكنون به نام او معروف است، در برابر آرامگاه صاحب جواهر به خاک سپرده شد. | ||
- آیتالله شيخ جعفر شوشترى: فرزند حسين و اهل شوشتر است در جوانى همراه پدر به حوزه علميه نجف راه يافت و در درس صاحب جواهر شركت كرد. پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقامهاى والاى علمى و اخلاقى به زادگاه خود برگشت و بيش از سى سال در آنجا به تبليغ اسلام پرداخت. در سال 1291ق به نجف بازگشت. او در صحن حرم [[امام على(ع)|حضرت علی عليهالسلام]] به سخنرانى مى پرداخت و گفتارش مشتاقان زيادى داشت. | - آیتالله شيخ جعفر شوشترى: فرزند حسين و اهل شوشتر است در جوانى همراه پدر به حوزه علميه نجف راه يافت و در درس صاحب جواهر شركت كرد. پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقامهاى والاى علمى و اخلاقى به زادگاه خود برگشت و بيش از سى سال در آنجا به تبليغ اسلام پرداخت. در سال 1291ق به نجف بازگشت. او در صحن حرم [[امام على(ع)|حضرت علی عليهالسلام]] به سخنرانى مى پرداخت و گفتارش مشتاقان زيادى داشت. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
- ملا على كنى: در سال 1220ق در روستاى «كن» تهران به دنيا آمد. سالها در حوزه علميه نجف نزد استادان فرزانهاى چون صاحب جواهر به تحصيل پرداخت. تا اينكه وى به اجتهادش گواهى داد و او به تهران بازگشت و به تألیف و تبليغ پرداخت. از وى آثارى در زمينه اصول، فقه، تفسير، حديث و رجال به يادگار مانده است. سرانجام در صبحگاه روز 27 محرم 1306ق در گذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى، در كنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد. | - ملا على كنى: در سال 1220ق در روستاى «كن» تهران به دنيا آمد. سالها در حوزه علميه نجف نزد استادان فرزانهاى چون صاحب جواهر به تحصيل پرداخت. تا اينكه وى به اجتهادش گواهى داد و او به تهران بازگشت و به تألیف و تبليغ پرداخت. از وى آثارى در زمينه اصول، فقه، تفسير، حديث و رجال به يادگار مانده است. سرانجام در صبحگاه روز 27 محرم 1306ق در گذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى، در كنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد. | ||
- شيخ محمد ايروانى: فرزند محمدباقرايروانى است كه در سال 1232ق به دنيا آمد. در جوانى از ايروان به كربلا رفت و در درس [[قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر|سيد ابراهيم قزوينى]] شركت كرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگانى چون صاحب جواهر و [[شيخ انصارى]] حضور يافت و پس از رسيدن به اجتهاد به «فاضل ايروانى» شهرت يافت. او پس از وفات آیتالله سيد حسين كوه كمرى (متوفى 1299 ق) مرجعيت تقليد بسيارى از | - شيخ محمد ايروانى: فرزند محمدباقرايروانى است كه در سال 1232ق به دنيا آمد. در جوانى از ايروان به كربلا رفت و در درس [[قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر|سيد ابراهيم قزوينى]] شركت كرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگانى چون صاحب جواهر و [[شيخ انصارى]] حضور يافت و پس از رسيدن به اجتهاد به «فاضل ايروانى» شهرت يافت. او پس از وفات آیتالله سيد حسين كوه كمرى (متوفى 1299 ق) مرجعيت تقليد بسيارى از شیعیان ايران، هند، تركيه، قفقاز، و روسيه را عهده دار گرديد و در كرسى تدريس عالیترین سطح دروس حوزوى، به تربيت شاگردان پرداخت. | ||
از وى کتابهايى در زمينه اصول، فقه و تفسير برجاى مانده است. سرانجام در سال 1306ق رخت از جهان بر بست. | از وى کتابهايى در زمينه اصول، فقه و تفسير برجاى مانده است. سرانجام در سال 1306ق رخت از جهان بر بست. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
هنگامى كه آفتاب به وسط آسمان رسيد آفتاب عمر صاحب جواهر غروب كرد. | هنگامى كه آفتاب به وسط آسمان رسيد آفتاب عمر صاحب جواهر غروب كرد. شیعیان غرق در عزا شدند. تشييع پيكر جنازه با شكوهى برگزار شد. پيكر پاكش را در مقبرهاى كه خود جنب مسجدش آماده كرده بود، به خاک سپردند. مجالس يادبود او در بسيارى از شهرها برگزار شد. | ||
از گوهر شناس فقه، هشت پسر دانشمند به نامهاى شيخ محمد، شيخ عبدالعلى، شيخ عبدالحسين، شيخ باقر، شيخ موسى، شيخ حسين، شيخ حسن، شيخ ابراهيم و دخترانى چند به يادگار ماند. | از گوهر شناس فقه، هشت پسر دانشمند به نامهاى شيخ محمد، شيخ عبدالعلى، شيخ عبدالحسين، شيخ باقر، شيخ موسى، شيخ حسين، شيخ حسن، شيخ ابراهيم و دخترانى چند به يادگار ماند. |
ویرایش