۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] سه کـتاب مـنطقی [[ارسطو]] را که در زمینه صورت منطق بودند ترجمه کرد و آنها عبارت بودند از کتاب قـاطیغوریاس، کـتاب یـاری ارمیناس و کتاب آنالوطیقا. گفتهاند که تا زمان ابن مقفع جز کتاب اول هیچیک از کتابهای [[ارسطو|ارسـطو]] تـرجمه نشده بود. وی همچنین مدخل کتاب منطق را که از فرفوریوس صوری و به ایساغوجی معروف اسـت نـیز تـرجمه کرد و آنچه در این ترجمهها با عباراتی ساده بیان کرده است به مأخذ نزدیک است<ref>ر.ک: کراوس، پل، ص38</ref>. | [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] سه کـتاب مـنطقی [[ارسطو]] را که در زمینه صورت منطق بودند ترجمه کرد و آنها عبارت بودند از کتاب قـاطیغوریاس، کـتاب یـاری ارمیناس و کتاب آنالوطیقا. گفتهاند که تا زمان ابن مقفع جز کتاب اول هیچیک از کتابهای [[ارسطو|ارسـطو]] تـرجمه نشده بود. وی همچنین مدخل کتاب منطق را که از فرفوریوس صوری و به ایساغوجی معروف اسـت نـیز تـرجمه کرد و آنچه در این ترجمهها با عباراتی ساده بیان کرده است به مأخذ نزدیک است<ref>ر.ک: کراوس، پل، ص38</ref>. | ||
[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] شرححال [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] را ضمن شرححال کاتبان، وزیران و عاملان خراج و منشیان آورده است و او را یکى از مترجمان | [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] شرححال [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] را ضمن شرححال کاتبان، وزیران و عاملان خراج و منشیان آورده است و او را یکى از مترجمان فارسی به عربى خوانده است. از نام ترجمههایی که ابن ندیم در الفهرست ذکر کرده است، برمیآید که مقصود او کتابهایی است که مؤلفان ایرانى داشتهاند، اما در فن اول از مقاله هفتم که در اخبار فلسفه طبیعى و منطقى است، نام [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] در میان نام کسانى آمده است که کتابهای منطقى و فلسفى را از فارسی به عربى ترجمه کردهاند. دانستن این نکته مهم است، زیرا پاول کراوس پنداشته است که این «[[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]» پسر او، یعنى محمد بن عبدالله بن المقفع است، نه خود او و وی غیر از ابن مقفع «پدر» است که نامش در میان کاتبان و وزیران آمده است. کراوس در مقالهای در «مجله مطالعات شرقى» نوشته است که ترجمه منطق منسوب به [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] از خود او نیست، بلکه از پسرش محمد بن عبدالله ابن مقفع است. دلیل کراوس نسخهای از این منطق است که به شماره 338 در کتابخانه سن ژوزف بیروت موجود است. در پایان این نسخه ترجمه خلاصه ایساغوجى و قاطیغوریاس و انالوطیقای ارسطو را به «محمد بن عبدالله بن مقفع» نسبت داده است. این نوشته که در پایان نسخههای دیگر این کتاب که بعدها به دست آمد، نیز آمده است، برخلاف نظر مؤلفان قدیم، چون ابن ندیم، جاحظ و خوارزمى است که چنین اثری را به ابن مقفع نسبت دادهاند. چنانکه دانشپژوه حدس زده است، این نام در اصل «ابومحمد عبدالله ابن مقفع» بوده است که در دستنویسهای متأخر به «محمد بن عبدالله بن مقفع» بدل شده است <ref>ر.ک: زریاب، عباس، ص676</ref>. | ||
اصطلاحات منطقى این کتاب با اصلاحات کتب منطقى دیگر که از سریانى و یونانى به عربى ترجمه شده است، فرق دارد. مثلاً اصطلاح علمى و فنى را به «متاع» ترجمه کرده است. محققان اروپایى و همچنین دانشپژوه گفتهاند که «متاع» در این کتاب در برابر «موضوع علم» است، ولى چنانکه از گفته خود ابن مقفع برمىآید «متاع» در برابر «اصطلاح» است. ابن مقفع در آغاز کتاب<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1</ref> مىگوید: «لکل صناعه متاع و الامتعه اسماء یعرفها اهل تلک الصناعه و یجهلها من سواهم». این جمله به روشنى مىرساند که مقصود از متاع، موضوع علم نیست، بلکه اصطلاحات مخصوص هر علم است. او «علم اعلى» یا «علم مابعدالطبیعه» را «علم غیب» مىخواند. بعضى از اصطلاحات مهم دیگر این کتاب ازاینقرار است: علم ادب = علم ریاضى؛ صورت = نوع؛ عین = جوهر؛ نصبه = وضع؛ عام و خاص = جزئى و کلى؛ فرقان = فصل؛ عدد منظوم و مقطوع = کم متصل و منفصل؛ جثه = جسم؛ بسیط = سطح؛ مثل و لامثل = تساوی و عدم تساوی<ref>ر.ک: زریاب، عباس، ص676</ref>. | اصطلاحات منطقى این کتاب با اصلاحات کتب منطقى دیگر که از سریانى و یونانى به عربى ترجمه شده است، فرق دارد. مثلاً اصطلاح علمى و فنى را به «متاع» ترجمه کرده است. محققان اروپایى و همچنین دانشپژوه گفتهاند که «متاع» در این کتاب در برابر «موضوع علم» است، ولى چنانکه از گفته خود ابن مقفع برمىآید «متاع» در برابر «اصطلاح» است. ابن مقفع در آغاز کتاب<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1</ref> مىگوید: «لکل صناعه متاع و الامتعه اسماء یعرفها اهل تلک الصناعه و یجهلها من سواهم». این جمله به روشنى مىرساند که مقصود از متاع، موضوع علم نیست، بلکه اصطلاحات مخصوص هر علم است. او «علم اعلى» یا «علم مابعدالطبیعه» را «علم غیب» مىخواند. بعضى از اصطلاحات مهم دیگر این کتاب ازاینقرار است: علم ادب = علم ریاضى؛ صورت = نوع؛ عین = جوهر؛ نصبه = وضع؛ عام و خاص = جزئى و کلى؛ فرقان = فصل؛ عدد منظوم و مقطوع = کم متصل و منفصل؛ جثه = جسم؛ بسیط = سطح؛ مثل و لامثل = تساوی و عدم تساوی<ref>ر.ک: زریاب، عباس، ص676</ref>. |
ویرایش