۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
تيموريان يا گوركانيان ايران (ه. ق) (- م) دودمانى مغول تبار بودند. بنيادگذار اين دودمان تيمور گوركانى بود كه در آسياى ميانه مىزيست و سمرقند پايتختش بود. امير تيمور كشورى وسيع و دولتى عظيم ايجاد كرد و خطه ما وراء النهر را به مقامى از اهميت رسانيد كه تا آن زمان هيچگاه بدان پايه نرسيده بود. او مرزهاى خود را نخست در سرتاسر آسياى ميانه و آنگاه سرتاسر خراسان و آنگاه همه بخشهاى ايران و عثمانى و بخشهايى از هندوستان گسترد. و چون فتوحات تيمور بيشتر جنبه يورش و هجوم داشت تا تسخير واقعى غالب ممالك مفتوح به زودى از تصرف تيموريان خارج شد. با اين حال ما وراء النهر مدتى مركز دولتى شد كه قسمت اعظم ايران و افغانستان را علاوه بر ولايات ما وراء النهر شامل بود. هنگامى كه ممالك وسيع تيمورى تجزيه يافت دوره هرج و مرج پيش آمد. به محض اينكه تيمور مرد، تركان عثمانى و آل جلاير و تركمانان درصدد تصرف ممالك از دست رفته خود برآمدند. با اين وجود، اولاد تيمور موفق شدند كه شمال ايران را در مدت يك قرن جهت خود نگاه دارند. ولى آنان غالباً با يكديگر در نزاع بودند. با وجود اين شاهرخ موفق شد كه مناقشات اقوام خود را تا حدى رفع و قدرت و اعتبار مملكت را حفظ كند. اما پس از مرگ او ممالكش به قسمتهاى كوچكتر مجزا شد و بر اثر همين كيفيت صفويان و امراى شيبانى، آنها را به متصرفات خود ضميمه كردند. با اين حال خاندان تيمورى از ميان نرفت و نوادگان تيمور چندى پستر فرمانروايى خود را به هندوستان بردند و دولت سلسله بابرى را بنياد گذاردند كه اروپائيان آن را «مغول كبير» مىنامند | تيموريان يا گوركانيان ايران (ه. ق) (- م) دودمانى مغول تبار بودند. بنيادگذار اين دودمان تيمور گوركانى بود كه در آسياى ميانه مىزيست و سمرقند پايتختش بود. امير تيمور كشورى وسيع و دولتى عظيم ايجاد كرد و خطه ما وراء النهر را به مقامى از اهميت رسانيد كه تا آن زمان هيچگاه بدان پايه نرسيده بود. او مرزهاى خود را نخست در سرتاسر آسياى ميانه و آنگاه سرتاسر خراسان و آنگاه همه بخشهاى ايران و عثمانى و بخشهايى از هندوستان گسترد. و چون فتوحات تيمور بيشتر جنبه يورش و هجوم داشت تا تسخير واقعى غالب ممالك مفتوح به زودى از تصرف تيموريان خارج شد. با اين حال ما وراء النهر مدتى مركز دولتى شد كه قسمت اعظم ايران و افغانستان را علاوه بر ولايات ما وراء النهر شامل بود. هنگامى كه ممالك وسيع تيمورى تجزيه يافت دوره هرج و مرج پيش آمد. به محض اينكه تيمور مرد، تركان عثمانى و آل جلاير و تركمانان درصدد تصرف ممالك از دست رفته خود برآمدند. با اين وجود، اولاد تيمور موفق شدند كه شمال ايران را در مدت يك قرن جهت خود نگاه دارند. ولى آنان غالباً با يكديگر در نزاع بودند. با وجود اين شاهرخ موفق شد كه مناقشات اقوام خود را تا حدى رفع و قدرت و اعتبار مملكت را حفظ كند. اما پس از مرگ او ممالكش به قسمتهاى كوچكتر مجزا شد و بر اثر همين كيفيت صفويان و امراى شيبانى، آنها را به متصرفات خود ضميمه كردند. با اين حال خاندان تيمورى از ميان نرفت و نوادگان تيمور چندى پستر فرمانروايى خود را به هندوستان بردند و دولت سلسله بابرى را بنياد گذاردند كه اروپائيان آن را «مغول كبير» مىنامند | ||
تيمور با اينكه بسيار خونريز بود ولى به دانش و هنر كشش نشان مىداد، از اين رو هنرمندان و صنعتگران از كشتارهايش در امان مىماندند. فرزندان او نيز سياست بنيادگذار دودمان تيموريان را پى گرفتند كه مىتوان به تأسيس رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره كرد. هنر مينياتور نيز در اين دوره از تاريخ ايران به اوج خود رسيد. خليل نوه تيمور كه بدو هيچ گونه شباهتى نداشت، اهتمام كامل به رفاه و سعادت مملكت معطوف داشت و خدماتى به علم و ادب كرد. شاهرخ طرفدار جدى علوم و صنايع بود و مسجد و بقعه مقدس رضوى كه زيارتگاه | تيمور با اينكه بسيار خونريز بود ولى به دانش و هنر كشش نشان مىداد، از اين رو هنرمندان و صنعتگران از كشتارهايش در امان مىماندند. فرزندان او نيز سياست بنيادگذار دودمان تيموريان را پى گرفتند كه مىتوان به تأسيس رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره كرد. هنر مينياتور نيز در اين دوره از تاريخ ايران به اوج خود رسيد. خليل نوه تيمور كه بدو هيچ گونه شباهتى نداشت، اهتمام كامل به رفاه و سعادت مملكت معطوف داشت و خدماتى به علم و ادب كرد. شاهرخ طرفدار جدى علوم و صنايع بود و مسجد و بقعه مقدس رضوى كه زيارتگاه شیعیان است از اوست. پسر او، الغبيك فرمان داد زيجى ترتيب دادند. حسين بن بايقرا نيز حامى علوم و ادبيات بود. ابوسعيد پادشاه توانا، با كفايت، هنر دوست اين خاندان نيز خود هنرمند بود. او طرفدار متصوفه و اهل عرفان بود و مشايخ صوفيه را گرامى مىداشت و بعد از او بود كه خاندان تيموريان به صوفىگرى روى آوردند | ||
نوادگان پادشاهان تيموريان هنوز ساكن ايران هستند و اكثريت آنان در نواحى اطراف تهران به ويژه رودهن و تهران در مسلك صوفىگرى هستند. زبان مادرى بازماندگان اين سلسله گويشى از تركى است كه خاص و ويژه خودشان است و پيوندهاى خانواگى در بينشان بسيار رايج است. گفته مىشود آنان بعضا شاخهاى از اهل حق نيز مىباشند. ليكن اختلاف عقيده بسيارى بين آنان و ديگر پيروان اهل حق است. براى مثال سبيل خود را كوتاه نگاه داشته، محمد را خاتم انبيا دانسته و حتى على را تنها يك انسان اما با روحيات خداوندى مىشناسند | نوادگان پادشاهان تيموريان هنوز ساكن ايران هستند و اكثريت آنان در نواحى اطراف تهران به ويژه رودهن و تهران در مسلك صوفىگرى هستند. زبان مادرى بازماندگان اين سلسله گويشى از تركى است كه خاص و ويژه خودشان است و پيوندهاى خانواگى در بينشان بسيار رايج است. گفته مىشود آنان بعضا شاخهاى از اهل حق نيز مىباشند. ليكن اختلاف عقيده بسيارى بين آنان و ديگر پيروان اهل حق است. براى مثال سبيل خود را كوتاه نگاه داشته، محمد را خاتم انبيا دانسته و حتى على را تنها يك انسان اما با روحيات خداوندى مىشناسند |
ویرایش