۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از: | برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از: | ||
#نويسنده در مقدمهاش - كه آن را در 20 آبان 1386 نوشته - يادآور شده است: با عنوان «مصحف فاطمه(س)» آشنا بودم و در ضمن نگارش «تدوين حديث» بهاجمال بدان پرداخته بودم. به روزگارى توفيق الهى رفيق شد و اين بنده براى انجام «عمره مفرده» به ديار دوست شدم... شخصى پرسيد: چرا و به چه دليل مىگوييد به فاطمه وحى مىشده است؟ گفتم چه اشكالى دارد؟! گفت اشكال دارد. گفتم: پرسيدم چه اشكالى دارد؟ و بدون اينكه منتظر جواب باشم گفتم: گويا شما معتقديد كه ما معتقديم به آن حضرت، وحى مىشد: وحى تشريعى. گفت: آرى. گفتم: دروغ است. هيچ شيعهاى بدين باور ندارد. | #نويسنده در مقدمهاش - كه آن را در 20 آبان 1386 نوشته - يادآور شده است: با عنوان «مصحف فاطمه(س)» آشنا بودم و در ضمن نگارش «تدوين حديث» بهاجمال بدان پرداخته بودم. به روزگارى توفيق الهى رفيق شد و اين بنده براى انجام «عمره مفرده» به ديار دوست شدم... شخصى پرسيد: چرا و به چه دليل مىگوييد به فاطمه وحى مىشده است؟ گفتم چه اشكالى دارد؟! گفت اشكال دارد. گفتم: پرسيدم چه اشكالى دارد؟ و بدون اينكه منتظر جواب باشم گفتم: گويا شما معتقديد كه ما معتقديم به آن حضرت، وحى مىشد: وحى تشريعى. گفت: آرى. گفتم: دروغ است. هيچ شيعهاى بدين باور ندارد. شیعیان معتقدند به محضر آن بزرگوار «ملك» و يا «ملائكه» بار مىيافتند و با او سخن مىگفتند؛ ازاينروى، آن حضرت را «محدّثه» مىناميم و اين مشكلى ندارد... از سفر «ديار دوست» كه برگشتم، مطالعه در اين موضوع را كه آگاهىهاى اندكى از آن داشتم گستراندم، همه روايات مربوطه را گرد آوردم و پژوهشهاى عالمان را هم نگريستم و مقالتى رقم زدم كه در آيينه پژوهش شماره 57 چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت و... آنچه اينك پيش روى شماست، همان مقاله است با افزودنىها و دگرگونىهايى..<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-9</ref> | ||
#مصحف فاطمه(س): اين عنوان در منابع و روايات بسيارى آمده است كه دست كم برخى از روايات آن داراى اسانيد صحيح و استوارى هستند؛ ازاينروى، در اصل وجود آن هيچگونه ترديدى روا نيست و برخى ترديدها در اصل آن و يا تلقى اينكه صورت تفصيليافته روايت و يا صحيفه ديگرى است، چنانكه خواهيم ديد پايهاى ندارد..<ref>متن كتاب، ص15</ref> | #مصحف فاطمه(س): اين عنوان در منابع و روايات بسيارى آمده است كه دست كم برخى از روايات آن داراى اسانيد صحيح و استوارى هستند؛ ازاينروى، در اصل وجود آن هيچگونه ترديدى روا نيست و برخى ترديدها در اصل آن و يا تلقى اينكه صورت تفصيليافته روايت و يا صحيفه ديگرى است، چنانكه خواهيم ديد پايهاى ندارد..<ref>متن كتاب، ص15</ref> | ||
#ابوعبيده گويد: يكى از | #ابوعبيده گويد: يكى از شیعیان از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] درباره «جفر» پرسيد. امام(ع) فرمود: «جفر» پوست گاوى است پر از علم. گفت جامعه چيست؟ فرمود: طومارى است به درازاى هفتاد ذراع و عرض يك پوست؛ مانند ران شتر فربه كه تمام نيازمندىهاى مردم در آن است. همه قضايا حتى «جريمه خراش» در آن هست. گفت: مصحف فاطمه چيست؟ امام(ع) مدتى طولانى سكوت كرد، آنگاه فرمود: شما از آنچه مىخواهيد و نمىخواهيد، جستجو مىكنيد. فاطمه(ع) پس از پيامبر(ص) هفتاد و پنج روز در دنيا بود و از فراق پدر اندوه بسيارى داشت. جبرئيل مىآمد و او را در مرگ پدر تسلّى مىداد و او را خوشدل مىساخت. از احوال پدر و جايگاهش سخن مىگفت و سرگذشت فرزندانش را پس از وى گزارش مىكرد و على(ع) اينها را مىنوشت. آن نوشتهها «مصحف فاطمه(ع)» است<ref>همان، ص16-17</ref> | ||
#نويسنده محترم بر چند نكته تأكيد كرده است: 1. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر قرآن نيست؛ 2. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر احكام نيست؛ 3. مصحف فاطمه(س)، همان «كتاب فاطمه(س)» نيست؛ 4. محتواى اين مصحف، عبارت است از: الف)- جايگاه پدر و آينده فرزندان؛ ب)- رويدادهايى از آينده؛ ج)- ياد پيامبران و اوصيا؛ د)- يادكرد حاكمان؛ ه)- وصيت فاطمه(س)<ref>ر.ک: همان، ص39، 49، 51، 58 و 67</ref> | #نويسنده محترم بر چند نكته تأكيد كرده است: 1. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر قرآن نيست؛ 2. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر احكام نيست؛ 3. مصحف فاطمه(س)، همان «كتاب فاطمه(س)» نيست؛ 4. محتواى اين مصحف، عبارت است از: الف)- جايگاه پدر و آينده فرزندان؛ ب)- رويدادهايى از آينده؛ ج)- ياد پيامبران و اوصيا؛ د)- يادكرد حاكمان؛ ه)- وصيت فاطمه(س)<ref>ر.ک: همان، ص39، 49، 51، 58 و 67</ref> | ||
#از نقلهاى فراوانى توان دريافت كه مصحف فاطمه(س) چونان ميراثى در نزد امامان(ع) مىبوده است و امامان(ع) در هنگامه بدرود زندگى، مصحف را به امام بعدى تحويل مىدادند. ابوبصير از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل مىكند كه فرمود: «ما مات ابوجعفر حتى قبض مصحف فاطمه(س)». پيشتر آورديم كه [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] يك آيندهنگرى را به «مصحف فاطمه(س)» مستند كرده بود و در نصوص مختلفى، امامان(ع) با تعبير «عندي» و يا «عندنا»، از آن سخن گفتهاند كه نشانگر وجود آن اثر گرانقدر چونان ميراثى در محضر امامان(ع) است. چنين است كه حضرت رضا(ع) در ضمن شماره نشانههاى امامت، از جمله فرمودهاند: «... نزد او «جفر» و «جامعه» است و نيز «مصحف فاطمه»». بدينسان روشن است كه اكنون آن صفحات زرين در محضر حضرت حجة بن الحسن العسكري(ع) است<ref>همان، ص69-70</ref> | #از نقلهاى فراوانى توان دريافت كه مصحف فاطمه(س) چونان ميراثى در نزد امامان(ع) مىبوده است و امامان(ع) در هنگامه بدرود زندگى، مصحف را به امام بعدى تحويل مىدادند. ابوبصير از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل مىكند كه فرمود: «ما مات ابوجعفر حتى قبض مصحف فاطمه(س)». پيشتر آورديم كه [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] يك آيندهنگرى را به «مصحف فاطمه(س)» مستند كرده بود و در نصوص مختلفى، امامان(ع) با تعبير «عندي» و يا «عندنا»، از آن سخن گفتهاند كه نشانگر وجود آن اثر گرانقدر چونان ميراثى در محضر امامان(ع) است. چنين است كه حضرت رضا(ع) در ضمن شماره نشانههاى امامت، از جمله فرمودهاند: «... نزد او «جفر» و «جامعه» است و نيز «مصحف فاطمه»». بدينسان روشن است كه اكنون آن صفحات زرين در محضر حضرت حجة بن الحسن العسكري(ع) است<ref>همان، ص69-70</ref> |
ویرایش