پرش به محتوا

اشرف افغان بر تختگاه اصفهان (به روایت شاهدان هلندی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎'
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎')
خط ۲۸: خط ۲۸:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، شامل يادداشتى از مترجم و سپس در هشت فصل به حكومت اشرف افغان، قيام و سقوط سيد احمد خان پادشاه کرمان، وضع بندرعباس و هرمز، همچنين داراى دو ضميمه در پایان کتاب، اشاره مى‌شود.
کتاب، شامل يادداشتى از مترجم و سپس در هشت فصل به حكومت اشرف افغان، قيام و سقوط سيد‌‎احمد خان پادشاه کرمان، وضع بندرعباس و هرمز، همچنين داراى دو ضميمه در پایان کتاب، اشاره مى‌شود.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
معلوم نيست در شركت روزنامه‌اى، چند تن به اين كار ارزنده سرگرم بوده‌اند؛ اما چندين بار نويسنده از خود با عنوان «روزنامه‌دار» يا «روزنامه‌چى» ياد مى‌كند. فزون بر اين نويسندگان، شركت در نهان، خبرچيانى را از اهالى ايران يا از ميان نخبگان، حاكمان و حاكمچگان آن‌ها به انحاى گونه‌گون در خدمت خود داشته و از آن‌ها خبرهاى دست اولى را به دست مى‌آورده است، در نتيجه آگاهى‌هاى بسيارى از اوضاع نكبت‌بار و اسف‌انگيز اين دوره تاريك تاريخ ايران در اسناد شركت مزبور در بايگانى واك در هلند باقى مانده است.
معلوم نيست در شركت روزنامه‌اى، چند تن به اين كار ارزنده سرگرم بوده‌اند؛ اما چندين بار نويسنده از خود با عنوان «روزنامه‌دار» يا «روزنامه‌چى» ياد مى‌كند. فزون بر اين نويسندگان، شركت در نهان، خبرچيانى را از اهالى ايران يا از ميان نخبگان، حاكمان و حاكمچگان آن‌ها به انحاى گونه‌گون در خدمت خود داشته و از آن‌ها خبرهاى دست اولى را به دست مى‌آورده است، در نتيجه آگاهى‌هاى بسيارى از اوضاع نكبت‌بار و اسف‌انگيز اين دوره تاريك تاريخ ايران در اسناد شركت مزبور در بايگانى واك در هلند باقى مانده است.


آقاى دكتر ويلم فلور نخستين بار به مطالعه و تحقيقى انتقادى در اين اسناد پرداخته و تأليفاتى ارزنده درباره اين دوره عرضه داشته‌اند. در کتاب نخستين ديديم كه چگونه در پى صد سالى آسايش و راحت‌طلبى، دندان‌ها و چنگال‌هاى شير پير حكومت صفويان را سستى و فتور فرو گرفته، توان تصميم‌گيرى و برابرى با دشوارى‌هاى امور مملكتى از هيأت حاكم رخت بربسته بود و آن جماعت ناهماهنگ هر يك سازى جداگانه مى‌نواخت. راحت‌طلبى حاكمان و فساد دستگاه به حدى رسيد كه سردمداران خواه ناخواه آماده پذيرش هر خفتى شدند، به نعل و به ميخ زدند با اهمال و امهال فرصت‌هاى گرانبهاى بسيار را از دست دادند؛ از كسانى كه بر سرير قدرت بودند، هيچ كس مرد ميدان كار يا مرد مرد نبود يا اگر بود مجال كار نيافت. شورش‌ها و اعتراض‌هاى پى در پى مردم پايتخت و ساير جاى‌ها عليه سهل‌انگارى‌ها و خلاف‌كارى‌ها و اجحاف‌ها به جايى نرسيد.
آقاى دكتر ويلم فلور نخستين بار به مطالعه و تحقيقى انتقادى در اين اسناد پرداخته و تأليفاتى ارزنده درباره اين دوره عرضه داشته‌اند. در کتاب نخستين ديديم كه چگونه در پى صد سالى آسايش و راحت‌طلبى، دندان‌ها و چنگال‌هاى شير پير حكومت صفويان را سستى و فتور فرو گرفته، توان تصميم‌گيرى و برابرى با دشوارى‌هاى امور مملكتى از هيأت حاكم رخت بربسته بود و آن جماعت ناهماهنگ هر يك سازى جداگانه مى‌نواخت. راحت‌طلبى حاكمان و فساد دستگاه به حدى رسيد‌‎كه سردمداران خواه ناخواه آماده پذيرش هر خفتى شدند، به نعل و به ميخ زدند با اهمال و امهال فرصت‌هاى گرانبهاى بسيار را از دست دادند؛ از كسانى كه بر سرير قدرت بودند، هيچ كس مرد ميدان كار يا مرد مرد نبود يا اگر بود مجال كار نيافت. شورش‌ها و اعتراض‌هاى پى در پى مردم پايتخت و ساير جاى‌ها عليه سهل‌انگارى‌ها و خلاف‌كارى‌ها و اجحاف‌ها به جايى نرسيد.


دروغ زنان حاكم برای لاپوشانى كردن زبونى و درماندگى خود و به قصد فريب مردم، هر روزه به ساختن شايعه يا «تبليغى نو» دست زدند تا خشم مردم را از زبونى‌هايشان منحرف سازند. بارها بزرگان و ريش سپيدان و ميهن پرستان شهر انجمن كردند و از آن‌ها خواستند تا مسلحشان كنند تا بتوانند شورشيان را سركوب سازند. بارها مردم خشماگين به كاخ شاه و باشگاه اعتمادالدوله (صدراعظم) حمله بردند.
دروغ زنان حاكم برای لاپوشانى كردن زبونى و درماندگى خود و به قصد فريب مردم، هر روزه به ساختن شايعه يا «تبليغى نو» دست زدند تا خشم مردم را از زبونى‌هايشان منحرف سازند. بارها بزرگان و ريش سپيدان و ميهن پرستان شهر انجمن كردند و از آن‌ها خواستند تا مسلحشان كنند تا بتوانند شورشيان را سركوب سازند. بارها مردم خشماگين به كاخ شاه و باشگاه اعتمادالدوله (صدراعظم) حمله بردند.
خط ۴۳: خط ۴۳:
در اين اوان هنوز دو مركز تجارى هلند يكى در بندرعباس (اصلى) و ديگرى در اصفهان (فرعى) اندك فعاليتى دارند، از سومين مركز بازرگانى هلند در کرمان تقريبا شايد به سبب ويرانى عظيم شهر چندان سخنى در ميان نيست مدير كل شركت در مركز بندرعباس شخصى است به نام پيتر اتلام و مدير شعبه اصفهان نيكلاس اسخارور نام دارد. پس از غلبه محمود هلنديان مبالغى از سود و سرمايه خود را از دست داده‌اند، وضع تجارت شركت به ركود انجاميده است. و اتلام بر سر آنست كه در اين هرج و مرج ويران‌گر مركز اصلى بازرگانى هلند را از بندرعباس به جزيره هرمز انتقال دهد؛ اما هدف اصليش اينست كه اين جزيره را مستعمره هلند سازد يا در واقع آن را تصرف كند. در اين حيص و بيص كاركنان شركت هند خاورى انگليس كه با هلنديان رقابتى سخت شديد دارند، ساكت ننشسته و افزون بر آن كه مى‌خواهند به لطايف‌الحيل جزيره‌هاى قشم و لارك را متصرف شوند، نه همين مانع پيشرفت مقاصد اتلام شده، بلكه در نهان باروخان سركرده اشرف را دل مى‌دهند تا با حيله و ترفند او و دو تن از كاركنانش را اسير و زندانى كند، سرانجام در نبردى كه ميان هلنديان و اشرفيان برای نجات اتلام و يارانش درمى‌گيرد، از سه مقام مهم هلندى كه به اسارت باروخان در آمده‌اند، يكى در زير شكنجه جان مى‌دهد، ديگرى، در هنگامه جنگ و گريز جان مى‌سپارد و اتلام دقايقى پس از رهايى از چنگ زندانبانان درمى‌گذرد و انگلیسیان «شرير» كه آتش اين جنگ را دامن زده‌اند به هدف خود مى‌رسند و بدينسان اتلام رئيس شركت هلند جان خود را بر سر اين كار مى‌نهد.
در اين اوان هنوز دو مركز تجارى هلند يكى در بندرعباس (اصلى) و ديگرى در اصفهان (فرعى) اندك فعاليتى دارند، از سومين مركز بازرگانى هلند در کرمان تقريبا شايد به سبب ويرانى عظيم شهر چندان سخنى در ميان نيست مدير كل شركت در مركز بندرعباس شخصى است به نام پيتر اتلام و مدير شعبه اصفهان نيكلاس اسخارور نام دارد. پس از غلبه محمود هلنديان مبالغى از سود و سرمايه خود را از دست داده‌اند، وضع تجارت شركت به ركود انجاميده است. و اتلام بر سر آنست كه در اين هرج و مرج ويران‌گر مركز اصلى بازرگانى هلند را از بندرعباس به جزيره هرمز انتقال دهد؛ اما هدف اصليش اينست كه اين جزيره را مستعمره هلند سازد يا در واقع آن را تصرف كند. در اين حيص و بيص كاركنان شركت هند خاورى انگليس كه با هلنديان رقابتى سخت شديد دارند، ساكت ننشسته و افزون بر آن كه مى‌خواهند به لطايف‌الحيل جزيره‌هاى قشم و لارك را متصرف شوند، نه همين مانع پيشرفت مقاصد اتلام شده، بلكه در نهان باروخان سركرده اشرف را دل مى‌دهند تا با حيله و ترفند او و دو تن از كاركنانش را اسير و زندانى كند، سرانجام در نبردى كه ميان هلنديان و اشرفيان برای نجات اتلام و يارانش درمى‌گيرد، از سه مقام مهم هلندى كه به اسارت باروخان در آمده‌اند، يكى در زير شكنجه جان مى‌دهد، ديگرى، در هنگامه جنگ و گريز جان مى‌سپارد و اتلام دقايقى پس از رهايى از چنگ زندانبانان درمى‌گذرد و انگلیسیان «شرير» كه آتش اين جنگ را دامن زده‌اند به هدف خود مى‌رسند و بدينسان اتلام رئيس شركت هلند جان خود را بر سر اين كار مى‌نهد.


کتاب، راوى رويدادهاى مهم زمان سلطه اشرف است، مردى كودن كه با دار و دسته خود يا به قول نويسندگان روزنامه جمعى از «سگان گرسنه»، «ديوان هفت چشم» برای «تاراج، كلاشى و پوست كنى خلايق»؛ مانند بيمارى آكله در كارست، و ظهور برق آساى طهماسبقلى (نادر) در عرشه كشتى طوفان‌زده ايران، فرار شتابان اشرفيان از اصفهان، دسيسه‌ها و دوز و كلك‌ها و ترفندهاى استعمارگران كهن در آن هنگامه هرج و مرج، برای ماهى گرفتن از آب گل‌آلود ميهن ما؛ به سخن ديگر در اين زمان ايران عرصه چپاول و تاراج است و بازيگران اين عرصه چپاول و تاراج، كشتار و آدم دزدى و آدم فروشى: اشرف، زبردست‌خان، زاهد على‌خان، باروخان، تيمورخان ترك بلوچان و جز آنان از يكسو، و مدعيان تاج و تخت و حكومت ايران: طهماسب ميرزا، محمد ميرزا، صفى ميرزا پسران آواره شاه سلطان حسين و قيام كنندگان عليه سلطه اشرفيان: سيد احمدخان مدنى «جنگجوى خانه بدوش»، يوزباشى يزد، قلندر اسماعيل و ديگران از سوى ديگر، بديهى است در كشاكشى كه در ميانه اين مدعيان گونه‌گون درگرفته است تنها خانمان‌هاى مردم بى‌گناه است كه مى‌سوزد و بر باد مى‌رود. با ظهور نادر خراسانى، آثار اهريمنى اين ظلمت آفرينان از پهنه ايران اندك اندك محو و ناپديد مى‌شود و دوران زبونى و بردگى، على الظاهر به سرافرازى و آزادگى تبديل مى‌گردد و سرانجام کتاب با سه ضميمه سودمند كه يكى شرح اجمالى جزيره و قلعه هرمز و تاريخچه‌اى نامستند از حاكمان آن جزيره در طول تاريخ، داستان سلطه پرتگاليان بر آن و غلبه جانانه امامقلى‌خان سردار بزرگ شاه عباس كبير بر استعمارگران متجاوز پرتگالى است و دو ضميمه. ديگر توصيفى از وضع هرمز است كه با شرحى مختصر از حدود قلمرو سلطه كوتاه محموديان و اشرفيان در سرزمين ايران بزرگ و زمان كوتاه سلطه ايشان كه زمان سلطه جنايت، نفرت، آدم‌فروشى، آدمكشى و توهين به انسانيت است، خاتمه مى‌يابد.
کتاب، راوى رويدادهاى مهم زمان سلطه اشرف است، مردى كودن كه با دار و دسته خود يا به قول نويسندگان روزنامه جمعى از «سگان گرسنه»، «ديوان هفت چشم» برای «تاراج، كلاشى و پوست كنى خلايق»؛ مانند بيمارى آكله در كارست، و ظهور برق آساى طهماسبقلى (نادر) در عرشه كشتى طوفان‌زده ايران، فرار شتابان اشرفيان از اصفهان، دسيسه‌ها و دوز و كلك‌ها و ترفندهاى استعمارگران كهن در آن هنگامه هرج و مرج، برای ماهى گرفتن از آب گل‌آلود ميهن ما؛ به سخن ديگر در اين زمان ايران عرصه چپاول و تاراج است و بازيگران اين عرصه چپاول و تاراج، كشتار و آدم دزدى و آدم فروشى: اشرف، زبردست‌خان، زاهد على‌خان، باروخان، تيمورخان ترك بلوچان و جز آنان از يكسو، و مدعيان تاج و تخت و حكومت ايران: طهماسب ميرزا، محمد ميرزا، صفى ميرزا پسران آواره شاه سلطان حسين و قيام كنندگان عليه سلطه اشرفيان: سيد‌‎احمدخان مدنى «جنگجوى خانه بدوش»، يوزباشى يزد، قلندر اسماعيل و ديگران از سوى ديگر، بديهى است در كشاكشى كه در ميانه اين مدعيان گونه‌گون درگرفته است تنها خانمان‌هاى مردم بى‌گناه است كه مى‌سوزد و بر باد مى‌رود. با ظهور نادر خراسانى، آثار اهريمنى اين ظلمت آفرينان از پهنه ايران اندك اندك محو و ناپديد مى‌شود و دوران زبونى و بردگى، على الظاهر به سرافرازى و آزادگى تبديل مى‌گردد و سرانجام کتاب با سه ضميمه سودمند كه يكى شرح اجمالى جزيره و قلعه هرمز و تاريخچه‌اى نامستند از حاكمان آن جزيره در طول تاريخ، داستان سلطه پرتگاليان بر آن و غلبه جانانه امامقلى‌خان سردار بزرگ شاه عباس كبير بر استعمارگران متجاوز پرتگالى است و دو ضميمه. ديگر توصيفى از وضع هرمز است كه با شرحى مختصر از حدود قلمرو سلطه كوتاه محموديان و اشرفيان در سرزمين ايران بزرگ و زمان كوتاه سلطه ايشان كه زمان سلطه جنايت، نفرت، آدم‌فروشى، آدمكشى و توهين به انسانيت است، خاتمه مى‌يابد.


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش