۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
وی نزد ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى و كمالالدين على بن سليمان بحرانى دانش آموخت. اگرچه در منابع اشارتى به محل تحصيلات او نشده، ولى محتملاً در عراق و در مراكز تجمع شيعيان مانند حله به تحصيل علم پرداخت. اما ظاهراً پس از آن به بحرين بازگشت و گوشۀ عزلت برگزيد تا آنكه دانشمندان عراق، خاصه اهل حله كه او را مردى دانشمند مى شمردند، از او خواستند كه به تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف بپردازد. ابن ميثم در آغاز از سفر تن زد، اما سپس به عراق رفت و به احتمال قوى در حله اقامت گزيد. كسانى كه از او روايت كردهاند مانند | وی نزد ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى و كمالالدين على بن سليمان بحرانى دانش آموخت. اگرچه در منابع اشارتى به محل تحصيلات او نشده، ولى محتملاً در عراق و در مراكز تجمع شيعيان مانند حله به تحصيل علم پرداخت. اما ظاهراً پس از آن به بحرين بازگشت و گوشۀ عزلت برگزيد تا آنكه دانشمندان عراق، خاصه اهل حله كه او را مردى دانشمند مى شمردند، از او خواستند كه به تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف بپردازد. ابن ميثم در آغاز از سفر تن زد، اما سپس به عراق رفت و به احتمال قوى در حله اقامت گزيد. كسانى كه از او روايت كردهاند مانند سيدعبدالكريم بن طاووس حلى و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] اهل حله هستند. وى با [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] معاصر بود و گفتهاند كه خواجه نزد او فقه مى خواند و ابن ميثم در كلام شاگرد خواجه بودهاست. در واقع شهرت عمدۀ ابن ميثم در كلام است و حتى در شرحى كه بر نهجالبلاغة نوشته، روش كلامى و فلسفى در پيش گرفتهاست. | ||
وى در طرح مسائل و سبک استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونهگون متكلمان از [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] ضعيف تر مى نمايد. | وى در طرح مسائل و سبک استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونهگون متكلمان از [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] ضعيف تر مى نمايد. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه اين معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى دادهاست. وى در باب نبوت، سبک دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كردهاست. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود. | ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه اين معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى دادهاست. وى در باب نبوت، سبک دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كردهاست. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود. | ||
به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و [[طریحی، فخرالدین بن محمد|طريحى]] او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانستهاست. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رسالهاى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداختهاست. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جستهاند. از جمله گفتهاند مراد [[جرجانی، علی بن محمد| | به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و [[طریحی، فخرالدین بن محمد|طريحى]] او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانستهاست. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رسالهاى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداختهاست. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جستهاند. از جمله گفتهاند مراد [[جرجانی، علی بن محمد|ميرسيدشريف جرجانى]] از «بعض الافاضل» در حاشيۀ مطول [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] به تصريح فاضل چلبى شارح ديگر مطول، كمال الدين ابن ميثم بحرانى است. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
===الف- چاپى=== | ===الف- چاپى=== | ||
اختيار مصباح السالكين، خلاصۀ شرح بزرگ نهجالبلاغة وى است كه آن را به اشاره عطاملك جوینى برای دو فرزند او نظامالدين محمد و مظفر الدين على تأليف كرد. اين کتاب به ویرايش [[امینی، محمد هادی|محمد هادى امينى]] به چاپ رسيدهاست؛ شرح المائة كلمة لنهجالبلاغة كه كنتورى نام اصلى آن را منهاج العارفين ذكر كرده و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] از نسخههاى آن در کتابهاى اهدايى مشكوة و کتابخانۀ كاشف الغطا ياد كرده. اين کتاب در 1390ق به كوشش [[محدث، جلالالدین|محدث ارموى]] در قم چاپ و منتشر شدهاست؛ قواعد المرام في علم الكلام، كه آن را به اشارۀ عزالدين ابوالمظفر عبدالعزيز بن جعفر نيشابورى نوشت. اين کتاب به كوشش [[حسینی اشکوری، احمد| | اختيار مصباح السالكين، خلاصۀ شرح بزرگ نهجالبلاغة وى است كه آن را به اشاره عطاملك جوینى برای دو فرزند او نظامالدين محمد و مظفر الدين على تأليف كرد. اين کتاب به ویرايش [[امینی، محمد هادی|محمد هادى امينى]] به چاپ رسيدهاست؛ شرح المائة كلمة لنهجالبلاغة كه كنتورى نام اصلى آن را منهاج العارفين ذكر كرده و [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] از نسخههاى آن در کتابهاى اهدايى مشكوة و کتابخانۀ كاشف الغطا ياد كرده. اين کتاب در 1390ق به كوشش [[محدث، جلالالدین|محدث ارموى]] در قم چاپ و منتشر شدهاست؛ قواعد المرام في علم الكلام، كه آن را به اشارۀ عزالدين ابوالمظفر عبدالعزيز بن جعفر نيشابورى نوشت. اين کتاب به كوشش [[حسینی اشکوری، احمد|سيداحمد حسينى]] در قم(1398ق) چاپ شدهاست. نام ديگر آن القواعد الالهية في الكلام و الحكمة است(همان، 179/17)؛ مصباح السالكين يا شرح بزرگ نهجالبلاغة كه در 1276ق به اهتمام آخوند ملامحمدباقردر تهران چاپ سنگى شد و بار ديگر در 1404ق در تهران به كوشش جمعى از محققان به نام شرح نهجالبلاغة به چاپ رسيد. ابن ميثم خود در مقدمه آورده كه اين شرح را به تشویق و برای عطاملك جوینى نوشتهاست(شرح نهجالبلاغة، 4/1). | ||
===ب- خطى و آثار يافت نشده=== | ===ب- خطى و آثار يافت نشده=== |
ویرایش