پرش به محتوا

أكذوبتان... حول الشريف الرضي التقي الزاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎'
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''اكذوبتان حول الشريف الرضى التقى الزاهد'''، تأليف علامه [[عاملی، جعفرمرتضی|جعفر مرتضى عاملى]] به زبان عربى است. اين کتاب به بررسى و ردّ دو اتهام كه به [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]](ره) از سوى اهل‌سنت وارد شده، پرداخته است.
'''اكذوبتان حول الشريف الرضى التقى الزاهد'''، تأليف علامه [[عاملی، جعفرمرتضی|جعفر مرتضى عاملى]] به زبان عربى است. اين کتاب به بررسى و ردّ دو اتهام كه به [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]](ره) از سوى اهل‌سنت وارد شده، پرداخته است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۹: خط ۳۹:
در ادامه به ترتيب خلاصه‌اى از مطالب کتاب ارائه مى‌شود:
در ادامه به ترتيب خلاصه‌اى از مطالب کتاب ارائه مى‌شود:


1-اولين دروغى كه به [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] نسبت داده شده، كلامى از ابن‌عتبه است: «و در بعضى از كتب يافتم كه رضى زيدى مذهب بوده است و...».
1-اولين دروغى كه به [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]] نسبت داده شده، كلامى از ابن‌عتبه است: «و در بعضى از كتب يافتم كه رضى زيدى مذهب بوده است و...».


نویسنده ابتدا در استدلال به شيعه بودن [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]](ره)، بخشى‌هايى از قصيده مشهور او را كه نام ائمه اطهار(ع) را در ضمن آن آورده ذكر مى‌كند.
نویسنده ابتدا در استدلال به شيعه بودن [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]](ره)، بخشى‌هايى از قصيده مشهور او را كه نام ائمه اطهار(ع) را در ضمن آن آورده ذكر مى‌كند.


در ادامه مطلب نویسنده به زمينه‌هاى اتهام مذكور اشاره كرده و به نقل از شيخ عبدالحسين حلى مى‌نویسد: «آن تهمت زيديه قبلاً به حسن اطروش جد مادريش و فرزندان او هم نسبت داده شده بود، لكن نزد علماى رجال اماميه ثابت است و شريف مرتضى هم در کتابش، «شرح المسائل الناصريه» پاكى عقيده وى و جميع فرزندانش را متذكر شده است. نویسنده در انتها به اين نتيجه مى‌رسد كه اتهام مذكور از يك اشتباه ناشى شده است. در حقيقت نام ناصر امام زيديه كه ملقب به الداعى‌للحق بوده است، با نام حسن بن على اطروش كه ملقب به الناصرللحق بوده است، مشتبه شده است.
در ادامه مطلب نویسنده به زمينه‌هاى اتهام مذكور اشاره كرده و به نقل از شيخ عبدالحسين حلى مى‌نویسد: «آن تهمت زيديه قبلاً به حسن اطروش جد مادريش و فرزندان او هم نسبت داده شده بود، لكن نزد علماى رجال اماميه ثابت است و شريف مرتضى هم در کتابش، «شرح المسائل الناصريه» پاكى عقيده وى و جميع فرزندانش را متذكر شده است. نویسنده در انتها به اين نتيجه مى‌رسد كه اتهام مذكور از يك اشتباه ناشى شده است. در حقيقت نام ناصر امام زيديه كه ملقب به الداعى‌للحق بوده است، با نام حسن بن على اطروش كه ملقب به الناصرللحق بوده است، مشتبه شده است.


2-اتهام ديگرى كه به [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]](ره) وارد شده است، مطلبى به نقل از «حصرى» است كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] در مجلسى كه كوران مغنى شراب مى‌نوشيده است، متهم به سرقت ردا مى‌شود و...
2-اتهام ديگرى كه به [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]](ره) وارد شده است، مطلبى به نقل از «حصرى» است كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]] در مجلسى كه كوران مغنى شراب مى‌نوشيده است، متهم به سرقت ردا مى‌شود و...


نویسنده در نقد اين سخن به دو طريق مناقشه مى‌كند:
نویسنده در نقد اين سخن به دو طريق مناقشه مى‌كند:


الف: مناقشات قابل رد؛ از جمله عبارتند از: 1- حصرى سند اين روايت را ذكر نكرده و مشخص نمى‌كند كه اين قصه را از چه كسى شنيده است. 2- [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]] از طائفه اماميه است كه تمامى انواع خمر را حرام مى‌دانند. 3- نص از مشاركت [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]](ره) در شرب خمر حكايت نمى‌كند و.... نویسنده در آخر موارد مذكور را منافى با حضور سيد در آن مجلس و عيب و مخلّ به مروّت نمى‌داند. وى تشكيل چنين مجالسى را در حضور خلفا و اعيان و اشراف امرى عادى تلقّى مى‌كند؛ بنابراین در ردّ اين اتهام به مناقشه ديگرى مبادرت مى‌نمايد.
الف: مناقشات قابل رد؛ از جمله عبارتند از: 1- حصرى سند اين روايت را ذكر نكرده و مشخص نمى‌كند كه اين قصه را از چه كسى شنيده است. 2- [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]] از طائفه اماميه است كه تمامى انواع خمر را حرام مى‌دانند. 3- نص از مشاركت [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]](ره) در شرب خمر حكايت نمى‌كند و.... نویسنده در آخر موارد مذكور را منافى با حضور سيد‌‎در آن مجلس و عيب و مخلّ به مروّت نمى‌داند. وى تشكيل چنين مجالسى را در حضور خلفا و اعيان و اشراف امرى عادى تلقّى مى‌كند؛ بنابراین در ردّ اين اتهام به مناقشه ديگرى مبادرت مى‌نمايد.


ب: مناقشه معقوله: علامه در ادامه پس از استناد به منابع مختلف و متعددى كه همگى به ورع و تدين [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]](ره) اعتراف دارند، صدور اين گونه اعمال را در شأن عالم پرهيزگار و باتقوايى؛ مانند [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]](ره) نمى‌داند. وى سپس به مراجعه به اشعار [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]](ره)، دلائل مختلفى را ذكر مى‌كند كه با توجه به آن‌ها قبول روايت حصرى امرى دشوار به نظر مى‌رسد. اين شخصيت بزرگ عالم اسلام حتى از ايراد كلمات زشت و اشعار هجو و وصف خمر و مجالس لهو و غنا پرهيز مى‌كرده است. در ادامه اين بحث به كلام قال دكتر عبدالفتاح محمد الحلو بر ديوان اشعار [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]](ره) و همچنين سخن معتزلى حنفى در شرح نهج‌البلاغه در نقل داستان چگونگى پذيرش سرپرستى و آموزش آن‌ها توسط [[شيخ مفيد]](ره) اشاره كرده است.
ب: مناقشه معقوله: علامه در ادامه پس از استناد به منابع مختلف و متعددى كه همگى به ورع و تدين [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]](ره) اعتراف دارند، صدور اين گونه اعمال را در شأن عالم پرهيزگار و باتقوايى؛ مانند [[شریف الرضی، محمد بن حسین|شريف رضى]](ره) نمى‌داند. وى سپس به مراجعه به اشعار [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]](ره)، دلائل مختلفى را ذكر مى‌كند كه با توجه به آن‌ها قبول روايت حصرى امرى دشوار به نظر مى‌رسد. اين شخصيت بزرگ عالم اسلام حتى از ايراد كلمات زشت و اشعار هجو و وصف خمر و مجالس لهو و غنا پرهيز مى‌كرده است. در ادامه اين بحث به كلام قال دكتر عبدالفتاح محمد الحلو بر ديوان اشعار [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد‌‎رضى]](ره) و همچنين سخن معتزلى حنفى در شرح نهج‌البلاغه در نقل داستان چگونگى پذيرش سرپرستى و آموزش آن‌ها توسط [[شيخ مفيد]](ره) اشاره كرده است.


نویسنده در پایان چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه روايت كوران مغنى بى‌اساس بوده و آن را ناشى از حسد و بغى مى‌داند.
نویسنده در پایان چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه روايت كوران مغنى بى‌اساس بوده و آن را ناشى از حسد و بغى مى‌داند.
خط ۶۳: خط ۶۳:
1- مقدمه و متن کتاب
1- مقدمه و متن کتاب


2- مقاله اكذوبتان حول الشريف الرضى، سيد جعفر مرتضى، مجله تراثنا، تابستان 1365، شماره 5، ص268-278
2- مقاله اكذوبتان حول الشريف الرضى، سيد‌‎جعفر مرتضى، مجله تراثنا، تابستان 1365، شماره 5، ص268-278




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش