پرش به محتوا

الأصنام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۶۶: خط ۶۶:
علما و دانشمندان، كتاب الأصنام را در طول اعصار و قرون متمادى، يگانه منبع و ماخذ خود، درباره تاريخ عرب قبل از اسلام قرار دادند و آن كتاب يكتا مصدر كارشان بود و - به حدى به اين اثر اهتمام مى‌ورزيدند كه آن را درس مى‌دادند و درس مى‌خواندند، كلماتش را تحرير و رواياتش را ضبط مى‌كردند - و حواشى و شروحى بر آن نگاشتند. بزرگانى همچون [[ابن سعد، محمد بن سعد|محمد بن سعد]] مؤلف «طبقات الكبرى»، احمد بلاذرى نويسنده «[[فتوح البلدان]]»، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] نگارنده «تاريخ الأمم و الملوك»، مسعودى صاحب «[[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]]»، يعقوبى مصنف «[[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]]» و... همه از هشام، مطلب نقل كرده‌اند و آثار او را مورد اعتنا و اطمينان قرار دادند و همچنين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن عبدربّه، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، [[خطيب بغدادى]] و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]]، هشام كلبى را ثقه دانسته و از او مطالب گوناگونى نقل كرده‌اند.<ref>همان، ص22</ref>
علما و دانشمندان، كتاب الأصنام را در طول اعصار و قرون متمادى، يگانه منبع و ماخذ خود، درباره تاريخ عرب قبل از اسلام قرار دادند و آن كتاب يكتا مصدر كارشان بود و - به حدى به اين اثر اهتمام مى‌ورزيدند كه آن را درس مى‌دادند و درس مى‌خواندند، كلماتش را تحرير و رواياتش را ضبط مى‌كردند - و حواشى و شروحى بر آن نگاشتند. بزرگانى همچون [[ابن سعد، محمد بن سعد|محمد بن سعد]] مؤلف «طبقات الكبرى»، احمد بلاذرى نويسنده «[[فتوح البلدان]]»، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] نگارنده «تاريخ الأمم و الملوك»، مسعودى صاحب «[[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]]»، يعقوبى مصنف «[[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]]» و... همه از هشام، مطلب نقل كرده‌اند و آثار او را مورد اعتنا و اطمينان قرار دادند و همچنين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن عبدربّه، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، [[خطيب بغدادى]] و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]]، هشام كلبى را ثقه دانسته و از او مطالب گوناگونى نقل كرده‌اند.<ref>همان، ص22</ref>


البته ناگفته نماند، افراد بسيار معدودى، على‌رغم آنكه هشام را سرآمد دانشمندان و بزرگان علم قلمداد كرده‌اند و حتى براى او تعابيرى مانند«علامه»، «نسابه» و «حافظ» و... به كار برده‌اند، ليكن او را به‌عنوان «متروك الحديث» معرفى كرده‌اند و به‌تصريح خودشان اين امر ناشى از تشيع هشام بوده است. آرى، بودند افراد متعصب و لجوجى كه به صرف اينكه كسى واقعيات و حقايق تاريخى را نقل مى‌كرد و از آن عظمت و بزرگى اهل‌بيت(ع) استفاده مى‌شد، به او نسبت «رفض» مى‌دادند و سخنانش را نمى‌پذيرفتند و به عقيده بسيارى، اين نه‌تنها عيب مؤلف محسوب نمى‌شود، بلكه از افتخارات اوست.<ref>ر.ک: همان</ref>
البته ناگفته نماند، افراد بسيار معدودى، على‌رغم آنكه هشام را سرآمد دانشمندان و بزرگان علم قلمداد كرده‌اند و حتى برای او تعابيرى مانند«علامه»، «نسابه» و «حافظ» و... به كار برده‌اند، ليكن او را به‌عنوان «متروك الحديث» معرفى كرده‌اند و به‌تصريح خودشان اين امر ناشى از تشيع هشام بوده است. آرى، بودند افراد متعصب و لجوجى كه به صرف اينكه كسى واقعيات و حقايق تاريخى را نقل مى‌كرد و از آن عظمت و بزرگى اهل‌بيت(ع) استفاده مى‌شد، به او نسبت «رفض» مى‌دادند و سخنانش را نمى‌پذيرفتند و به عقيده بسيارى، اين نه‌تنها عيب مؤلف محسوب نمى‌شود، بلكه از افتخارات اوست.<ref>ر.ک: همان</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش