۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
جز (جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
#نويسنده، مباحث كتاب را از واژههاى «أبخرة و أدخنة» و «إبداع»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «حادث»<ref>همان، ص342</ref> و «علامة قروح العين»<ref>همان، ص762</ref> و «منافع الأنف»، «منافع الظفر» و «منافع الكتف»<ref>همان، ص1166</ref> ادامه داده و با «يوم الخميس» و «يوم السبت»<ref>همان، ص1320</ref> به پايان رسانده است. | #نويسنده، مباحث كتاب را از واژههاى «أبخرة و أدخنة» و «إبداع»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «حادث»<ref>همان، ص342</ref> و «علامة قروح العين»<ref>همان، ص762</ref> و «منافع الأنف»، «منافع الظفر» و «منافع الكتف»<ref>همان، ص1166</ref> ادامه داده و با «يوم الخميس» و «يوم السبت»<ref>همان، ص1320</ref> به پايان رسانده است. | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن سينا در مورد «أثير» چنين نوشته است: فلك اگر با سرعت حركت كند، هواى مماسّ با آن بهجوش مىآيد و از آن آتشى پديد مىآيد كه اثير ناميده مىشود و هرچه حركت سريعتر باشد، گرم شدن شديدتر گردد<ref>همان، ص14</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن سينا در مورد «أثير» چنين نوشته است: فلك اگر با سرعت حركت كند، هواى مماسّ با آن بهجوش مىآيد و از آن آتشى پديد مىآيد كه اثير ناميده مىشود و هرچه حركت سريعتر باشد، گرم شدن شديدتر گردد<ref>همان، ص14</ref> | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن سينا در مورد دعا چنين نوشته است: هر | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار ابن سينا در مورد دعا چنين نوشته است: هر دعایى چنين است كه استجابتش محال نيست و وجه امكانش اين است كه براى وجود اول، معلوم است؛ هرچند بهواسطه دعاكننده و هرچه معلوم براى اول باشد - اگر معلوم ديگرى نباشد كه مانعش گردد - پس موجود خواهد شد و معناى ممانعت كردن معلوم ديگر اين است كه مثلاً دعاكنندهاى باشد كه برضد انسانى دعا كند تا هلاك گردد و معناى هلاكش آن است كه مزاجش فاسد گردد و از طرف ديگر براى او (وجود اول) معلوم است كه اين مزاج بايد صحيح باشد؛ پس در اين صورت صحيح نيست كه چنين دعایى مستجاب گردد<ref>همان، ص453</ref> | ||
#نويسنده به نقل از آثار ابن سينا، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده<ref>همان، ص722-746</ref> و از جمله چنين آورده است كه: عقل، اسم مشتركى براى چند معنا است؛ بهعنوان مثال عقل گفته مىشود براى صحت فطرت اولى انسان و تعريفش آن است كه قوهاى است كه بهوسيله آن بين امور خوب و بد تفكيك مىكند و همچنين به حكمهاى كلى كه انسان با تجربه به دست مىآورد، عقل گفته مىشود و..<ref>همان، ص722</ref> | #نويسنده به نقل از آثار ابن سينا، بحثهاى متعددى از او در مورد عقل و انواع آن نقل كرده<ref>همان، ص722-746</ref> و از جمله چنين آورده است كه: عقل، اسم مشتركى براى چند معنا است؛ بهعنوان مثال عقل گفته مىشود براى صحت فطرت اولى انسان و تعريفش آن است كه قوهاى است كه بهوسيله آن بين امور خوب و بد تفكيك مىكند و همچنين به حكمهاى كلى كه انسان با تجربه به دست مىآورد، عقل گفته مىشود و..<ref>همان، ص722</ref> | ||
#نويسنده به نقل از آثار ابن سينا مطالبى را در مورد وحدت آورده و با بيان اين مطلب كه: «... وحدت همان است كه بهوسيله آن بر هر چيزى گفته مىشود كه «يكى است» و آن همان معناى اين مطلب است كه چيزى از نظر عقلى غير قابل قسمت است»، افزوده است: «... وحدت، همانند وجود از اسامى مشكّك است...»<ref>همان، ص1303</ref> | #نويسنده به نقل از آثار ابن سينا مطالبى را در مورد وحدت آورده و با بيان اين مطلب كه: «... وحدت همان است كه بهوسيله آن بر هر چيزى گفته مىشود كه «يكى است» و آن همان معناى اين مطلب است كه چيزى از نظر عقلى غير قابل قسمت است»، افزوده است: «... وحدت، همانند وجود از اسامى مشكّك است...»<ref>همان، ص1303</ref> |
ویرایش