پرش به محتوا

كلمة حول الفقه و تطوره: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'اخباري' به 'اخباری'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
جز (جایگزینی متن - 'اخباري' به 'اخباری')
خط ۶۴: خط ۶۴:
در فقه ما كه ريشه در نقل دارد بايد توجه داشت كه عقل نيز يكى از ادله غير قابل انكار آن بوده و جايگاهش هيچ‌گاه نبايد تضعيف گردد چنان‌كه نبايد جايگاه آن در فقه كه به عنوان يك علم نقلى است با جايگاه آن در فلسفه و علوم الهى كه علوم عقلى هستند، خلط شود؛ در فقه كاربرد عقل فقط براى ادراك مطالب است و مواد مدركه همگى يا بيشترشان منقولات شرعى مى‌باشند.
در فقه ما كه ريشه در نقل دارد بايد توجه داشت كه عقل نيز يكى از ادله غير قابل انكار آن بوده و جايگاهش هيچ‌گاه نبايد تضعيف گردد چنان‌كه نبايد جايگاه آن در فقه كه به عنوان يك علم نقلى است با جايگاه آن در فلسفه و علوم الهى كه علوم عقلى هستند، خلط شود؛ در فقه كاربرد عقل فقط براى ادراك مطالب است و مواد مدركه همگى يا بيشترشان منقولات شرعى مى‌باشند.


نكته بعدى اين است كه مانع اساسى براى تطور فقه اعتبار خبر واحد است؛ آن هم اعتبارى كه اصوليون بدان معتقدند نه اعتبارى كه اخباريون بدان اعتقاد دارند، زيرا خبر واحد راهى است كه سالك را به اكثر احكام و فروع هدايت مى‌كند، لكن طى اين مسير بدون چراغ عقل ممكن نيست، چرا كه عقل گر چه براى به دست آوردن فروعات شرعى كافى نيست، اما براى درك آنچه شارع ما را به آن متعبدنموده، لازم است.
نكته بعدى اين است كه مانع اساسى براى تطور فقه اعتبار خبر واحد است؛ آن هم اعتبارى كه اصوليون بدان معتقدند نه اعتبارى كه اخباریون بدان اعتقاد دارند، زيرا خبر واحد راهى است كه سالك را به اكثر احكام و فروع هدايت مى‌كند، لكن طى اين مسير بدون چراغ عقل ممكن نيست، چرا كه عقل گر چه براى به دست آوردن فروعات شرعى كافى نيست، اما براى درك آنچه شارع ما را به آن متعبدنموده، لازم است.


ايشان، اعتقاد به اعتبار خبر واحد را در تطور اصول فقه نيز داراى تأثير بسزايى مى‌دانند. نتيجه‌اى كه ايشان گرفته‌اند اين است كه همين قول به اعتبار خبر واحد، باعث تطور و تحول عظيم فقه در زمان [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرديد و علت اينكه در زمان استاد وى، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] يا در زمان [[ابن زهره، حمزه بن علی|ابن زهره]] و[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] اين تكامل حاصل نشده بود اين بود كه آنها منكر اعتبار خبر واحد بودند.
ايشان، اعتقاد به اعتبار خبر واحد را در تطور اصول فقه نيز داراى تأثير بسزايى مى‌دانند. نتيجه‌اى كه ايشان گرفته‌اند اين است كه همين قول به اعتبار خبر واحد، باعث تطور و تحول عظيم فقه در زمان [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرديد و علت اينكه در زمان استاد وى، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] يا در زمان [[ابن زهره، حمزه بن علی|ابن زهره]] و[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] اين تكامل حاصل نشده بود اين بود كه آنها منكر اعتبار خبر واحد بودند.
خط ۷۴: خط ۷۴:
باز نتيجه‌اى از مباحث فوق به دست مى‌آيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى هم‌گونى اعتقاد [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] كه متقدم بر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است و[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] كه متأخر از وى مى‌باشد، نبوغ علمى بى‌بديل مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]](ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مى‌گردد؛ چنان‌كه مى‌فهميم چرا فقه در زمان افرادى چون [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شهيدين، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] و [[شيخ انصارى]] نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد.
باز نتيجه‌اى از مباحث فوق به دست مى‌آيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى هم‌گونى اعتقاد [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] كه متقدم بر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است و[[ابن‌ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] كه متأخر از وى مى‌باشد، نبوغ علمى بى‌بديل مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]](ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مى‌گردد؛ چنان‌كه مى‌فهميم چرا فقه در زمان افرادى چون [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شهيدين، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] و [[شيخ انصارى]] نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد.


آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مى‌باشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشته‌اند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد هم‌ديگر مى‌توانند فقه را سامان دهند.
آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مى‌باشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباریين پنداشته‌اند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد هم‌ديگر مى‌توانند فقه را سامان دهند.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش