پرش به محتوا

أعيان العصر و أعوان النصر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'تاريخي' به 'تاریخی')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۵۵: خط ۵۵:
درباره برادر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]؛ يعنى عبدالله، هم با ارادت بسيار سخن گفته است.<ref>همان</ref>
درباره برادر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]؛ يعنى عبدالله، هم با ارادت بسيار سخن گفته است.<ref>همان</ref>


مى‌دانيم كه [[ابن‌قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قيم جوزيه]] از شاگردان و ارادتمندان [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده است و سهم زيادى در قوام بخشيدن به مسلكى كه او بنيان گذاشت، داشته است. صفدى ترجمه‌اى جانب‌دارانه براى ابن قيم نيز رقم زده است.<ref>همان</ref>
مى‌دانيم كه [[ابن‌قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قيم جوزيه]] از شاگردان و ارادتمندان [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده است و سهم زيادى در قوام بخشيدن به مسلكى كه او بنيان گذاشت، داشته است. صفدى ترجمه‌اى جانب‌دارانه برای ابن قيم نيز رقم زده است.<ref>همان</ref>


بعضى از كسانى كه زندگى‌اشان در «أعيان العصر» گزارش شده، شيعى يا متشيعند و صفدى با حساسيت بدين موضوع پرداخته است و معمولاً اظهار خصومتى نموده است.<ref>همان</ref>
بعضى از كسانى كه زندگى‌اشان در «أعيان العصر» گزارش شده، شيعى يا متشيعند و صفدى با حساسيت بدين موضوع پرداخته است و معمولاً اظهار خصومتى نموده است.<ref>همان</ref>


صفدى، «ابراهيم بن ابى‌الغيث، شيخ جمال‌الدين بن حسام بخارى» را به‌عنوان «فقيه شيعى» و شاگرد «ابن مطهّر» (علاّمه حلى) معرفى كرده و گفته كه وى مقيم ناحيه شقيف از بلاد صفد بوده و در قريه‌اى دو مجلس: يكى براى ميهمانان و ديگرى براى طالبان علوم، داشته است. صفدى به سال 722ق او را در قريه محل زندگى‌اش ديده و در باب «رؤيت و عدم رؤيت» با وى مباحثه نموده است. وى خود را در اين مناظره مدافع «سنت» مى‌داند و در ضمن عباراتى كه در وصف آن گفتگو مى‌آورد، فقيه شيعى را مى‌نكوهد، هرچند برخى محاسن او را هم ياد مى‌كند.<ref>همان</ref>
صفدى، «ابراهيم بن ابى‌الغيث، شيخ جمال‌الدين بن حسام بخارى» را به‌عنوان «فقيه شيعى» و شاگرد «ابن مطهّر» (علاّمه حلى) معرفى كرده و گفته كه وى مقيم ناحيه شقيف از بلاد صفد بوده و در قريه‌اى دو مجلس: يكى برای ميهمانان و ديگرى برای طالبان علوم، داشته است. صفدى به سال 722ق او را در قريه محل زندگى‌اش ديده و در باب «رؤيت و عدم رؤيت» با وى مباحثه نموده است. وى خود را در اين مناظره مدافع «سنت» مى‌داند و در ضمن عباراتى كه در وصف آن گفتگو مى‌آورد، فقيه شيعى را مى‌نكوهد، هرچند برخى محاسن او را هم ياد مى‌كند.<ref>همان</ref>


صفدى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را چنين معرفى كرده است: «عالم الشيعة و القائم بنصرة تلك الأقاویل الشنيعة...» و در اين عبارت خصومت خویش را به‌وضوح نمايانده است.<ref>همان</ref>
صفدى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را چنين معرفى كرده است: «عالم الشيعة و القائم بنصرة تلك الأقاویل الشنيعة...» و در اين عبارت خصومت خویش را به‌وضوح نمايانده است.<ref>همان</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:
صفدى به‌نوعى گاه شيعه و معتزله را در كنار هم ياد مى‌كند. در وصف «جمال‌الدين بن حسام بخارى» (فقيه شيعى) آورده: «قد أدمن مباحث المعتزلة و الشيعة» و نيز: «لم يزل في تلك الناحية قائماً بنصرة مذاهب الشيعة و الاعتزال».<ref>همان، ص53</ref>
صفدى به‌نوعى گاه شيعه و معتزله را در كنار هم ياد مى‌كند. در وصف «جمال‌الدين بن حسام بخارى» (فقيه شيعى) آورده: «قد أدمن مباحث المعتزلة و الشيعة» و نيز: «لم يزل في تلك الناحية قائماً بنصرة مذاهب الشيعة و الاعتزال».<ref>همان، ص53</ref>


شايد يكسان‌انگارى شيعه و معتزله، ناشى از پندار باطلى باشد كه برخى براى وانمود كردن ريشه‌گيرى موهوم عقيده شيعى از معتزلى رواج داده بودند.<ref>همان</ref>
شايد يكسان‌انگارى شيعه و معتزله، ناشى از پندار باطلى باشد كه برخى برای وانمود كردن ريشه‌گيرى موهوم عقيده شيعى از معتزلى رواج داده بودند.<ref>همان</ref>


در پایان بايد به اين نكته اشاره نمود كه «أعيان العصر» آن گونه كه گفته شد، مجموعه منتخباتى است از «الوافي بالوفيات» كه مربوط به عصر حيات صفدى مى‌شده‌اند... بااين‌همه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه «أعيان» نسبت به «الوافي» نكاتى هم افزون دارد و روى‌هم‌رفته، براى مطالعه پيشينه تمدن اسلامى، نبايد و نمى‌توان از اين اثر غافل شد.<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>
در پایان بايد به اين نكته اشاره نمود كه «أعيان العصر» آن گونه كه گفته شد، مجموعه منتخباتى است از «الوافي بالوفيات» كه مربوط به عصر حيات صفدى مى‌شده‌اند... بااين‌همه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه «أعيان» نسبت به «الوافي» نكاتى هم افزون دارد و روى‌هم‌رفته، برای مطالعه پيشينه تمدن اسلامى، نبايد و نمى‌توان از اين اثر غافل شد.<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش