۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در خاتمه، به مسائلى همچون ثقه بودن يا نبودن تمامى كسانى كه متقدمين، آنها را ثقه مىدانستند، نقد علماى فقه الحديث، مستفيض نبودن اكثر خبرهاى واحد در عصر اول، فقه در زمان پيامبر(ص) و...<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20240/1/405 همان، ص405-429]</ref> | در خاتمه، به مسائلى همچون ثقه بودن يا نبودن تمامى كسانى كه متقدمين، آنها را ثقه مىدانستند، نقد علماى فقه الحديث، مستفيض نبودن اكثر خبرهاى واحد در عصر اول، فقه در زمان پيامبر(ص) و...<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20240/1/405 همان، ص405-429]</ref> | ||
«ديدگاه ابوريه پيرامون سنت در اين کتاب، يكسان نيست؛ لذا شايسته است | «ديدگاه ابوريه پيرامون سنت در اين کتاب، يكسان نيست؛ لذا شايسته است برای داورى درباره درستى يا نادرستى آنها، اين ديدگاهها دستهبندى شود. آنچه او درباره سنت و احاديث موجود بيان كرده است را مىتوان به دو دسته تقسيم كرد. او در بيشتر موارد، به نقد روايات موجود پرداخته و بهگونهاى سخن گفته كه نشان از آن دارد كه اصل حجيت سنت را پذيرفته، يا دست كم سخنان او در اين موارد نشان از انكار حجيت سنت ندارد. در مواردى نيز هرچند بهطور صريح، از انكار حجيت سنت سخن نمىگوید، برای ردّ روايات موجود، بهگونهاى استدلال مىكند كه لازمه آن، بىاعتبارى بخش بزرگى از سنت است. اين موارد را تحت عنوان «دسته اول»، مورد بررسى قرار مىدهيم. در جاهايى نيز پا را فراتر گذاشته و درباره احاديث و روايات موجود در جوامع حديثى، آنچنان تحليل مىكند كه نتيجهاى جز انكار حجيت سنت بهطور مطلق در پى ندارد. اين موارد را تحت عنوان «دسته دوم» بررسى كردهايم. | ||
«دسته اول»: نویسنده با ارئه شواهد زير، نشان مىدهد كه ميراث حديثى موجود، غير قابل اعتناست و نمىتواند بيانگر واقعيت صادق سنت پيامبر(ص) باشد: | «دسته اول»: نویسنده با ارئه شواهد زير، نشان مىدهد كه ميراث حديثى موجود، غير قابل اعتناست و نمىتواند بيانگر واقعيت صادق سنت پيامبر(ص) باشد: | ||
الف)- تأخير نگارش روايات: او معتقد است از آنجا كه پيامبر(ص) از نگارش حديث نهى كرده بود، احاديث در دوران زندگى آن حضرت و نيز در دوره صحابه و آغازين سالهاى دوره تابعين به نگارش درنيامد، در نتيجه راه | الف)- تأخير نگارش روايات: او معتقد است از آنجا كه پيامبر(ص) از نگارش حديث نهى كرده بود، احاديث در دوران زندگى آن حضرت و نيز در دوره صحابه و آغازين سالهاى دوره تابعين به نگارش درنيامد، در نتيجه راه برای كسانى كه در صدد ترویج ديدگاههاى باطل خود بودند، باز شد تا هرآنچه مىخواهند، روايت كنند و بدينسان احاديث سره با ناسره آميخته شد و با گذشت زمان، بازشناسى آنها از يكديگر غير ممكن شد. | ||
ب)- عدم اعتماد به برخى صحابه و راویان: او بر اين باور است از آنجا كه برخى صحابه همچون ابوهريره دست به جعل و وضع حديث مىزدند، اعتبارى به روايات آنان نيست. او همچنين صحابه را متهم به نافهمیكرده و ادعا كرده كه آنان احاديثى را كه از احبار يهود مىگرفتند، به پيامبر(ص) نسبت مىدادند و بر اين رأى است كه جعل و وضع از سوى امویان و عباسيان و نيز ورود اسرائيليات و مسيحيات، كه بر اثر غفلت و بىمبالاتى عالمان، به حوزه دين راه يافته بودند، روايتها را آسيبپذير ساخته است. | ب)- عدم اعتماد به برخى صحابه و راویان: او بر اين باور است از آنجا كه برخى صحابه همچون ابوهريره دست به جعل و وضع حديث مىزدند، اعتبارى به روايات آنان نيست. او همچنين صحابه را متهم به نافهمیكرده و ادعا كرده كه آنان احاديثى را كه از احبار يهود مىگرفتند، به پيامبر(ص) نسبت مىدادند و بر اين رأى است كه جعل و وضع از سوى امویان و عباسيان و نيز ورود اسرائيليات و مسيحيات، كه بر اثر غفلت و بىمبالاتى عالمان، به حوزه دين راه يافته بودند، روايتها را آسيبپذير ساخته است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ج)- باور نداشتن به عدالت همه صحابه: وى معتقد است كه روايات صحابه نيز بايد مورد نقّادى و سنجش قرار گيرد و نمىتوان از عدالت و وثاقت همه آنان دفاع كرد. | ج)- باور نداشتن به عدالت همه صحابه: وى معتقد است كه روايات صحابه نيز بايد مورد نقّادى و سنجش قرار گيرد و نمىتوان از عدالت و وثاقت همه آنان دفاع كرد. | ||
د)- عدم نقد محتوايى احاديث از سوى محدّثان: ابوريه، ضمن تأكيد بر ضرورت نقد محتوايى احاديث | د)- عدم نقد محتوايى احاديث از سوى محدّثان: ابوريه، ضمن تأكيد بر ضرورت نقد محتوايى احاديث برای بازشناسى سره از ناسره، فقيهان را به دليل جمود بر مذهب و امام خودشان و عدم توجه جدى به نقد محتوايى، مورد حمله قرار داده است. | ||
ه)- عدم امكان بازشناسى احاديث سره از ناسره: ابوريه مىگوید: بعد از اينكه عالمان شروع به تدوین حديث كردند، بحثهاى رجالى را شروع نمودند تا درستى و نادرستى روايات را بسنجند، اما بااينكه نهايت تلاش و كوشش را در اين راه كردند، به هدف خود كه رسيدن به آرامش و اطمينان قلبى بود، نرسيدند. لذا او اين تلاشها را در تشخيص سنت صحيح از غير صحيح، غير مفيد مىداند؛ زيرا آگاهى از درون آدميان، كارى سخت است. | ه)- عدم امكان بازشناسى احاديث سره از ناسره: ابوريه مىگوید: بعد از اينكه عالمان شروع به تدوین حديث كردند، بحثهاى رجالى را شروع نمودند تا درستى و نادرستى روايات را بسنجند، اما بااينكه نهايت تلاش و كوشش را در اين راه كردند، به هدف خود كه رسيدن به آرامش و اطمينان قلبى بود، نرسيدند. لذا او اين تلاشها را در تشخيص سنت صحيح از غير صحيح، غير مفيد مىداند؛ زيرا آگاهى از درون آدميان، كارى سخت است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
ط)- ردّ روايات به جهت اختلاف: او گاهى به اندك بهانهاى مانند اختلاف روايات، همگان را به ناديده گرفتن رواياتى فرامىخواند كه بهطور گستردهاى در جوامع حديثى فريقين آمده است. | ط)- ردّ روايات به جهت اختلاف: او گاهى به اندك بهانهاى مانند اختلاف روايات، همگان را به ناديده گرفتن رواياتى فرامىخواند كه بهطور گستردهاى در جوامع حديثى فريقين آمده است. | ||
ى)- عدم اعتبار به بسيارى از اخبار آحاد: او موضع رشيد رضا را درباره خبر واحد تكرار مىكند و مىگوید: خبر واحد | ى)- عدم اعتبار به بسيارى از اخبار آحاد: او موضع رشيد رضا را درباره خبر واحد تكرار مىكند و مىگوید: خبر واحد برای اثبات اصول عقايد كه تنها با ادله قطعى قابل اثبات است، مفيد نيست. | ||
ك)- تأخر رتبه سنت گفتارى از سنت عملى و قرآن: او جايگاه سنت گفتارى را در امور دينى پس از قرآن و سنت عملى مىداند؛ زيرا قرآن از طريق متواتر به ما رسيده، بهگونهاى كه در آن ترديدى وجود ندارد، اما سنت بهگونه غير متواتر به ما رسيده، لذا جزئيات آن مظنون است. | ك)- تأخر رتبه سنت گفتارى از سنت عملى و قرآن: او جايگاه سنت گفتارى را در امور دينى پس از قرآن و سنت عملى مىداند؛ زيرا قرآن از طريق متواتر به ما رسيده، بهگونهاى كه در آن ترديدى وجود ندارد، اما سنت بهگونه غير متواتر به ما رسيده، لذا جزئيات آن مظنون است. | ||
«دسته دوم»: 1. ابوريه بر اين باور است كه پيامبران تنها در تبليغ دين و آنچه از جانب خداوند به مردم ابلاغ مىكنند، معصومند، اما در غير تبليغ دين، معصوم از خطا، نسيان و انجام گناهان صغيره نيستند و | «دسته دوم»: 1. ابوريه بر اين باور است كه پيامبران تنها در تبليغ دين و آنچه از جانب خداوند به مردم ابلاغ مىكنند، معصومند، اما در غير تبليغ دين، معصوم از خطا، نسيان و انجام گناهان صغيره نيستند و برای اين مدعا، تأييد پيامبر(ص) برخى از افتراهاى منافقان را در جنگ تبوك، تصديق سخن برخى از همسرانش و ترديد ايشان از داستان افك و دلتنگ شدن از آن تا زمان نزول آيات تبرئه همسرش را شاهد مىآورد. | ||
2. هرچند ابوريه، گفتار و كردار پيامبر(ص) را مبيّن و مفسّر قرآن مىداند، اما بر اين باور است كه سنت پيامبر(ص) در دوره زندگى آن حضرت نگاشته نشده و آن حضرت | 2. هرچند ابوريه، گفتار و كردار پيامبر(ص) را مبيّن و مفسّر قرآن مىداند، اما بر اين باور است كه سنت پيامبر(ص) در دوره زندگى آن حضرت نگاشته نشده و آن حضرت برای نگارش حديث، كاتبى قرار نداده و حتى روايات صحيح و استوارى بر آن دلالت دارد كه ايشان نهى از کتابت هم كرده است. | ||
3. ابوريه مىگوید: اگر تمام احاديث پيامبر(ص) همچون قرآن، جزو احكام فراگير دين بودند و دين بر آنها استوار بود و بر هر مسلمانى شناخت و پيروى از آنچه در آنهاست همانند دستورات قرآن واجب بود و پيامبر(ص) صحابه خود را به حفظ اين احاديث فرمان داده بود، بايد بزرگان صحابه بيشتر از ديگران روايت مىكردند، درحالىكه امر بهعكس است؛ لذا مىبينيم آنان كه در مرتبه پايينترى از حيث علم و ايمان قرار دارند، بيشتر روايت كرده و بزرگان صحابه، نهتنها كمتر روايت كردهاند، بلكه ديگران را نيز از نگارش حديث بازمىداشتهاند؛ حتى برخى از آنان احاديثى را كه نگاشته بودند، مىسوزانيدند».<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/888918 ر.ک: روشنضمير، محمدابراهيم؛ عبادى، مهدى، ص93-100]</ref> | 3. ابوريه مىگوید: اگر تمام احاديث پيامبر(ص) همچون قرآن، جزو احكام فراگير دين بودند و دين بر آنها استوار بود و بر هر مسلمانى شناخت و پيروى از آنچه در آنهاست همانند دستورات قرآن واجب بود و پيامبر(ص) صحابه خود را به حفظ اين احاديث فرمان داده بود، بايد بزرگان صحابه بيشتر از ديگران روايت مىكردند، درحالىكه امر بهعكس است؛ لذا مىبينيم آنان كه در مرتبه پايينترى از حيث علم و ايمان قرار دارند، بيشتر روايت كرده و بزرگان صحابه، نهتنها كمتر روايت كردهاند، بلكه ديگران را نيز از نگارش حديث بازمىداشتهاند؛ حتى برخى از آنان احاديثى را كه نگاشته بودند، مىسوزانيدند».<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/888918 ر.ک: روشنضمير، محمدابراهيم؛ عبادى، مهدى، ص93-100]</ref> |
ویرایش