پرش به محتوا

التفسير القرآني للقرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۳۷: خط ۳۷:
در شرح آياتى كه متضمن برخى مباحث هستى‌شناسى هستند اذغان مى‌دارد كه قرآن كتاب علم نيست و رسالت آن بيان حقايق علمى نمى‌باشد.مسائل علمى مربوط به آيه را با تفسير علمى معقول متناسب با هدف هدايتى آن و فهم آن را مطابق با مسلمات علمى بيان شده، مطرح مى‌نمايد؛ مانند:ج14، ص682. گاهى در فهم تك‌واژگان و سيره و غزوات از احاديث بهره مى‌برد. چندان به اعراب و مباحث ادبى و زبانى عنايت ندارد؛ چراكه معتقد است بلاغت و نظم قرآن كريم بسى بالاتر و برتر از آن است كه بتوان آن را با معيارها و نظريات دانشمندان علم نحو محدود كرد. در عين حال در تفسير آيات قرآن به أنوار التنزيل بيضاوى و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان طبرسى]] و برخى ديگر از تفاسير عنايت دارد و غالباً بدون ذكر منبع از آنها مطالبى نقل مى‌كند.
در شرح آياتى كه متضمن برخى مباحث هستى‌شناسى هستند اذغان مى‌دارد كه قرآن كتاب علم نيست و رسالت آن بيان حقايق علمى نمى‌باشد.مسائل علمى مربوط به آيه را با تفسير علمى معقول متناسب با هدف هدايتى آن و فهم آن را مطابق با مسلمات علمى بيان شده، مطرح مى‌نمايد؛ مانند:ج14، ص682. گاهى در فهم تك‌واژگان و سيره و غزوات از احاديث بهره مى‌برد. چندان به اعراب و مباحث ادبى و زبانى عنايت ندارد؛ چراكه معتقد است بلاغت و نظم قرآن كريم بسى بالاتر و برتر از آن است كه بتوان آن را با معيارها و نظريات دانشمندان علم نحو محدود كرد. در عين حال در تفسير آيات قرآن به أنوار التنزيل بيضاوى و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان طبرسى]] و برخى ديگر از تفاسير عنايت دارد و غالباً بدون ذكر منبع از آنها مطالبى نقل مى‌كند.


با توجه به مطالب ذكر شده مى‌توان نتيجه گرفت كه خطيب در تفسير خود بيشتر به خرد آزاد خود اعتماد دارد تا روايات تفسيرى و اقوال مفسران سلف ايشان. وى با تدبر در آيات و تبيين عقلى و ايجاد نوعى ارتباط و توازن بين آنها، مطالب خود را استنباط و بيان مى‌دارد.براى نمونه در بحث بعثت حضرت آدم(ع) بعد از هبوط، و اينكه در آسمان بوده يا زمين، با چينش مقدماتى به زمينى بودن آن تمايل پيدا مى‌كند (گر چه بسيارى از مفسرين قرن بيستم آن را نپذيرفته‌اند) و با تحليل و تشريح عقلى به اثبات آن پرداخته اشكالات آن را جواب مى‌دهد.<ref>جلد 1، صفحه74 به بعد</ref>مفسر بر اساس روش اتخاذ شده، وارد قصص و روايات اسرائيليه نشده، ذكرى از آنها به ميان نمى‌آورد.
با توجه به مطالب ذكر شده مى‌توان نتيجه گرفت كه خطيب در تفسير خود بيشتر به خرد آزاد خود اعتماد دارد تا روايات تفسيرى و اقوال مفسران سلف ايشان. وى با تدبر در آيات و تبيين عقلى و ايجاد نوعى ارتباط و توازن بين آنها، مطالب خود را استنباط و بيان مى‌دارد.برای نمونه در بحث بعثت حضرت آدم(ع) بعد از هبوط، و اينكه در آسمان بوده يا زمين، با چينش مقدماتى به زمينى بودن آن تمايل پيدا مى‌كند (گر چه بسيارى از مفسرين قرن بيستم آن را نپذيرفته‌اند) و با تحليل و تشريح عقلى به اثبات آن پرداخته اشكالات آن را جواب مى‌دهد.<ref>جلد 1، صفحه74 به بعد</ref>مفسر بر اساس روش اتخاذ شده، وارد قصص و روايات اسرائيليه نشده، ذكرى از آنها به ميان نمى‌آورد.


خطيب در آيات احكام، فقط به تفسير مفهومى و بيان الفاظ آن و غالباً بدون ورود به نفس حكم و بيان شرعى آن مى‌پردازد. ذيل آيه 178 سوره بقره در مسئله قصاص، با تحليل خود، به اين نتيجه مى‌رسد كه قصاص انسان با انسان مطرح است و روح انسان در مقابل روح انسانى ديگر قصاص مى‌شود و جنسيت تغييرى در حكم نمى‌دهد.<ref>جلد 1، ص195</ref>
خطيب در آيات احكام، فقط به تفسير مفهومى و بيان الفاظ آن و غالباً بدون ورود به نفس حكم و بيان شرعى آن مى‌پردازد. ذيل آيه 178 سوره بقره در مسئله قصاص، با تحليل خود، به اين نتيجه مى‌رسد كه قصاص انسان با انسان مطرح است و روح انسان در مقابل روح انسانى ديگر قصاص مى‌شود و جنسيت تغييرى در حكم نمى‌دهد.<ref>جلد 1، ص195</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش