۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
به عنوان مقدمه، در بحث از منفعت علم الهى، به توضيح مفاهيم «خير» و «شر» و «ضار» و «نافع» و «منفعت» و «مضرت» پرداخته و اجمالاً مىگويد: خير آن است كه دائماً و في نفسه، خير است و در واقع مقصود بالذات و همان وجود است و شر، مقابل خير و همان عدم است. | به عنوان مقدمه، در بحث از منفعت علم الهى، به توضيح مفاهيم «خير» و «شر» و «ضار» و «نافع» و «منفعت» و «مضرت» پرداخته و اجمالاً مىگويد: خير آن است كه دائماً و في نفسه، خير است و در واقع مقصود بالذات و همان وجود است و شر، مقابل خير و همان عدم است. | ||
نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مىشوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسهاند؛ يعنى ممكن است امرى | نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مىشوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسهاند؛ يعنى ممكن است امرى برای چيزى سودمند باشد و برای چيزى ديگر زيانبار. | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى درباره «الم» بر آن وارد كرده كه الم شر است با اين حال يك امر وجودى است، به كتب ديگر خود ارجاع داده است. | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى درباره «الم» بر آن وارد كرده كه الم شر است با اين حال يك امر وجودى است، به كتب ديگر خود ارجاع داده است. | ||
پس از اين مقدمه، توضيح مىدهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال | پس از اين مقدمه، توضيح مىدهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال برای نفس مىشود، نافع است و حتى علوم مذموم از آن جهت كه علمند، نافع و مطلوبند و بعد از اشاره به انواع معرفت رسانى كه عبارت است از عالى به سافل، سافل به عالى و مساوى به مساوى، مىگويد: منفعت علم الهى برای ساير علوم، جنبه استعلايى و افاده دارد - از نوع افاده و منفعت مخدوم به خادم و رئيس به مرئوس - كه عبارت است از افاده معرفت، نسبت به مبادى اشيا و به خصوص مبدأ المبادى؛ پس همه علوم در معرفت مبادى خود، به علم الهى نيازمندند. | ||
در باب جايگاه علم الهى، توضيح مىدهد كه اين علم، بر ساير علوم تقدم ذاتى دارد، اما به حسب وضع، از دو قسم ديگر حكمت نظرى؛ يعنى طبيعى و رياضى، متأخر است. | در باب جايگاه علم الهى، توضيح مىدهد كه اين علم، بر ساير علوم تقدم ذاتى دارد، اما به حسب وضع، از دو قسم ديگر حكمت نظرى؛ يعنى طبيعى و رياضى، متأخر است. | ||
البته اين تأخر، عرضى است، چون در يادگيرى به حسب وضع، از محسوس به طرف معقول حركت مىكنيم؛ مثلاً | البته اين تأخر، عرضى است، چون در يادگيرى به حسب وضع، از محسوس به طرف معقول حركت مىكنيم؛ مثلاً برای كسب معرفت، نسبت به مبدأ المبادى، از تدبر در آفاق و انفس آغاز مىكنيم و بعد به او معرفت حاصل مىكنيم. البته بعداً توضيح مىدهد كه تعلّم اين علم با توجه به روش صدّيقين، مىتواند بدون عبور از مسير ماديات و سير آفاق و انفس باشد و ترتيب وضعى آن چون ترتيب بالذات، قبل از ساير علوم صورت گيرد. | ||
در فصل چهارم، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مىشود، آورده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مىشود كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] همين روش را در الهيات شفا به كار برده است. | در فصل چهارم، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مىشود، آورده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مىشود كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] همين روش را در الهيات شفا به كار برده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
فصل ششم، آغاز بحث درباره واجبالوجود است. از نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، اين فصل، دنباله مطالب فصل پنجم است كه درباره وجوب و امكان و امتناع و به عبارتى، ضرورى و بلا ضرورى، بحث شد و در اين فصل به بحث راجع به خواص آنها مىپردازد كه آغاز بحث از واجبالوجود خواهد بود. | فصل ششم، آغاز بحث درباره واجبالوجود است. از نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، اين فصل، دنباله مطالب فصل پنجم است كه درباره وجوب و امكان و امتناع و به عبارتى، ضرورى و بلا ضرورى، بحث شد و در اين فصل به بحث راجع به خواص آنها مىپردازد كه آغاز بحث از واجبالوجود خواهد بود. | ||
فصل هفتم، به اثبات وحدت واجبالوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مىكند و ضمن عباراتى از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مىشد، اصلاً شبهه مطرح نمىشد و سپس | فصل هفتم، به اثبات وحدت واجبالوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مىكند و ضمن عباراتى از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مىشد، اصلاً شبهه مطرح نمىشد و سپس برای فهم نظر و استدلال خود در ردّ اين شبهه، به اسفار اربعه، مبدأ و معاد، شواهد الربوبية و حكمت عرشية خود ارجاع مىدهد. | ||
در فصل هشتم كه به توضيح حق و صدق اختصاص دارد، نظريات سوفسطائيان و استدلالها و شبهات آنها و پاسخ به آن شبهات، به تفصيل بيان شده است. در اين فصل نيز شرح عبارات متن مورد توجه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] است. | در فصل هشتم كه به توضيح حق و صدق اختصاص دارد، نظريات سوفسطائيان و استدلالها و شبهات آنها و پاسخ به آن شبهات، به تفصيل بيان شده است. در اين فصل نيز شرح عبارات متن مورد توجه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] است. |
ویرایش