۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
ايشان بر اين باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ايشان بر اين باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ||
جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مىباشد. هر قوهاى كه خداوند در بشر قرار داده، | جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مىباشد. هر قوهاى كه خداوند در بشر قرار داده، برای غايت و نتيجهاى است و لازم مىباشد كه هر شخصى، آن قوه را به كار بيندازد وگرنه مسئول بوده و خودش را از خيرات و بركاتى كه توسط آن قوه به او مىرسد، محروم كرده است. آيتالله دستغيب، معتقد است كه قوه عاقله، تعقل و تفكر، بزرگترين نعمتى مىباشد كه خداوند به بشر داده و بزرگترين امتياز انسان از حيوانات است. | ||
در جلسه سوم، اين نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسانهاست. آيتالله دستغيب، تهذيب را پاك شدن از خوىهاى حيوانى معنا كرده و معتقد است اگر انسان از عادات و منش حيوانى پاك شود، خود را شناخته و مىفهمد كه حقيقت آدمى، روح بوده و از عالم ديگرى است كه بايد به آنجا برود و لذا نسبت به خود، احساس مسئوليت كرده و رعايت تقوا مىكند. | در جلسه سوم، اين نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسانهاست. آيتالله دستغيب، تهذيب را پاك شدن از خوىهاى حيوانى معنا كرده و معتقد است اگر انسان از عادات و منش حيوانى پاك شود، خود را شناخته و مىفهمد كه حقيقت آدمى، روح بوده و از عالم ديگرى است كه بايد به آنجا برود و لذا نسبت به خود، احساس مسئوليت كرده و رعايت تقوا مىكند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و اين آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و اين آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | ||
ايشان بر اين باور است كه | ايشان بر اين باور است كه برای تهذيب نفس، نخست بايد به يقين دانست كه انسان، غير اين بدن است و تا وقتى كه انسان نفهميده كه نفس ناطقهاى دارد و آن نيز از عالم مجردات است، چگونه مىتواند در صدد شناختن عيوب و سپس مداواى آنها برآيد و لذا در ادامه اين جلسه، به بيانى ساده، دلايلى برای تجرد نفس عنوان نموده است از جمله: | ||
#پاسخ به اين سؤال كه چرا بدن مرده، احساس ندارد. | #پاسخ به اين سؤال كه چرا بدن مرده، احساس ندارد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيتالله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر اين خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه اين خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيتالله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر اين خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه اين خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | ||
در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به اين دو نيروست، چون شهوت | در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به اين دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن اين شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به اين دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | ||
آيتالله دستغيب در جلسه نهم، به اين نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر اين دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمين مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هريك از اين دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هريك از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | آيتالله دستغيب در جلسه نهم، به اين نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر اين دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمين مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هريك از اين دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هريك از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در جلسه يازدهم، اين مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مىبرد. آيتالله دستغيب در اين جلسه، به اين نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه يك رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مىكند. | در جلسه يازدهم، اين مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مىبرد. آيتالله دستغيب در اين جلسه، به اين نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه يك رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مىكند. | ||
در جلسه دوازهم، خطر كبرى كه از راه علم به وجود مىآيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى | در جلسه دوازهم، خطر كبرى كه از راه علم به وجود مىآيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى برای خودش شأن و خصوصيتى خيال كرده و در خود، استغنا و بىنيازى ببيند. | ||
در آخرين جلسه، چاره رهايى از كبر بيان شده است. آيتالله دستغيب با استفاده از روايات، چنين استنباط مىكنند كه كسانى كه به رياست مىرسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد يكنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد. | در آخرين جلسه، چاره رهايى از كبر بيان شده است. آيتالله دستغيب با استفاده از روايات، چنين استنباط مىكنند كه كسانى كه به رياست مىرسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد يكنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد. |
ویرایش