پرش به محتوا

غرقاب: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'اخباري' به 'اخباری'
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
جز (جایگزینی متن - 'اخباري' به 'اخباری')
خط ۴۶: خط ۴۶:
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:


#مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورع‌ترين مردم و مايل به مشرب اخباريان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت<ref>ر.ک: متن كتاب، ص64</ref>
#مولى عبدالله تونى، از باتقواترين و باورع‌ترين مردم و مايل به مشرب اخباریان و ساكن مشهد الرضا(ع) بود و در همان جا مدفون شد. از تصنيفات اوست: حاشيه بر «الإرشاد» و «المدارك» و «الوافية في أصول الفقه» كه سيد صدرالدين قمى آن را شرح كرده است و متن و شرح با هم معروفند در نزد دانشمندان. او در سال 1071ق، در دولت شاه عباس دوم درگذشت<ref>ر.ک: متن كتاب، ص64</ref>
#فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبه‌اى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبدالله‌خان ملقب به امين‌الدوله اصفهانى؛ همان‌طوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امين‌الدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص141-142</ref>
#فاضل گيلانى مولى محمد اصفهانى، مشهور به «سراب»، شاگرد مولى سبزوارى بود. او تأليفات چندى دارد و كرامتى روشن. او در اول خيابان چهارباغ خواجو و ابتداى تخت فولاد دفن شد و براى او قبه‌اى عالى است و اين خيابان معروف است به خيابان عبدالله‌خان ملقب به امين‌الدوله اصفهانى؛ همان‌طوركه چهارباغ معروف به چهارباغ خواجو، معروف به چهارباغ صدرى است؛ چون پدر امين‌الدوله معروف به صدر اصفهانى، مسمى به حاج محمدحسن خان آن را ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص141-142</ref>
#سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]] طباطبائى فرزند سيد على صاحب‌الرياض است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد بحرالعلوم شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائب‌السلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، به‌خاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازه‌اش به كربلاى معلى حمل شد..<ref>ر.ک: همان، ص180-182</ref>
#سيد امجد و فاضل متبحر ممجد عالم ربانى آقا [[طباطبایی، محمد بن علی|سيد محمد مجاهد]] طباطبائى فرزند سيد على صاحب‌الرياض است. او در نزد پدرش و همچنين در نزد بحرالعلوم شروع به تحصيل كرد و شوهر دختر بحرالعلوم بود و مادر بزرگوارش دختر مروج بهبهانى بود و در زمان حيات پدرش به اصفهان منتقل شد و در آنجا سيزده سال اقامت كرد و به تدريس و تأليف مفاتيح پرداخت. سپس بعد از وفات پدرش به عتبات عاليات منتقل شد و رياست عامه از جهت افتا و حكومت و قضاوت بين مردم و مرجعيت نزد سلطان و رعيت، به او رسيد تاآنكه سلطان مشكور مغفور، فتحعلى شاه او را به دفاع در برابر روسيه و جهاد با آن باغيان بعد از استيلايشان بر بعضى از ولايات ايران مثل قبه و گنجه و شيروان، فراخواند، پس اين سيد معظم همراه با هزاران هزار از صلحا و متدينين و طلاب و علما، مانند مولى احمد نراقى، ملا عبدالوهاب قزوينى، شهيد ثالث ملا محمدتقى قزوينى - مؤلف منهج الاجتهاد - و برادر شهيد ثالث حاج ملا محمدصالح قزوينى و... با فرماندهى نائب‌السلطنه عباس ميرزا پسر شاه براى جهاد خارج شد، ولى شد آنچه شد و لشكر كافران غلبه كرد و زبان منافقان باز شد؛ پس اين سيد مجاهد در مراجعه به قزوين، به‌خاطر شدت غم و غصه و تأسف درگذشت و جنازه‌اش به كربلاى معلى حمل شد..<ref>ر.ک: همان، ص180-182</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش