۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
باب اوّل: | باب اوّل: | ||
باب اوّل مربوط به احكام علوم نظرى است كه خود شامل سه فصل مىباشد در فصل اوّل نخست نظريّه سمعيان بيان مىشود كه معتقدند طريق تحصيل علم منحصر است در حسّ و يا خبر آنها مخالف علوم نظرى هستند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با بياباتى بطلان آنها را آشكار مىسازد فصل دوّم بيانگر آنست كه معرفت خداى تعالى از طريق قول رسول خدا(ص)حاصل نمىشود چون مستلزم دور خواهد بود برخلاف فرقۀ باطنيان كه معتقدند معرفت باريتعالى فقط از طريق فرمايش پيامبر اكرم(ص)حاصل مىشود جالب توجّه اينجاست كه فخر به شدّت با باطنيان مخالف است و در هركجا كه از آنها نامیبرده مىشود به شدّت آنها را لعن و نفرين مىكند تا اينكه يك نفر از باطنيان با حيله وارد اصحاب درس [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مىشود و هفت ماه شاگردى وى مىكند تا اينكه روزى فرصتى بدست مىآورد و با كارد به وى حملهور مىشود و بر سينۀ فخر مىنشيند تا وى را بكشد بالاخره از كشتن وى منصرف مىشود و فخر هم مبلغى پول به وى مىدهد و همچنين مستمرى | باب اوّل مربوط به احكام علوم نظرى است كه خود شامل سه فصل مىباشد در فصل اوّل نخست نظريّه سمعيان بيان مىشود كه معتقدند طريق تحصيل علم منحصر است در حسّ و يا خبر آنها مخالف علوم نظرى هستند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با بياباتى بطلان آنها را آشكار مىسازد فصل دوّم بيانگر آنست كه معرفت خداى تعالى از طريق قول رسول خدا(ص)حاصل نمىشود چون مستلزم دور خواهد بود برخلاف فرقۀ باطنيان كه معتقدند معرفت باريتعالى فقط از طريق فرمايش پيامبر اكرم(ص)حاصل مىشود جالب توجّه اينجاست كه فخر به شدّت با باطنيان مخالف است و در هركجا كه از آنها نامیبرده مىشود به شدّت آنها را لعن و نفرين مىكند تا اينكه يك نفر از باطنيان با حيله وارد اصحاب درس [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مىشود و هفت ماه شاگردى وى مىكند تا اينكه روزى فرصتى بدست مىآورد و با كارد به وى حملهور مىشود و بر سينۀ فخر مىنشيند تا وى را بكشد بالاخره از كشتن وى منصرف مىشود و فخر هم مبلغى پول به وى مىدهد و همچنين مستمرى برای وى تعيين مىكند فخر از آن جريان ديگر لعن و نفرين خود را جمع كرده مىگويد باطنيان دلايل محكمى هم دارند.فصل سوّم در بيان وجوب معرفت نظرى باريتعالى است چون گروهى از حشويان براین باورند كه در معرفت باريتعالى تقليد كفايت مىكند | ||
باب دوّم: | باب دوّم: | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
باب سوّم: | باب سوّم: | ||
باب سوّم رساله دربارۀ صفات باريتعالى بحث مىكند و مشتمل بر دوازده فصل مىباشد در فصل اوّل ثابت مىكند كه باريتعالى علّت موجب نيست بلكه قادر مختار است.در فصل دوّم از راه اينكه افعال خداوند درنهايت خوبى و حكمت است عالم بودن وى را اثبات مىكند در فصل سوّم حيات الهى مورد بررسى قرار مىگيرد كه متوقّف برعلم و قدرت است سپس مريد بودن و متكلّم بودن خداوند ثابت مىشود چون ناگوئى برخدا نقص است و نقص بر خداوند محال است لازم به ذكر است كه در اين رساله دربارۀ قديم و حادث بودن كلام الهى سخنى به ميان نمىآورد ولى ظاهرا در كتاب «مسائل پنجگانه» در اين باب مطالبى دارد فصل ششم دربارۀ سميع و بصير بودن خداوند است زيرا ناشنوايى و نابينايى نقص به شمار مىرود و نقص | باب سوّم رساله دربارۀ صفات باريتعالى بحث مىكند و مشتمل بر دوازده فصل مىباشد در فصل اوّل ثابت مىكند كه باريتعالى علّت موجب نيست بلكه قادر مختار است.در فصل دوّم از راه اينكه افعال خداوند درنهايت خوبى و حكمت است عالم بودن وى را اثبات مىكند در فصل سوّم حيات الهى مورد بررسى قرار مىگيرد كه متوقّف برعلم و قدرت است سپس مريد بودن و متكلّم بودن خداوند ثابت مىشود چون ناگوئى برخدا نقص است و نقص بر خداوند محال است لازم به ذكر است كه در اين رساله دربارۀ قديم و حادث بودن كلام الهى سخنى به ميان نمىآورد ولى ظاهرا در كتاب «مسائل پنجگانه» در اين باب مطالبى دارد فصل ششم دربارۀ سميع و بصير بودن خداوند است زيرا ناشنوايى و نابينايى نقص به شمار مىرود و نقص برای خدا محال است در فصل بعدى علم، قدرت و حيات باريتعالى را قديم دانسته و بر آن برهان اقامه مىكند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در يكى از کتابهاى خود سخت بر اشاعره حمله مىكند كه اينان قائل به قدماى ثمانيه هستند كه صفات الهى را زايد بر ذات مىدانند در فصل هشتم مذهب ابوعلى و ابوهاشم در رابطه با محدث بودن اراده باريتعالى ابطال مىشود كرّاميان گروهى هستند كه ذات باريتعالى را محلّ حوادث مىدانندلذا در فصل يازدهم قول آنها بشدت نفى مىشود و در فصل دوازدهم محدث بودن صفات هم رد مىشود. | ||
باب چهارم: | باب چهارم: | ||
باب چهارم رساله در افعال باريتعالى است و شامل شش فصل مىباشد در فصل اوّل ثابت مىشود كه خداوند متعال فقط موجد افعال انسانهاست در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه اگر انسان موجد افعال خود نباشد برایناساس اگر خداوند وى را به كارى امر فرمايد دراينصورت وى قادر به انجام آن نخواهد بود چون موجد فعل نيست پس ظلم بوجود خواهد آمد.در جواب گفته مىشود كه درست است انسان موجد افعال خودش نيست ولى | باب چهارم رساله در افعال باريتعالى است و شامل شش فصل مىباشد در فصل اوّل ثابت مىشود كه خداوند متعال فقط موجد افعال انسانهاست در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه اگر انسان موجد افعال خود نباشد برایناساس اگر خداوند وى را به كارى امر فرمايد دراينصورت وى قادر به انجام آن نخواهد بود چون موجد فعل نيست پس ظلم بوجود خواهد آمد.در جواب گفته مىشود كه درست است انسان موجد افعال خودش نيست ولى برای وى كسب هست يعنى سنّت الهى براین اساس استوار است كه چون بنده عزم به طاعت كند در وى مىآفريند و چون تصميم بر انجام معصيت كند نيز در وى بيافريند و امر و نهى نيز از مقولۀ كسب است نه ايجاد پس ظلمى لازم نمىآيد همانطوريكه مشاهده مىشود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] چون از گروه اشعرى بشمار مىآيد لذا مسلك جبرى دارد هرچند در برخى از کتابهاى خود مكتب اماميه را حق مىداند مثلاًدر جايى مىگويد: «الحق ما قاله بعض ائمةالدين من انّه لا جبر و لا تفويض و لكن امر بين الامرين» در فصل دوّم حسن و قبح عقلى را مردود دانسته و آنرا صرفا شرعى مىداند سپس وجوب و اعتراض بر خداى متعال نفى مىشود چون او موجد افعال همه بندگان است آنگاه در قالب يك برهان غرض داشتن افعال باريتعالى تنزيه مىشود در فصل پنجم بيان مىشود كه نظام هستى فقط با قضا و قدر الهى اراده مىشود و بالاخره در فصل ششم ثنويّت واجبالوجود بشدّت ابطال شده و حكايت لطيفى دراينباره آورده مىشود. | ||
باب پنجم: | باب پنجم: | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
#اوامر خدايتعالى و رسولخدا(ص) دلالت بر وجوب مىكند. | #اوامر خدايتعالى و رسولخدا(ص) دلالت بر وجوب مىكند. | ||
#خبر متواتر مفيد علم است ولى خبر واحد مفيد علم نيست ولى موجب عمل است. | #خبر متواتر مفيد علم است ولى خبر واحد مفيد علم نيست ولى موجب عمل است. | ||
#اجماع امّت حجّت است.4-قياس و اجتهاد حجّت است لازم به ذكر است كه قياس در مكتب اماميه بشدّت مردود است زيرا اولين قياسكننده شيطان مىباشد.5-همۀ مجتهدان در فروع مصيباند.فخر در خاتمه رساله مىخواهد مذهب شاخصى را بر ساير مذاهب ترجيح دهد لذا از راه قريشى بودن و ساير موارد برترى شافعى را اعلام كند البتّه بر طالبان راه حقيقت معلوم و مبرهن است كه اينگونه انحرافات فكرى صرفا براساس دور ماندن از خاندان اهلبيت عليهمالسلام | #اجماع امّت حجّت است.4-قياس و اجتهاد حجّت است لازم به ذكر است كه قياس در مكتب اماميه بشدّت مردود است زيرا اولين قياسكننده شيطان مىباشد.5-همۀ مجتهدان در فروع مصيباند.فخر در خاتمه رساله مىخواهد مذهب شاخصى را بر ساير مذاهب ترجيح دهد لذا از راه قريشى بودن و ساير موارد برترى شافعى را اعلام كند البتّه بر طالبان راه حقيقت معلوم و مبرهن است كه اينگونه انحرافات فكرى صرفا براساس دور ماندن از خاندان اهلبيت عليهمالسلام برای انسان حاصل مىشود. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش