۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
ايشان در مقدمۀ كوتاه خود بر تفسير زمينۀ انگيزۀ نوشتن آن را دو چيز بر مىشمرد: | ايشان در مقدمۀ كوتاه خود بر تفسير زمينۀ انگيزۀ نوشتن آن را دو چيز بر مىشمرد: | ||
#كثرت بحثهاى متفاوت دربارۀ قوانين وضع شده | #كثرت بحثهاى متفاوت دربارۀ قوانين وضع شده برای سعادت بشر و اختلاف شديد در آنها همراه با عزم تغيير و تبديل آنچه وجود دارد. | ||
#نااميدى مسلمانان از قوانين وضعى بشر | #نااميدى مسلمانان از قوانين وضعى بشر برای سعادت و رو آوردن بسيارى از آنها به قرآن، به عنوان نجاتبخش انسانها و توانمندى در رساندن انسان به زندگى مفيد و مستقر. | ||
پس از بيان مطالبى در روش قرآن، به غايت نزول و بيان احكام و معارف، مىگويد كه «مفسرين بزرگ مانند [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، قرطبى و...تلاش زيادى در تبيين و توضيح قرآن نمودهاند امّا نسل امروز حوصلۀ مطالعۀ آن آثار را ندارد و مىخواهند فورى، اصل غرض آيات را متوجه شوند، بدين جهت من با استفاده از آثار آنان،...با بيانى روان، شيوا، سهل، واضح و خالى از اصطلاحات فنى، معانى اجمالى آيه را با زبان امروزى و به دور از زوائد، تطويل و خرافات اسرائيلية، | پس از بيان مطالبى در روش قرآن، به غايت نزول و بيان احكام و معارف، مىگويد كه «مفسرين بزرگ مانند [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، قرطبى و...تلاش زيادى در تبيين و توضيح قرآن نمودهاند امّا نسل امروز حوصلۀ مطالعۀ آن آثار را ندارد و مىخواهند فورى، اصل غرض آيات را متوجه شوند، بدين جهت من با استفاده از آثار آنان،...با بيانى روان، شيوا، سهل، واضح و خالى از اصطلاحات فنى، معانى اجمالى آيه را با زبان امروزى و به دور از زوائد، تطويل و خرافات اسرائيلية، برای فهم عامۀ مردم، ارائه دادهام، و سعى نموده اعتدال در رأى را حفظ نمايم.» | ||
== روش تفسيرى == | == روش تفسيرى == | ||
روش كلى وى به اين ترتيب است كه بعد از ذكر نام سوره، اطلاعات از قبيل تعداد آيات، مكى يا مدنى بودن، وجه تسمية و بعضى خصوصيات آن، ارائه مىدهد.پس از آن، آيات يا بخشى از آيات طولانى را ذكر و متناسب با معناى سوره، به شرح و بيان آنها و تك واژگان به كار رفته در آيات پرداخته است. وى با توجه به معناى آيات، | روش كلى وى به اين ترتيب است كه بعد از ذكر نام سوره، اطلاعات از قبيل تعداد آيات، مكى يا مدنى بودن، وجه تسمية و بعضى خصوصيات آن، ارائه مىدهد.پس از آن، آيات يا بخشى از آيات طولانى را ذكر و متناسب با معناى سوره، به شرح و بيان آنها و تك واژگان به كار رفته در آيات پرداخته است. وى با توجه به معناى آيات، برای هر قطعه از آنها عنوانى انتخاب نموده سپس آيات را ذكر مىكند. از جمله نكات مورد توجه ايشان، مناسبت و ربط بين آيات است كه در صورت مهم بودن، عنوان مستقلى به آن اختصاص مىدهد. | ||
اسباب النزول، عنوان ديگرى است كه در صورت دارا بودن، ذيل آيات، مطرح مىشود بنابراین عنوانهاى: 1-مفردات | اسباب النزول، عنوان ديگرى است كه در صورت دارا بودن، ذيل آيات، مطرح مىشود بنابراین عنوانهاى: 1-مفردات برای بيان معانى لغوى و معناى مراد كلمات 2-سبب النزول جهت بيان اسباب النزول آيات، 3-المناسبة برای بيان ارتباط آيات و 4-المعنى كه توضيح و تفسير آيات است، محورهاى اصلى تفسير الواضح را تشكيل مىدهند. | ||
يكى از ويژگىهاى مهم تفسير واضح بيان مقاصد كلى سورهها و توجه به تناسب و عنايت خاصّ به مباحث اخلاقى، تربيتى و ارشادى است. | يكى از ويژگىهاى مهم تفسير واضح بيان مقاصد كلى سورهها و توجه به تناسب و عنايت خاصّ به مباحث اخلاقى، تربيتى و ارشادى است. | ||
مفسر در موارد بسيارى به اقتضاى آيات، مباحثى را به صورت موضوعى طرح و از جنبههاى گوناگون آن، موضوع قرآنى را بطور گسترده مورد بررسى قرار مىدهد.مانند بحث منافقون ذيل آيات 8 تا 16 بقره ج1 ص18. به طور معمول در اين بحثها از آيات ديگر | مفسر در موارد بسيارى به اقتضاى آيات، مباحثى را به صورت موضوعى طرح و از جنبههاى گوناگون آن، موضوع قرآنى را بطور گسترده مورد بررسى قرار مىدهد.مانند بحث منافقون ذيل آيات 8 تا 16 بقره ج1 ص18. به طور معمول در اين بحثها از آيات ديگر برای تبيين و توضيح موضوع بهره مىبرد كه نمونهاى از تفسير قرآن به قرآن محسوب مىگردد. البته در تفسير دسته آيات نيز ايشان روش تفسير قرآن به قرآن را به نمايش مىگذارند مانند جلد1 ص183 ذيل آيۀ 268 بقره. | ||
وى در بحثهاى كلامى، به شكل موجز وارد شده، به اشاره اكتفا نموده و از ورود به استدلال اجتناب مىنمايد. مانند بحث رؤيت خداوند ذيل آيۀ 22 و 23 سورۀ قيامت. در آنجا اشاره دارد كه امور آخرت، امور غيبى است و با وضع موجود دنيوى نبايد قياس شود بلكه بايد به آنها همانگونه كه هست ايمان بياوريم. زيرا مباحث غيبى استدلال ناپذيرند. در نتيجه از اين رويكرد بيشتر به مذهب سلفى گرايش دارد. | وى در بحثهاى كلامى، به شكل موجز وارد شده، به اشاره اكتفا نموده و از ورود به استدلال اجتناب مىنمايد. مانند بحث رؤيت خداوند ذيل آيۀ 22 و 23 سورۀ قيامت. در آنجا اشاره دارد كه امور آخرت، امور غيبى است و با وضع موجود دنيوى نبايد قياس شود بلكه بايد به آنها همانگونه كه هست ايمان بياوريم. زيرا مباحث غيبى استدلال ناپذيرند. در نتيجه از اين رويكرد بيشتر به مذهب سلفى گرايش دارد. |
ویرایش