۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
خيرات و شرور نظام وجود | خيرات و شرور نظام وجود | ||
ايقاظ اول را به خيرات و شرور نظام وجود اختصاص داده است او در اين ايقاظ تمام خيرات و كمالات را اعم از صفات و اخلاق و ملكات و افعال و اعمال را بالذات منبعث از ارادۀ الهى و رحمت فياضّهاش و خيريت محض تمام و وهابيت فعالۀ دائمۀاش مىداند ولى شرور را به نقص استعدادات و استحقاقات و كاستىهاى موجودات نسبت مىدهد نه به بخل فيض الهى و | ايقاظ اول را به خيرات و شرور نظام وجود اختصاص داده است او در اين ايقاظ تمام خيرات و كمالات را اعم از صفات و اخلاق و ملكات و افعال و اعمال را بالذات منبعث از ارادۀ الهى و رحمت فياضّهاش و خيريت محض تمام و وهابيت فعالۀ دائمۀاش مىداند ولى شرور را به نقص استعدادات و استحقاقات و كاستىهاى موجودات نسبت مىدهد نه به بخل فيض الهى و برای استدلال آيۀ شريفۀ'''ما اصابك من حسنة فمن اللّه و ما اصابك من سيئة فمن نفسك'''را ذكر مىكند.ايقاظ دوم در مورد مادۀ اولى حركت متصله مىباشد او خداوند را داراى جود فيّاضى معرفى مىكند كه لحظهاى از افاضه و اعطاء درنگ نمىكند و موجودات همگى قابل اين فيوضاتند كه در طول هم مىباشند و هيولاى اولى در رديف اول اين قبول فيض قرار دارد. | ||
لا جبر و لا تفويض | لا جبر و لا تفويض | ||
سوّمين ايقاظ اختصاص به بيان رواياتى در رد قدريه و پاسخ به آنها دارد كه از عنوان لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين | سوّمين ايقاظ اختصاص به بيان رواياتى در رد قدريه و پاسخ به آنها دارد كه از عنوان لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين برای اين ايقاظ بهره گرفته است.او دو روايت از پيغمبر اكرم(ص) به اين مضامين نقل مىكند كه القدريه محبوس هذه الامّة و لعنت القدريّة على لسان سبعين نبيّا.سپس در اختلافى كه در تعيين مصداق قدريه وجود دارد را بيان مىكند كه شيعيان و معتزله جبريون و اشاعره و همفكرانشان را قدريه مىدانند و آنها را كسانى مىپندارند كه قائل به اسناد تمام خيرات و شرور به قضاء و قدر الهى بدون مدخليّت قدرت بشرى در اين راستا مىباشند و اشاعره خيال مىكنند منظور از اصحاب قدر كه در روايت آمده معتزله و شيعه مىباشد كه علت چنيننسبتى به شيعه و معتزله از سوى اشاعره مبالغهاى است كه از سوى اين دو طائفه نسبت به انكار قدر صورت گرفته است.میرداماد با استناد به كلماتى از بزرگان اشاعره به قضاوت در بين ايندو عقيده نشسته و منظور از قدريّه را بدون نياز به هيچگونه تأويلى همان جبريّه مىشمارد. | ||
مؤلف در ايقاظ چهارم رساله به بيان رواياتى كه مفهوم لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين را افاده | مؤلف در ايقاظ چهارم رساله به بيان رواياتى كه مفهوم لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين را افاده |
ویرایش