۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
وى نزد مفضل نخستين مايههاى شعر، لغت عربى و آيين روايت آنها را كسب كرد و به گفته فرّاء كه خود، او را نزد مفضل ديده بود، از رشتههاى ادب، به شعر، معانى شعر، نوادر و غريب علاقه بيشترى نشان مىداد. | وى نزد مفضل نخستين مايههاى شعر، لغت عربى و آيين روايت آنها را كسب كرد و به گفته فرّاء كه خود، او را نزد مفضل ديده بود، از رشتههاى ادب، به شعر، معانى شعر، نوادر و غريب علاقه بيشترى نشان مىداد. | ||
ابن اعرابى، مانند ديگر راویان و دانشمندان زمان، | ابن اعرابى، مانند ديگر راویان و دانشمندان زمان، برای كسب علم دو منبع در اختيار داشت: يكى علماى بزرگ و ديگرى اعراب باديه. مىدانيم كه وى از ميان دانشمندان معاصر، علاوه بر مفضل، با كسايى نيز همنشينى داشت و از او نوادر و نحو آموخت. از استادان او، بجز كسايى كه بزرگترين پايهگذار مكتب نحو كوفه بود، به دو تن ديگر يعنى قاسم بن مَعْن مسعودى و ابومعاویه ضرير نيز اشاره كردهاند كه بىگمان، پيرو مكتب كوفيان بودند. | ||
وى از استادان مكتب بصره به شدت روى برمىتافت و با بزرگترين آنان، اصمعى و ابوعبيده، دشمنى مىورزيد، گرچه منازعات ميان پيروان دو مكتب، بيشتر سياسى- اجتماعى بود تا علمى، زيرا بسيارى از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسايى)، نزد استادان بصره درس خواندهاند. ابن اعرابى نيز با واسطه از ابوزيد انصارى استاد مكتب بصره، علم مىآموخت و تصريح شده است كه وى «علم بصريان» را اخذ كرد و روايت هيچ كس به اندازه روايت او به بصريان شبيه نبود. در مورد منبع دوم، يعنى اعراب باديه، وى رنجى برخود هموار نساخت و به گروههايى از اعراب بنى اسد و بنى عقيل كه در حاشيه كوفه جاى گزيده بودند، اكتفا كرد. اما اشكال بزرگ اين اعراب، آن بود كه دانشمندان بصره به روايات آنان و يا به فصاحت زبانشان اعتماد نداشتند و از اين رو برخى از آنان، ابن اعرابى را نيز مورد انتقاد قرار دادهاند. در سند ديگرى كه مؤيد روايت بالاست، از قول محمد بن فضل بن سعيد بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابى بوده، چنين آمده است كه وى از حيث دانش، تنك مايه بود تا اينكه جماعتى از اعراب يمامه بيامدند و او از آنان دانش بسيار اخذ كرد. | وى از استادان مكتب بصره به شدت روى برمىتافت و با بزرگترين آنان، اصمعى و ابوعبيده، دشمنى مىورزيد، گرچه منازعات ميان پيروان دو مكتب، بيشتر سياسى- اجتماعى بود تا علمى، زيرا بسيارى از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسايى)، نزد استادان بصره درس خواندهاند. ابن اعرابى نيز با واسطه از ابوزيد انصارى استاد مكتب بصره، علم مىآموخت و تصريح شده است كه وى «علم بصريان» را اخذ كرد و روايت هيچ كس به اندازه روايت او به بصريان شبيه نبود. در مورد منبع دوم، يعنى اعراب باديه، وى رنجى برخود هموار نساخت و به گروههايى از اعراب بنى اسد و بنى عقيل كه در حاشيه كوفه جاى گزيده بودند، اكتفا كرد. اما اشكال بزرگ اين اعراب، آن بود كه دانشمندان بصره به روايات آنان و يا به فصاحت زبانشان اعتماد نداشتند و از اين رو برخى از آنان، ابن اعرابى را نيز مورد انتقاد قرار دادهاند. در سند ديگرى كه مؤيد روايت بالاست، از قول محمد بن فضل بن سعيد بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابى بوده، چنين آمده است كه وى از حيث دانش، تنك مايه بود تا اينكه جماعتى از اعراب يمامه بيامدند و او از آنان دانش بسيار اخذ كرد. |
ویرایش