پرش به محتوا

بلدان الخلافة الشرقية (تعريب): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'بزرگي' به 'بزرگی'
جز (جایگزینی متن - 'مي‌توان ' به 'می‌توان ')
جز (جایگزینی متن - 'بزرگي' به 'بزرگی')
خط ۵۴: خط ۵۴:
لسترنج خاورشناس مشهور انگلیسی كه در كتاب جغرافياي تاریخی سرزمين‌هاي خلافت شرقي چكيده نوشته‌هاي همه جغرافي دانان و مورخان مسلمان را از آغاز فرمانروايي مسلمانان تا هجوم تيمور آورده است. درباره اران، شروان و موغان چنين نوشته است.
لسترنج خاورشناس مشهور انگلیسی كه در كتاب جغرافياي تاریخی سرزمين‌هاي خلافت شرقي چكيده نوشته‌هاي همه جغرافي دانان و مورخان مسلمان را از آغاز فرمانروايي مسلمانان تا هجوم تيمور آورده است. درباره اران، شروان و موغان چنين نوشته است.


#اران - ايالت اران در مثلث بزرگي در مغرب ملتقاي دو رود سيروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» ناميدند و بدين مناسبت حمدالله مستوفي اراضي بين اين دو رود را «بين النهرين» ناميده است... كرسي اين ايالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابه‌هايش تاكنون باقي است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بيلقان كه به ارمني آن را فيداگران Phaidagran مي‌گفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسي اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جاي نمانده است... بيلقان تا قرن نهم جاي مهمي محسوب بود. نام دو شهر ديگر در ايالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختري برزعه در جاده تفليس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافي نويسان عرب آن را جنزه نوشته‌اند و ديگري شمكور است كه خرابه‌هاي آن هنوز باقي است.
#اران - ايالت اران در مثلث بزرگی در مغرب ملتقاي دو رود سيروس و اراكسس واقع است كه اعراب آنها را «كر» و «ارس» ناميدند و بدين مناسبت حمدالله مستوفي اراضي بين اين دو رود را «بين النهرين» ناميده است... كرسي اين ايالت در قرن چهارم برزعه بود كه خرابه‌هايش تاكنون باقي است. بعدها برزعه را بردعه نوشتند... شهر بيلقان كه به ارمني آن را فيداگران Phaidagran مي‌گفتند، پس از خراب شدن برزعه كرسي اران قرار گرفت، اگر چه امروز آثاری از آن بر جاي نمانده است... بيلقان تا قرن نهم جاي مهمي محسوب بود. نام دو شهر ديگر در ايالت اران ذكر شده كه هر دو در شمال باختري برزعه در جاده تفليس قرار دارند، یکی شهر گنجه است و جغرافي نويسان عرب آن را جنزه نوشته‌اند و ديگري شمكور است كه خرابه‌هاي آن هنوز باقي است.
#شروان - آن طرف رود كر در ساحل درياي خزر جايى كه سلسله جبال قفقاز به دريا فرو مي‌رود، ايالت شروان واقع است. كرسي اين ايالت شماخيه بوده كه اكنون شماخي يا شماخا خوانده می‌شود... در آخرين نقطه شمالي ايالت شروان شهر باب الابواب؛ يعني همان دربند واقع است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]] گويد، اين شهر در قرن چهارم از اردبيل كرسي آذربايجان بزرگتر بوده است... بندر باكوه يا باكويه (باكوي امروز) در جنوب دربند است و اصطخري به نفت آن اشاره كرده است... در جنوب باكو ولايت گشتاسفي نزدیک  دهانه كر واقع است... و بالاخره در كوه‌هاي نزدیک  دربند قبله واقع است.
#شروان - آن طرف رود كر در ساحل درياي خزر جايى كه سلسله جبال قفقاز به دريا فرو مي‌رود، ايالت شروان واقع است. كرسي اين ايالت شماخيه بوده كه اكنون شماخي يا شماخا خوانده می‌شود... در آخرين نقطه شمالي ايالت شروان شهر باب الابواب؛ يعني همان دربند واقع است. [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]] گويد، اين شهر در قرن چهارم از اردبيل كرسي آذربايجان بزرگتر بوده است... بندر باكوه يا باكويه (باكوي امروز) در جنوب دربند است و اصطخري به نفت آن اشاره كرده است... در جنوب باكو ولايت گشتاسفي نزدیک  دهانه كر واقع است... و بالاخره در كوه‌هاي نزدیک  دربند قبله واقع است.
#موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاقي بزرگي است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوري درياي خزر كشيده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوه‌هاي طالش قرار دارد. اين ايالت گاهي جزء آذربايجان محسوب مى‌گرديد. ولي غالبا ناحيه‌اي جداگانه و مستقل را تشكيل مي‌داد. كرسي موغان در قرن چهارم شهري بهمين نام بود كه اكنون تعيين محل آن مشكل است. از گفته مقدسي چنين استنباط می‌شود كه محتمل است اين شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قديم قريه بلخاب واقع بود... مستوفي سه شهر بيلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام مي‌برد.
#موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاقي بزرگی است كه از دامنه كوه سبلان تا كناره خاوري درياي خزر كشيده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوه‌هاي طالش قرار دارد. اين ايالت گاهي جزء آذربايجان محسوب مى‌گرديد. ولي غالبا ناحيه‌اي جداگانه و مستقل را تشكيل مي‌داد. كرسي موغان در قرن چهارم شهري بهمين نام بود كه اكنون تعيين محل آن مشكل است. از گفته مقدسي چنين استنباط می‌شود كه محتمل است اين شهر موغان همان شهر باجروان باشد... در جنوب باجروان برزند واقع است... در شمال باجروان در زمان قديم قريه بلخاب واقع بود... مستوفي سه شهر بيلسوار و محمود آباد و همشهره را از موغان نام مي‌برد.


لسترنج درباره ولايت آن سوي ارس مي‌نويسد: «ايالت‌هاي اران و شيروان و گرجستان و ارمنستان را كه بيشتر در شمال رود ارس واقع‌اند، نمی‌توان كاملا از جمله ممالك اسلامی به شمار آورد و بهمين جهت هم جغرافي نويسان عرب درباره آنها بسط مقال نداده‌اند. مسلمانان از زمان قديم در آن نقاط توقف داشتند و حكام آنجا در اوقات مختلف از جانب خلفا تعيين مي‌شدند. ولي اكثريت جمعيت آن نقاط تا اواخر قرون وسطي همچنان بر مسيحيت خويش باقي ماندند و فقط در اواخر قرن هشتم بخصوص پس از لشكركشي امير تيمور اسلام در آن نقاط غلبه يافت».سرزمين ميان رودان «دل ايران شهر» خوانده مى‌شد، دارای 12 استان و شصت تسوك، با صدها روستاك و تعداد بى‌شماري ده بود.
لسترنج درباره ولايت آن سوي ارس مي‌نويسد: «ايالت‌هاي اران و شيروان و گرجستان و ارمنستان را كه بيشتر در شمال رود ارس واقع‌اند، نمی‌توان كاملا از جمله ممالك اسلامی به شمار آورد و بهمين جهت هم جغرافي نويسان عرب درباره آنها بسط مقال نداده‌اند. مسلمانان از زمان قديم در آن نقاط توقف داشتند و حكام آنجا در اوقات مختلف از جانب خلفا تعيين مي‌شدند. ولي اكثريت جمعيت آن نقاط تا اواخر قرون وسطي همچنان بر مسيحيت خويش باقي ماندند و فقط در اواخر قرن هشتم بخصوص پس از لشكركشي امير تيمور اسلام در آن نقاط غلبه يافت».سرزمين ميان رودان «دل ايران شهر» خوانده مى‌شد، دارای 12 استان و شصت تسوك، با صدها روستاك و تعداد بى‌شماري ده بود.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
#اين استان‌ها در جلگه ميان رودان در كنار رودهاي دجله و فرات و يا در اراضي مسير رودها و نهرهايي كه به یکی از دو رود دجله و فرات و يا به هر دوي آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.
#اين استان‌ها در جلگه ميان رودان در كنار رودهاي دجله و فرات و يا در اراضي مسير رودها و نهرهايي كه به یکی از دو رود دجله و فرات و يا به هر دوي آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.


گي لسترنج كه متخصّص جغرافياي تاریخی سرزمين‌هاي خلافت شرقي است نوشته‌هاي جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گويد: «موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاغي بزرگي است كه از دامنه‌ي كوه سبلان تا كناره‌ي خاوري درياي خزر كشيده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌هاي تالش قرار دارد.... كرسي موغان در قرن چهارم، شهري بوده، به همان نام، كه اكنون تعيين محل دقيق آن دشوار است. تعيين محل دقيق كرسي مغان كاري شايسته بوده و وجهه همت كساني است كه شناخت جغرافياي تاریخی مناطق و كشف اماكن باستاني را مشغله‌ي ذهني و علمي خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاريم و اميدوار باشيم كه به زودي در مغان اقدام به حفاري خواهند كرد و جنبه‌هاي گوناگون زندگی نياكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعيّت بنگريم. عمر پارس‌آباد تقريباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسيله‌ي مهندس پارسا مدير عامل شركت شيار بنياد نهاده و به همين سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دليل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاري پارس‌آباد صورت امروزي خود را يافت «پارس‌آباد» موقعيّت پارس‌آباد؛ يعني طول جغرافیایی 38 و عرض شمالي 39 درجه، از فروريزي شهرهاي افسانه‌اي دوازده‌گانه تا حضور شركت شيار (1330) محل قشلاقي دامداران بوده است و البته به دليل وابستگي زمين به آسمان؛ يعني انتظار باران، استفاده‌ي اقتصادی غير دامداري از عرصه‌ي دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همين مسأله جايگاه مناسبي برای حيات وحش ايجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوي مغان از همين زاويه‌ي ديد قابل بحث است.
گي لسترنج كه متخصّص جغرافياي تاریخی سرزمين‌هاي خلافت شرقي است نوشته‌هاي جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گويد: «موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاغي بزرگی است كه از دامنه‌ي كوه سبلان تا كناره‌ي خاوري درياي خزر كشيده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌هاي تالش قرار دارد.... كرسي موغان در قرن چهارم، شهري بوده، به همان نام، كه اكنون تعيين محل دقيق آن دشوار است. تعيين محل دقيق كرسي مغان كاري شايسته بوده و وجهه همت كساني است كه شناخت جغرافياي تاریخی مناطق و كشف اماكن باستاني را مشغله‌ي ذهني و علمي خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاريم و اميدوار باشيم كه به زودي در مغان اقدام به حفاري خواهند كرد و جنبه‌هاي گوناگون زندگی نياكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعيّت بنگريم. عمر پارس‌آباد تقريباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسيله‌ي مهندس پارسا مدير عامل شركت شيار بنياد نهاده و به همين سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دليل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاري پارس‌آباد صورت امروزي خود را يافت «پارس‌آباد» موقعيّت پارس‌آباد؛ يعني طول جغرافیایی 38 و عرض شمالي 39 درجه، از فروريزي شهرهاي افسانه‌اي دوازده‌گانه تا حضور شركت شيار (1330) محل قشلاقي دامداران بوده است و البته به دليل وابستگي زمين به آسمان؛ يعني انتظار باران، استفاده‌ي اقتصادی غير دامداري از عرصه‌ي دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همين مسأله جايگاه مناسبي برای حيات وحش ايجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوي مغان از همين زاويه‌ي ديد قابل بحث است.


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش