۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مهدويت' به 'مهدویت') |
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
2. مترجم در مقدمهاش يادآور شده است كه كتاب حاضر شايد دومين اثرى باشد كه مفصلاً تاريخ سياسى سربداران و قيام آنها را به بررسى نشسته است. اين پژوهش بر اساس آخرين منابع موجود تحرير شده و در نتيجه تمام عيارتر و جامعتر از آثار قبلى است. در آن علاوه بر منابع كتبى از اطلاعات سكههاى عصر سربداران نيز بهره گرفته شده و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. خود تحليل منابع در سرفصل كتاب حاكى از قالبريزى نوين علمى آنست كه تا حدى طرز نگرش نويسنده را مىرساند و حاوى نكات آموزندهاى است. استفاده از سكهها بهعنوان يك منبع تاريخى، در جاى خود، در تاريخنگارى سياسى سربداران بدعتى است. شايد بتوان گفت كه سربداران قبل از صفويه تنها سلسله محلى بودند كه مذهب تشيع را بهعنوان ايدئولوژى فكرى حاكميت خود انتخاب كرده و در راه بسط و گسترش آن كوشيدند، ولى متأسفانه چالش بين دو گروه درون دولتى از يك سو، و تهديد دشمنان خارجى از سوى ديگر، از همان آغاز اركان اين دولت را لرزانده و به سوى اضمحلالش راند. تنفر از عنصر مغول و تثبيت ايدئولوژى تشيع بهعنوان زيربناى فكرى حكومت از ويژگىها و مختصات اين دولت بود كه نزدیک به پنجاه سال پائيد و راه را براى حاكميت صفويان هموار ساخت. آنها فعالانه در راه راندن عنصر بيگانه از مرز و بوم خود از جان خود مايه گذاشتند و تا آخرين بقاياى مغولان را از ايران نراندند از پاى ننشستند<ref>همان، ص1-2</ref> | 2. مترجم در مقدمهاش يادآور شده است كه كتاب حاضر شايد دومين اثرى باشد كه مفصلاً تاريخ سياسى سربداران و قيام آنها را به بررسى نشسته است. اين پژوهش بر اساس آخرين منابع موجود تحرير شده و در نتيجه تمام عيارتر و جامعتر از آثار قبلى است. در آن علاوه بر منابع كتبى از اطلاعات سكههاى عصر سربداران نيز بهره گرفته شده و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. خود تحليل منابع در سرفصل كتاب حاكى از قالبريزى نوين علمى آنست كه تا حدى طرز نگرش نويسنده را مىرساند و حاوى نكات آموزندهاى است. استفاده از سكهها بهعنوان يك منبع تاريخى، در جاى خود، در تاريخنگارى سياسى سربداران بدعتى است. شايد بتوان گفت كه سربداران قبل از صفويه تنها سلسله محلى بودند كه مذهب تشيع را بهعنوان ايدئولوژى فكرى حاكميت خود انتخاب كرده و در راه بسط و گسترش آن كوشيدند، ولى متأسفانه چالش بين دو گروه درون دولتى از يك سو، و تهديد دشمنان خارجى از سوى ديگر، از همان آغاز اركان اين دولت را لرزانده و به سوى اضمحلالش راند. تنفر از عنصر مغول و تثبيت ايدئولوژى تشيع بهعنوان زيربناى فكرى حكومت از ويژگىها و مختصات اين دولت بود كه نزدیک به پنجاه سال پائيد و راه را براى حاكميت صفويان هموار ساخت. آنها فعالانه در راه راندن عنصر بيگانه از مرز و بوم خود از جان خود مايه گذاشتند و تا آخرين بقاياى مغولان را از ايران نراندند از پاى ننشستند<ref>همان، ص1-2</ref> | ||
3. بر طبق پژوهش مؤلف: امروزه اكثر منابعى كه همزمان با دوره سربداران نبوده ولى نزدیک به آن دوره بوده شناخته شده است. اين منابع عبارتند از: تذكرة الشعراى دولتشاه كه حاوى بخشى راجع به سربداران و مطالبى راجع به طغاى تيمور است؛ روضة الصفاى مير خواند؛ و حبيب السِيَر خواند مير (نوه مير خواند). ولى امروزه منابع ناشناخته ديگرى نيز در دسترس است. آثار [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] حاوى تاريخ سربداران و نيز مطالبى درباره طغاى تيمور، امير ولى، امير ارغونشاه و ملوك كرت هرات است، كه همه آنها در عهد سربداران با آنها معاصر بوده و در تاريخ خراسان | 3. بر طبق پژوهش مؤلف: امروزه اكثر منابعى كه همزمان با دوره سربداران نبوده ولى نزدیک به آن دوره بوده شناخته شده است. اين منابع عبارتند از: تذكرة الشعراى دولتشاه كه حاوى بخشى راجع به سربداران و مطالبى راجع به طغاى تيمور است؛ روضة الصفاى مير خواند؛ و حبيب السِيَر خواند مير (نوه مير خواند). ولى امروزه منابع ناشناخته ديگرى نيز در دسترس است. آثار [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] حاوى تاريخ سربداران و نيز مطالبى درباره طغاى تيمور، امير ولى، امير ارغونشاه و ملوك كرت هرات است، كه همه آنها در عهد سربداران با آنها معاصر بوده و در تاريخ خراسان شریک بودهاند<ref>همان، ص9- 10</ref> | ||
4. بر اساس پژوهش نويسنده: يكى از منابع معاصر براى اين دوره از تاريخ خراسان كه بيشتر غيرچاپى بوده و تا حالا مورد استفاده قرار نگرفته است سكههاى سربداران و ايلخانان متأخر، سليمان و بويژه طغاى تيمور است كه از خراسان و نواحى مجاور آن بهدست آمده است. از سكههاى غيرسربدارى كه مناسب تاريخ سربداران است مىتوان از هشت سكه سليمان، پنجاه و چهار سكه طغاى تيمور نام برد كه همهشان در خراسان و يا در نزدیک آن ضرب شده است<ref>همان، ص63</ref> | 4. بر اساس پژوهش نويسنده: يكى از منابع معاصر براى اين دوره از تاريخ خراسان كه بيشتر غيرچاپى بوده و تا حالا مورد استفاده قرار نگرفته است سكههاى سربداران و ايلخانان متأخر، سليمان و بويژه طغاى تيمور است كه از خراسان و نواحى مجاور آن بهدست آمده است. از سكههاى غيرسربدارى كه مناسب تاريخ سربداران است مىتوان از هشت سكه سليمان، پنجاه و چهار سكه طغاى تيمور نام برد كه همهشان در خراسان و يا در نزدیک آن ضرب شده است<ref>همان، ص63</ref> |
ویرایش