۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'داراي' به 'دارای') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در فصول بعدى كتاب، چگونگى برپايى سقيفه با نگاه به منابع تاريخى مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس ديدگاه صحابه پيامبر(ص) درباره بيعت با ابوبكر ذكر شده است؛ از جمله سلمان و زبير و انصار مايل بودند كه با [[امام على(ع)|على(ع)]] بيعت كنند؛ پس چون با ابوبكر بيعت شد، سلمان فارسى گفت: به خير كمى رسيديد. خلافت را گرفتيد، ولى معدن خير را از دست داديد. مرد سالمند را برگزيديد و خاندان پيامبر(ص) خود را رها كرديد. اگر خلافت را در خاندان پيامبر(ص) مىگذاشتيد، حتى دو نفر با هم اختلاف پيدا نمىكردند و از ميوه اين درخت، هرچه بيشتر و گواراتر، سود مىبرديد<ref>همان، ص75-74</ref> | در فصول بعدى كتاب، چگونگى برپايى سقيفه با نگاه به منابع تاريخى مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس ديدگاه صحابه پيامبر(ص) درباره بيعت با ابوبكر ذكر شده است؛ از جمله سلمان و زبير و انصار مايل بودند كه با [[امام على(ع)|على(ع)]] بيعت كنند؛ پس چون با ابوبكر بيعت شد، سلمان فارسى گفت: به خير كمى رسيديد. خلافت را گرفتيد، ولى معدن خير را از دست داديد. مرد سالمند را برگزيديد و خاندان پيامبر(ص) خود را رها كرديد. اگر خلافت را در خاندان پيامبر(ص) مىگذاشتيد، حتى دو نفر با هم اختلاف پيدا نمىكردند و از ميوه اين درخت، هرچه بيشتر و گواراتر، سود مىبرديد<ref>همان، ص75-74</ref> | ||
از ديگر مباحث، جنگ اقتصادى با اهلبيت(ع) است: «دستگاه خلافت، كه براى بيعت گرفتن از قبايل خارج مدينه نيازمند لشكركشى بود و نيز براى گذران ساير كارهايش، احتياج به اموال و | از ديگر مباحث، جنگ اقتصادى با اهلبيت(ع) است: «دستگاه خلافت، كه براى بيعت گرفتن از قبايل خارج مدينه نيازمند لشكركشى بود و نيز براى گذران ساير كارهايش، احتياج به اموال و دارایى داشت. از طرف ديگر، آنهايى كه داخل مدينه و اطراف [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) بودند، براى دستگاه خلافت خطرناك بودند. در واقع، خطر حقيقى اينجا بود؛ لذا براى پراكنده كردن آنان، اموال اهلبيت(ع) را، كه شامل فدك و سهم خمس و ارث پيامبر اكرم(ص) بود، از ايشان گرفتند تا خاندان پيامبر(ص) فقير شوند و مردم از گرد ايشان پراكنده شوند»<ref>همان، ص115</ref> | ||
از ديگر فصول دردناك كتاب، شرح حال حضرت زهرا(س) پس از رحلت پيامبر(ص) و بيمار شدن آن حضرت و عيادت مهاجر و انصار از ايشان و گزارش وصيت و دفن آن حضرت است. در آخرين مطلب از اين فصل نيز دليل بيعت على(ع) پس از شهادت حضرت زهرا(س) است كه از زبان خود آن حضرت نقل شده است: «پس دست نگه داشتم، بيعت نكردم، درحالىكه يقين داشتم كه همانا در ميان مردم، من به مقام محمّد(ص) سزاوارترم از كسانى كه حكومت را بعد از او به دست گرفتند. پس در اين حال درنگ كردم تا آن زمان كه خدا بخواهد. تا كه ديدم گروهى از مردمى كه مرتد شدهاند و از اسلام برگشتهاند، دعوت به نابودى دين خدا و آيين پيامبر(ص) مىكنند. پس ترسيدم كه اگر اسلام و مسلمانان را يارى نكنم، در اسلام رخنه و ويرانهاى ببينم كه مصائب حاصل از اين دو، بسيار عظيمتر باشد بر من تا از دست دادن سرپرستى و حكومت بر كارهاى شما...»<ref>همان، ص151-150</ref> | از ديگر فصول دردناك كتاب، شرح حال حضرت زهرا(س) پس از رحلت پيامبر(ص) و بيمار شدن آن حضرت و عيادت مهاجر و انصار از ايشان و گزارش وصيت و دفن آن حضرت است. در آخرين مطلب از اين فصل نيز دليل بيعت على(ع) پس از شهادت حضرت زهرا(س) است كه از زبان خود آن حضرت نقل شده است: «پس دست نگه داشتم، بيعت نكردم، درحالىكه يقين داشتم كه همانا در ميان مردم، من به مقام محمّد(ص) سزاوارترم از كسانى كه حكومت را بعد از او به دست گرفتند. پس در اين حال درنگ كردم تا آن زمان كه خدا بخواهد. تا كه ديدم گروهى از مردمى كه مرتد شدهاند و از اسلام برگشتهاند، دعوت به نابودى دين خدا و آيين پيامبر(ص) مىكنند. پس ترسيدم كه اگر اسلام و مسلمانان را يارى نكنم، در اسلام رخنه و ويرانهاى ببينم كه مصائب حاصل از اين دو، بسيار عظيمتر باشد بر من تا از دست دادن سرپرستى و حكومت بر كارهاى شما...»<ref>همان، ص151-150</ref> |
ویرایش