۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه اى ' به 'هاى ') |
جز (جایگزینی متن - 'خاصي' به 'خاصی') |
||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] در اين زمينه مقالهاى نوشت و در آن به اثبات رسانيد كه (عرايس الجواهر) اثرى اصيل نبوده و كتاب از منبع ديگرى نقل و تحرير شده است.چندى پس از انتشار اين اثر، [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] تحقيقى دقيق نمود كه در مجله يغما درج گرديد. در اين نوشتار وى ناگزير به تغيير رأى شد و نوشت: در آن موقع به مخيّلهام خطور نمىكرد كه كتاب تنسوخنامه ايلخانى با بعضى تغييرات جزيى از كتاب ديگر نقل شده باشد و روزى خواهد رسيد كه تصنيفى از سال 592ق به دست خواهد آمد و معلوم خواهد شد كه تنسوخنامه كتاب اصيلى نيست. به قرائنى دست يافتم كه دلالت دارد بر اينكه مبناى كار كاشانى به عكس آنچه در مقدمه عرايس نوشتهام تنسوخنامه نيست و او مستقيماً (جواهرنامه) اثر نظامى را مورد استفاده قرار داده بود؛ زيرا مطالبى در عرايس به نقل از جواهرنامه نظامى آمده است كه در تنسوخنامه نيست. | [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] در اين زمينه مقالهاى نوشت و در آن به اثبات رسانيد كه (عرايس الجواهر) اثرى اصيل نبوده و كتاب از منبع ديگرى نقل و تحرير شده است.چندى پس از انتشار اين اثر، [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] تحقيقى دقيق نمود كه در مجله يغما درج گرديد. در اين نوشتار وى ناگزير به تغيير رأى شد و نوشت: در آن موقع به مخيّلهام خطور نمىكرد كه كتاب تنسوخنامه ايلخانى با بعضى تغييرات جزيى از كتاب ديگر نقل شده باشد و روزى خواهد رسيد كه تصنيفى از سال 592ق به دست خواهد آمد و معلوم خواهد شد كه تنسوخنامه كتاب اصيلى نيست. به قرائنى دست يافتم كه دلالت دارد بر اينكه مبناى كار كاشانى به عكس آنچه در مقدمه عرايس نوشتهام تنسوخنامه نيست و او مستقيماً (جواهرنامه) اثر نظامى را مورد استفاده قرار داده بود؛ زيرا مطالبى در عرايس به نقل از جواهرنامه نظامى آمده است كه در تنسوخنامه نيست. | ||
قسمت اول كتاب در مقاله اول پيرامون جواهرى است كه از جمله حجريات هستند و از معادن و انواع آن، | قسمت اول كتاب در مقاله اول پيرامون جواهرى است كه از جمله حجريات هستند و از معادن و انواع آن، خاصیت و منفعت و مضرت، و شبه آن به طريق صناعت، قيمت و جلا دادن و آنچه مناسب آن باشد بحث مىكند. از جمله سنگهايى كه در اين باب از آنها سخن به ميان آمده، ياقوت، زمزد، فيروزه، بيجاده، الماس و مرواريد است. | ||
مقالهى دوم از قسمت اول در صفت و معرفت جواهرى است كه در مرتبه، از سنگهاى مقالهى اول فروترند و از جهت قيمت و عزت كمتر مىباشند. | مقالهى دوم از قسمت اول در صفت و معرفت جواهرى است كه در مرتبه، از سنگهاى مقالهى اول فروترند و از جهت قيمت و عزت كمتر مىباشند. | ||
مقاله سوم در شرح فلزات هفتگانه و | مقاله سوم در شرح فلزات هفتگانه و خاصیت و منفعت و تعريف هر يك، در هفت باب است كه شامل مقدمه و خاتمه نيز مىباشد. در مقدمه از اصول فلزات هفتگانه و طريق ساخت آنان سخن مىگويد. اين فلزات شامل زر، نقره، نحاس، رصاص، اسرب، حديد و خارصينى مىباشد. | ||
در قسمت دوم كتاب، به معرفى و شناخت اجناس عطرها و اصول طيب كه به تركيبهاى مختلف در مىآيند مانند مشك و عنبر و عود و كافور، مىپردازد. در سه باب به ترتيب از عطرهاى اصلى و متوسط و سپس ادويهها سخن مىگويد. در فصل عطرهاى متوسط به ذكر زعفران، صندل، زباد و لادن مىپردازد. | در قسمت دوم كتاب، به معرفى و شناخت اجناس عطرها و اصول طيب كه به تركيبهاى مختلف در مىآيند مانند مشك و عنبر و عود و كافور، مىپردازد. در سه باب به ترتيب از عطرهاى اصلى و متوسط و سپس ادويهها سخن مىگويد. در فصل عطرهاى متوسط به ذكر زعفران، صندل، زباد و لادن مىپردازد. | ||
ویرایش