۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'خاصي' به 'خاصی') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در جلسه سوم، از انسان تربيت شده اسلام، بحث به ميان آمده است. دكتر بهشتى معتقد است كه اسلام و اديان مىخواهند انسان عاشق تربيت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حسابها را برسد، چشمها و گوشهايش را باز كند، زمينهها را مطالعه كند، مقتضيات را نگاه كند، استعدادها، آمادگىها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نمايد. اما اين را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ايستادن وجود ندارد. اين، كار عاشق است، در او شور و گرمايى است كه نمىگذارد آرام بگيرد. به باور وى، آرامش انسانهاى نوميد، انسانهايى كه ممكن است محاسبه آنها را به نوميدى بكشاند، در آنها نيست. | در جلسه سوم، از انسان تربيت شده اسلام، بحث به ميان آمده است. دكتر بهشتى معتقد است كه اسلام و اديان مىخواهند انسان عاشق تربيت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حسابها را برسد، چشمها و گوشهايش را باز كند، زمينهها را مطالعه كند، مقتضيات را نگاه كند، استعدادها، آمادگىها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نمايد. اما اين را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ايستادن وجود ندارد. اين، كار عاشق است، در او شور و گرمايى است كه نمىگذارد آرام بگيرد. به باور وى، آرامش انسانهاى نوميد، انسانهايى كه ممكن است محاسبه آنها را به نوميدى بكشاند، در آنها نيست. | ||
در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونىها اشاره شده است. دنياى ما دنيايى است كه دگرگونىها در آن عجيب سرعت گرفته است. در بخشهاى مختلف زندگى بشرى مىبينيم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جديد مىگذاريم. دكتر بهشتى بر اين باور است كه اين قدر فاصلهها نسبت به گذشته كم شده كه اگر فاصلههاى عصر حجر قديم را با عصر حجر جديد مقايسه كنيم، بعد عصر حجر جديد را با عصر آهن و آتش، مس، مفرغ و... بسنجيم، مىبينيم كه در آنجا فاصلهها چند هزار سال و چند صد سال است، اما يكباره به قرنى مىرسيم كه هر ده، پانزده سالى، تبديل مىشود به يك مقطع جديد از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ايشان، در دگرگونىهاى فكرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همين | در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونىها اشاره شده است. دنياى ما دنيايى است كه دگرگونىها در آن عجيب سرعت گرفته است. در بخشهاى مختلف زندگى بشرى مىبينيم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جديد مىگذاريم. دكتر بهشتى بر اين باور است كه اين قدر فاصلهها نسبت به گذشته كم شده كه اگر فاصلههاى عصر حجر قديم را با عصر حجر جديد مقايسه كنيم، بعد عصر حجر جديد را با عصر آهن و آتش، مس، مفرغ و... بسنجيم، مىبينيم كه در آنجا فاصلهها چند هزار سال و چند صد سال است، اما يكباره به قرنى مىرسيم كه هر ده، پانزده سالى، تبديل مىشود به يك مقطع جديد از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ايشان، در دگرگونىهاى فكرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همين خاصیت را دارد، يعنى در چند سالى، دنيا در زير سيطره يك نوع تفكر زندگى مىكرده است ولى دولت، قدرت، حكمرانى و سيطره اين فكر، گاهى ده سال هم دوام نياورده است. | ||
در اين جلسه، به بررسى و بحث پيرامون معناى معروف، منكر، نسبى يا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حيلههاى شرعى، پرداخته شده است. | در اين جلسه، به بررسى و بحث پيرامون معناى معروف، منكر، نسبى يا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حيلههاى شرعى، پرداخته شده است. |
ویرایش