پرش به محتوا

علم الأخلاق إلی نيقوماخوس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۵۷: خط ۵۷:
[[ارسطو]] اخلاق را شاخه‌اى از علم سياست مى‌داند؛ بدين لحاظ، اخلاق، علم دقيقى نيست. از نظر [[ارسطو]]، آرا و اقوالى كه درباره نيك‌بختى، مطرح شده، بسيار تصنعى است.
[[ارسطو]] اخلاق را شاخه‌اى از علم سياست مى‌داند؛ بدين لحاظ، اخلاق، علم دقيقى نيست. از نظر [[ارسطو]]، آرا و اقوالى كه درباره نيك‌بختى، مطرح شده، بسيار تصنعى است.


[[ارسطو]] به دنبال اثبات آن است كه هر چه ما انجام مى‌دهيم، به دليل غايتى است، به وجهى كه هر چيز ديگرى به دليل آن غايت، مطلوب است، بنابراين، هيچ‌چيز نيست كه اتفاق افتد يا تحقّق پذيرد، به وجهى كه مطلوب مرا برآورده سازد، چون مطلوب من همواره ممكن است باز در پى چيز ديگرى باشد. حداكثر چيزى كه در اين استدلال اثبات مى‌شود، اين است كه مطلوبى كه عبث نباشد، در تحليل نهايى، فقط مطلوبى است كه فى نفسه مطلوب باشد.
[[ارسطو]] به دنبال اثبات آن است كه هر چه ما انجام مى‌دهيم، به دليل غايتى است، به وجهى كه هر چيز ديگرى به دليل آن غايت، مطلوب است، بنابراین، هيچ‌چيز نيست كه اتفاق افتد يا تحقّق پذيرد، به وجهى كه مطلوب مرا برآورده سازد، چون مطلوب من همواره ممكن است باز در پى چيز ديگرى باشد. حداكثر چيزى كه در اين استدلال اثبات مى‌شود، اين است كه مطلوبى كه عبث نباشد، در تحليل نهايى، فقط مطلوبى است كه فى نفسه مطلوب باشد.


وى بر اين باور است كه نيك‌بختى تنها چيزى است كه به خاطر خودش مطلوب است، نه آن‌كه به‌خاطر چيزى ديگر مطلوب باشد؛ نيز بر اين باور بود كه خير برين، از رهگذر عمل، دست‌يافتنى است. (حقى، على)
وى بر اين باور است كه نيك‌بختى تنها چيزى است كه به خاطر خودش مطلوب است، نه آن‌كه به‌خاطر چيزى ديگر مطلوب باشد؛ نيز بر اين باور بود كه خير برين، از رهگذر عمل، دست‌يافتنى است. (حقى، على)
خط ۶۳: خط ۶۳:
[[ارسطو]] پس از بيان اين نكته مورد اتفاق همگان كه غايت اعلا، سعادت است، براى بيان ماهيت سعادت مقدمه‌اى مى‌چيند. در اين مقدمه انواع ايده‌آل زندگى‌ها بررسى مى‌شود. او مى‌گويد: «سه نمونه اصلى زندگى وجود دارد: زندگى توأم با لذت، زندگى سياسى، زندگى وقف نظر».
[[ارسطو]] پس از بيان اين نكته مورد اتفاق همگان كه غايت اعلا، سعادت است، براى بيان ماهيت سعادت مقدمه‌اى مى‌چيند. در اين مقدمه انواع ايده‌آل زندگى‌ها بررسى مى‌شود. او مى‌گويد: «سه نمونه اصلى زندگى وجود دارد: زندگى توأم با لذت، زندگى سياسى، زندگى وقف نظر».


بنابراين، سه ديدگاه در باب سعادت وجود دارد. كسانى معتقدند كه زندگى چيزى نيست، جز لذت خوردن و خفتن. [[ارسطو]] معتقد است كه اين ديدگاه متعلق به توده مردم است و بى‌هيچ توضيحى و يا نقدى، اين ديدگاه را با تعابيرى تند، كنار مى‌گذارد و از آن مى‌گذرد. البته در كتاب دهم كه از نظريه لذت سخن مى‌راند، مجدداً به اين مطلب مى‌پردازد.  
بنابراین، سه ديدگاه در باب سعادت وجود دارد. كسانى معتقدند كه زندگى چيزى نيست، جز لذت خوردن و خفتن. [[ارسطو]] معتقد است كه اين ديدگاه متعلق به توده مردم است و بى‌هيچ توضيحى و يا نقدى، اين ديدگاه را با تعابيرى تند، كنار مى‌گذارد و از آن مى‌گذرد. البته در كتاب دهم كه از نظريه لذت سخن مى‌راند، مجدداً به اين مطلب مى‌پردازد.  


ديدگاه دوم، آن است كه سعادت چيزى جز افتخار و احترام حاصل از فعاليت سياسى نيست. به تعبير ديگر، سياست‌مدران از نعمت سعادت برخوردارند، چون احترام و افتخار نصيب آنان است.
ديدگاه دوم، آن است كه سعادت چيزى جز افتخار و احترام حاصل از فعاليت سياسى نيست. به تعبير ديگر، سياست‌مدران از نعمت سعادت برخوردارند، چون احترام و افتخار نصيب آنان است.
خط ۷۵: خط ۷۵:
3- افتخار و احترامى كه مردم براى مردان سياسى قائلند، براى فضيلتى است كه مى‌پندارند در آنان موجود است، نه براى خود. به تعبير ديگر، ما براى مرد سياسى، از آن‌رو احترام قائل هستيم كه فكر مى‌كنيم داراى فضايل خاصى است. پس اصالت از آن فضيلت است، نه افتخار.
3- افتخار و احترامى كه مردم براى مردان سياسى قائلند، براى فضيلتى است كه مى‌پندارند در آنان موجود است، نه براى خود. به تعبير ديگر، ما براى مرد سياسى، از آن‌رو احترام قائل هستيم كه فكر مى‌كنيم داراى فضايل خاصى است. پس اصالت از آن فضيلت است، نه افتخار.


4- اما نبايد از نكته فوق اين نتيجه را گرفت كه پس سعادت، همان داشتن فضيلت است. زيرا چه بسا كسانى كه داراى فضيلت باشند، اما يكسره عمر خود را در خواب و در حالت بى‌حركتى سپرى كنند و بى‌شك هيچ‌كس- البته اگر درصدد مناقشه نباشد- چنين كسانى را سعادتمند نمى‌شمرد. بنابراين، گرچه زندگى سياسى و كسب افتخار و احترام، بسيار وسوسه‌انگيز است، اما نمى‌توان آن را خير اعلا و سعادت حقيقى دانست.
4- اما نبايد از نكته فوق اين نتيجه را گرفت كه پس سعادت، همان داشتن فضيلت است. زيرا چه بسا كسانى كه داراى فضيلت باشند، اما يكسره عمر خود را در خواب و در حالت بى‌حركتى سپرى كنند و بى‌شك هيچ‌كس- البته اگر درصدد مناقشه نباشد- چنين كسانى را سعادتمند نمى‌شمرد. بنابراین، گرچه زندگى سياسى و كسب افتخار و احترام، بسيار وسوسه‌انگيز است، اما نمى‌توان آن را خير اعلا و سعادت حقيقى دانست.


[[ارسطو]] براى اثبات سعادت مورد نظر خود مقدماتى مى‌آورد:
[[ارسطو]] براى اثبات سعادت مورد نظر خود مقدماتى مى‌آورد:
خط ۹۳: خط ۹۳:
دليل ديگر براى اثبات سعادتمندانه بودن زندگى عقلانى، آن است كه هدف آن، لذاته است، حال آن كه هدف ديگر انواع زندگى و فعاليت‌ها، لغيره است. همه فعاليت‌ها، حتى فعاليت سياسى، براى هدف و غايت ديگرى است، در صورتى كه تفكر، ذاتاً مطلوب و خواستنى است.
دليل ديگر براى اثبات سعادتمندانه بودن زندگى عقلانى، آن است كه هدف آن، لذاته است، حال آن كه هدف ديگر انواع زندگى و فعاليت‌ها، لغيره است. همه فعاليت‌ها، حتى فعاليت سياسى، براى هدف و غايت ديگرى است، در صورتى كه تفكر، ذاتاً مطلوب و خواستنى است.


بنابراين، سعادت واقعى و كامل، در فيلسوفانه زيستن است. در حقيقت در اين سخنانى كه از بخش‌هاى شورانگيز كتاب به شمار مى‌رود، ستايشى عميق از فلسفه به چشم مى‌خورد و [[ارسطو]] تعلق خاطر خود را به تفكر فلسفى، اين‌گونه ابراز مى‌دارد. از اين منظر زندگى و سعادت چيزى نيست، جز تأمل، تفكر و تفلسف.
بنابراین، سعادت واقعى و كامل، در فيلسوفانه زيستن است. در حقيقت در اين سخنانى كه از بخش‌هاى شورانگيز كتاب به شمار مى‌رود، ستايشى عميق از فلسفه به چشم مى‌خورد و [[ارسطو]] تعلق خاطر خود را به تفكر فلسفى، اين‌گونه ابراز مى‌دارد. از اين منظر زندگى و سعادت چيزى نيست، جز تأمل، تفكر و تفلسف.


مهمترين ويژگى سعادت از نظر [[ارسطو]]، دوام است. سعادت بايد ثابت بوده و دوام داشته باشد و چون بسيارى از فعاليت‌هاى عملى دوام ندارد و وابسته به عوامل متغير ديگر است، نمى‌توان آن‌ها را سعادت حقيقى دانست.
مهمترين ويژگى سعادت از نظر [[ارسطو]]، دوام است. سعادت بايد ثابت بوده و دوام داشته باشد و چون بسيارى از فعاليت‌هاى عملى دوام ندارد و وابسته به عوامل متغير ديگر است، نمى‌توان آن‌ها را سعادت حقيقى دانست.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
در هشتم و نهم، پيرامون دوستى بحث شده و در آخرين كتاب، به دنبال بحث از لذت و نيك‌بختى، به توصيف دقيق چيزهايى كه خير هستند، دست مى‌يابيم.
در هشتم و نهم، پيرامون دوستى بحث شده و در آخرين كتاب، به دنبال بحث از لذت و نيك‌بختى، به توصيف دقيق چيزهايى كه خير هستند، دست مى‌يابيم.


[[ارسطو]] مى‌گويد: شباهتى ميان لذت و ديدن وجود دارد. نكته مورد نظر در اين مقايسه، اين است كه در هر لحظه، ديدن كامل است. ديدن با ضميمه‌شدن چيزى از آن در مرحله بعد، تكميل نمى‌شود. لذت نيز همين‌طور است. لذت كل كاملى است كه با هيچ‌گونه چيز اضافى بعدى تكميل نمى‌شود؛ بنابراين، لذت از جنس حركت نيست، زيرا حركات ناكاملند. حركات با ملحقات بعدى كامل مى‌شوند. حركات يا براى چيزى هستند، چنان‌كه قطعه سنگ‌هاى شكيل همراه با حركات، بعداً تبديل به معبدخواهند شد، يا مانند قدم زدن به سمت چيزى هستند.
[[ارسطو]] مى‌گويد: شباهتى ميان لذت و ديدن وجود دارد. نكته مورد نظر در اين مقايسه، اين است كه در هر لحظه، ديدن كامل است. ديدن با ضميمه‌شدن چيزى از آن در مرحله بعد، تكميل نمى‌شود. لذت نيز همين‌طور است. لذت كل كاملى است كه با هيچ‌گونه چيز اضافى بعدى تكميل نمى‌شود؛ بنابراین، لذت از جنس حركت نيست، زيرا حركات ناكاملند. حركات با ملحقات بعدى كامل مى‌شوند. حركات يا براى چيزى هستند، چنان‌كه قطعه سنگ‌هاى شكيل همراه با حركات، بعداً تبديل به معبدخواهند شد، يا مانند قدم زدن به سمت چيزى هستند.


[[ارسطو]] اعتقاد دارد كه مبادرت به لذات جسمانى، بلكه افراط در آن‌ها كه باعث مى‌شود انسان بد شود، موجب بدى است. (حقى، على)
[[ارسطو]] اعتقاد دارد كه مبادرت به لذات جسمانى، بلكه افراط در آن‌ها كه باعث مى‌شود انسان بد شود، موجب بدى است. (حقى، على)
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش