۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
1. ابوبكر احمدبن اسحاق جوزجانى؛ 2. نصيربن يحيى بلخى (م 248 ه.ق)؛ 3. محمدبن مقاتل رازى قاضى رى (م 248 ه.ق)؛ 4. ابونصر احمدبن العباس، معروف به فقيه سمرقندى. | 1. ابوبكر احمدبن اسحاق جوزجانى؛ 2. نصيربن يحيى بلخى (م 248 ه.ق)؛ 3. محمدبن مقاتل رازى قاضى رى (م 248 ه.ق)؛ 4. ابونصر احمدبن العباس، معروف به فقيه سمرقندى. | ||
علامه زبيدى، كه خود از ماتريديان است، مىگويد: «ماتريدى نزد امام ابونصر عياضى تلمذ كرد... و از اساتيد او ابوبكر احمدبن اسحاق بن صالح جوزجانى... و محمدبن مقاتل رازى بود. دو فرد نخست از شاگردان ابوسليمان جوزجانى بودند كه خود او از شاگردان ابويوسف و محمدبن حسن شيبانى از شاگردان ابوحنيفه بودند اما استاد چهارم او، يعنى محمدبن مقاتل بدون واسطه نزد ابوحنيفه شاگردى كرده است. | علامه زبيدى، كه خود از ماتريديان است، مىگويد: «ماتريدى نزد امام ابونصر عياضى تلمذ كرد... و از اساتيد او ابوبكر احمدبن اسحاق بن صالح جوزجانى... و محمدبن مقاتل رازى بود. دو فرد نخست از شاگردان ابوسليمان جوزجانى بودند كه خود او از شاگردان ابويوسف و محمدبن حسن شيبانى از شاگردان ابوحنيفه بودند اما استاد چهارم او، يعنى محمدبن مقاتل بدون واسطه نزد ابوحنيفه شاگردى كرده است. بنابراین، ماتريدى گاه با دو واسطه و گاه با سه واسطه به امام خود (ابوحنيفه) متصل مىشود.» | ||
اما شاگردان وى: عدهاى از علماى بنام حنفى نزد ماتريدى تلمّذ كردهاند كه برخى از آنان عبارتند از: | اما شاگردان وى: عدهاى از علماى بنام حنفى نزد ماتريدى تلمّذ كردهاند كه برخى از آنان عبارتند از: | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
چنانكه پيشتر خاطر نشان گرديد، همه استادان ماتريدى از شاگردان با واسطه ابوحنيفه، يكى از چهار فقيه اهلسنت، بودند و از طرفى، ماتريدى خود بارها تأكيد كرده است كه پيرو و شاگرد ابوحنيفه است. | چنانكه پيشتر خاطر نشان گرديد، همه استادان ماتريدى از شاگردان با واسطه ابوحنيفه، يكى از چهار فقيه اهلسنت، بودند و از طرفى، ماتريدى خود بارها تأكيد كرده است كه پيرو و شاگرد ابوحنيفه است. بنابراین، منشأ و مصدر آراى ماتريدى در اصول و كليات، ابوحنيفه است. ابوحنيفه پيش از پرداختن به فقه، از علماى علم كلام و داراى روش و آراى كلامى بود. ماتريدى كه در فقه پيرو مكتب ابوحنيفه است، در كلام نيز تا حدى از او متأثر است. | ||
ابوزهره مىگويد: «از مقايسه آراى ابوحنيفه و آراى ابومنصور ماتريدى روشن مىگردد كه اين آراء در اصول باهم تلاقى دارند و از همين جهت است كه علما معتقدند آراى ابوحنيفه اصلى است كه آراى ماتريدى فرعى از آن است و علماى عراق و اطراف آن در فقه پيرو آراى ابوحنيفهاند، اما در عقايد به آراى وى توجهى نكرده و به آراى فقها و محدثان و اشاعره اكتفا كردهاند؛ ليكن علماى ماوراءالنهر علاوه بر عنايت به آراى فقهى ابوحنيفه، به آراى كلامى او در زمينه عقايد نيز توجه و عنايت مبذول داشتهاند.» | ابوزهره مىگويد: «از مقايسه آراى ابوحنيفه و آراى ابومنصور ماتريدى روشن مىگردد كه اين آراء در اصول باهم تلاقى دارند و از همين جهت است كه علما معتقدند آراى ابوحنيفه اصلى است كه آراى ماتريدى فرعى از آن است و علماى عراق و اطراف آن در فقه پيرو آراى ابوحنيفهاند، اما در عقايد به آراى وى توجهى نكرده و به آراى فقها و محدثان و اشاعره اكتفا كردهاند؛ ليكن علماى ماوراءالنهر علاوه بر عنايت به آراى فقهى ابوحنيفه، به آراى كلامى او در زمينه عقايد نيز توجه و عنايت مبذول داشتهاند.» | ||
بنابراین، روشن مىگردد كه اساس و بنياد انديشههاى ماتريدى برگرفته و ملهم از ابوحنيفه است، ليكن، شمسالدين سلفى معتقد است كه ماتريدى به واسطه استادان خود برخى از انديشههايش، از جمله آموزه كلام نفسى را از ابن كلاب گرفته است و مؤيد اين مطلب وجود كلابيه در سمرقند است. | |||
اما به نظر مىرسد اين مطلب درست نباشد؛ چرا كه وجود كلابيه در سمرقند و مرو دليل بر تأثيرپذيرى ماتريدى از آنها نيست؛ چنانكه در خراسان آن روز اماميه نيز وجود داشتند و آراى كلامى ماتريدى به آنان خيلى نزدیک است، اما ماتريدى از آنها متأثر نگرديد، بلكه با آنها شديدا مخالف بود. | اما به نظر مىرسد اين مطلب درست نباشد؛ چرا كه وجود كلابيه در سمرقند و مرو دليل بر تأثيرپذيرى ماتريدى از آنها نيست؛ چنانكه در خراسان آن روز اماميه نيز وجود داشتند و آراى كلامى ماتريدى به آنان خيلى نزدیک است، اما ماتريدى از آنها متأثر نگرديد، بلكه با آنها شديدا مخالف بود. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
ديدگاه دوم، نظر احمد امين مصرى است. وى مىگويد: «رنگ اعتزال در مكتب اشعرى آشكارتر است و اين امر بدان جهت است كه اشعرى مدتى طولانى در مكتب اعتزال بوده است.» وى سپس براى اين مدعاى خود چنين شاهد مىآورد كه «اشعرى قايل به وجوب عقلى شناخت خداست، اما ماتريدى اين امر را نمى پذيرد. | ديدگاه دوم، نظر احمد امين مصرى است. وى مىگويد: «رنگ اعتزال در مكتب اشعرى آشكارتر است و اين امر بدان جهت است كه اشعرى مدتى طولانى در مكتب اعتزال بوده است.» وى سپس براى اين مدعاى خود چنين شاهد مىآورد كه «اشعرى قايل به وجوب عقلى شناخت خداست، اما ماتريدى اين امر را نمى پذيرد. | ||
شگفتآور است كه شخصى مانند احمد امين مصرى چنين اشتباهى را مرتكب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقيقا برعكس است؛ يعنى ماتريدى قايل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قايل به وجوب نقلى آن است. | شگفتآور است كه شخصى مانند احمد امين مصرى چنين اشتباهى را مرتكب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقيقا برعكس است؛ يعنى ماتريدى قايل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قايل به وجوب نقلى آن است. بنابراین، استشهاد وى كاملاً نادرست است، چنانكه اصل ادعاى وى نيز صحيح نيست. اشعرى، هرچند مدتى طولانى در مكتب اعتزال به سر برده است، اما اين دليل نمىشود كه روش وى پس از عزلت از اعتزال نيز، اعتزالى باشد. | ||
ديدگاه سوم در اين باب، كه بيشتر محققان آن را اختيار كردهاند، اين است كه روش و آراى ماتريدى در بسيارى از مسائل اساسى علم كلام با اشعرى اختلاف دارد، چنانكه در مواردى توافق نيز دارند. از اين منظر، اختلاف آن دو از اين حيث است كه ماتريدى به عقل بيشتر بها مىدهد و به مكتب اعتزال نزدیک تر است. در حقيقت، ماتريدى در نقطه ميانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مىگويد: «در روش ماتريدى عقل سلطه عظيمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقيّدند و آن را با عقل تأييد مىكنند، به نحوى كه براى انسان روشن مىگردد كه اشاعره در خط بين اعتزال و اهل فقه و حديث قرار دارد و ماتريدى در خط ميان اشاعره و معتزله است.» | ديدگاه سوم در اين باب، كه بيشتر محققان آن را اختيار كردهاند، اين است كه روش و آراى ماتريدى در بسيارى از مسائل اساسى علم كلام با اشعرى اختلاف دارد، چنانكه در مواردى توافق نيز دارند. از اين منظر، اختلاف آن دو از اين حيث است كه ماتريدى به عقل بيشتر بها مىدهد و به مكتب اعتزال نزدیک تر است. در حقيقت، ماتريدى در نقطه ميانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مىگويد: «در روش ماتريدى عقل سلطه عظيمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقيّدند و آن را با عقل تأييد مىكنند، به نحوى كه براى انسان روشن مىگردد كه اشاعره در خط بين اعتزال و اهل فقه و حديث قرار دارد و ماتريدى در خط ميان اشاعره و معتزله است.» | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
از جمله كسانى كه ديدگاه سوم را پذيرفتهاند، مىتوان به استاد جعفر سبحانى، استاد [[ربانی گلپایگانی، علی|على ربانى گلپايگانى]] و شيخ محمد زاهد كوثرى اشاره كرد، ليكن شخصيت اخير اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه در عقايد را چندان جدى تلقّى نمىكند. | از جمله كسانى كه ديدگاه سوم را پذيرفتهاند، مىتوان به استاد جعفر سبحانى، استاد [[ربانی گلپایگانی، علی|على ربانى گلپايگانى]] و شيخ محمد زاهد كوثرى اشاره كرد، ليكن شخصيت اخير اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه در عقايد را چندان جدى تلقّى نمىكند. | ||
آنچنانكه پيشتر اشاره شد، به نظر مىرسد اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه، هم در روش و هم در بينش، اساسى و جدى باشد. ماتريدى هرچند در كتب خود بر معتزله بسيار ايراد مىگيرد، اما آراء و روش او به آنان بسيار نزدیک است و اشاعره به اهل حديث نزدیک تر از ماتريديه است. | آنچنانكه پيشتر اشاره شد، به نظر مىرسد اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه، هم در روش و هم در بينش، اساسى و جدى باشد. ماتريدى هرچند در كتب خود بر معتزله بسيار ايراد مىگيرد، اما آراء و روش او به آنان بسيار نزدیک است و اشاعره به اهل حديث نزدیک تر از ماتريديه است. بنابراین، نظريه درست همان ديدگاه سوم است و ميان اين دو مكتب در بسيارى از مسائل مهم كلامى نظير حسن و قبح عقلى، كه پايه و اساس بسيارى از مسائل ديگر است، تنزيه و تشبيه، اثبات و نفى صفات خبريه و... اختلاف اساسى وجود دارد. | ||
ویرایش