۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
#شارح تأكيد كرده است كه مؤلف علم منطق، [[ارسطو]]ست به اين معنا كه هر چند منطق در اصل در عقل بشر بود و سقراط و افلاطون نيز مقدارى از آن را نوشته بودند ولى منظم و مدون و باببندى نشده بود و [[ارسطو]] آن را تدوين كرد و به آن نظم بخشيد<ref>همان، ص 54</ref> | #شارح تأكيد كرده است كه مؤلف علم منطق، [[ارسطو]]ست به اين معنا كه هر چند منطق در اصل در عقل بشر بود و سقراط و افلاطون نيز مقدارى از آن را نوشته بودند ولى منظم و مدون و باببندى نشده بود و [[ارسطو]] آن را تدوين كرد و به آن نظم بخشيد<ref>همان، ص 54</ref> | ||
#شارح با عنايت به آنكه منطق علمى آلى است، تأكيد كرده كه پس منطق، علمى كلى است زيرا پژوهشگران، منطق را وسيلهاى براى تحقيق در الهيات بالمعنيالأعم قرار مىدهند و اين الهيات كه از وجود مطلق بحث مىكند، كلى است در نتيجه منطق هم كلى است<ref>همان، ص 43</ref> | #شارح با عنايت به آنكه منطق علمى آلى است، تأكيد كرده كه پس منطق، علمى كلى است زيرا پژوهشگران، منطق را وسيلهاى براى تحقيق در الهيات بالمعنيالأعم قرار مىدهند و اين الهيات كه از وجود مطلق بحث مىكند، كلى است در نتيجه منطق هم كلى است<ref>همان، ص 43</ref> | ||
#شارح در مورد موضوع منطق توضيح داده است كه منطقيان قديم موضوع منطق را معقولات ثانيه قرار دادهاند كه انسان را به مجهول مىرساند ولى متأخران از اين تعريف برگشتند و معلومات تصورى و تصديقى را موضوع شمردند از آن نظر كه آدمى را به مجهولات مىرساند. هر نوع معلومات تصديقى و تصورى ديگر موضوع منطق است و | #شارح در مورد موضوع منطق توضيح داده است كه منطقيان قديم موضوع منطق را معقولات ثانيه قرار دادهاند كه انسان را به مجهول مىرساند ولى متأخران از اين تعريف برگشتند و معلومات تصورى و تصديقى را موضوع شمردند از آن نظر كه آدمى را به مجهولات مىرساند. هر نوع معلومات تصديقى و تصورى ديگر موضوع منطق است و بنابراین، محدود به شماره خاصى نيست بلكه موضوع منطق، حيثيت ايصال و رساندن به مجهول است. به همين جهت به نظر مىرسد كه بين اين دو قول تفاوتى نيست<ref>همان، ص 53- 54</ref> | ||
#برخى اشكالى بر ضدّ علم منطق مطرح كردهاند كه همانطور كه در حديث ثقلين آمده ملاك هدايت و عدم ضلالت، تمسّك به قرآن و اهلبيت(ع) است ولى منطق، هيچ يك از آن دو نيست. شارح به اين اشكال چنين پاسخ داده است كه: اين سخن عجيبى است! زيرا منطق راه تمسك به قرآن و اهلبيت(ع) است و براى تحقق تمسك به قرآن و اهلبيت(ع) بايد به تمسك قطعى و يقينى برسيم و ظن و تخمين كافى نيست و قطع و يقين هم با برهان منطقى حاصل مىشود. شگفت است كه اشكالكننده به اين نكته توجه نكرده كه منطق، علمى آلى و ابزارى قانونمند است. علاوه بر آنكه خود اين بيان اشكال كننده قياسى است كه بايد حجيتش در منطق اثبات شود و از سويى ديگر آيات قرآن سرشار از فرمان به انديشيدن و تدبير و تعقل و ستايش برهان است درحالىكه راه انديشهورزى و تعقل را بيان نكرده است پس به ناچار مقصود از آن، استفاده از همان روش فطرى طبيعى است كه در منطق مطرح مىشود يعنى قياس<ref>همان، ص 58- 59</ref> | #برخى اشكالى بر ضدّ علم منطق مطرح كردهاند كه همانطور كه در حديث ثقلين آمده ملاك هدايت و عدم ضلالت، تمسّك به قرآن و اهلبيت(ع) است ولى منطق، هيچ يك از آن دو نيست. شارح به اين اشكال چنين پاسخ داده است كه: اين سخن عجيبى است! زيرا منطق راه تمسك به قرآن و اهلبيت(ع) است و براى تحقق تمسك به قرآن و اهلبيت(ع) بايد به تمسك قطعى و يقينى برسيم و ظن و تخمين كافى نيست و قطع و يقين هم با برهان منطقى حاصل مىشود. شگفت است كه اشكالكننده به اين نكته توجه نكرده كه منطق، علمى آلى و ابزارى قانونمند است. علاوه بر آنكه خود اين بيان اشكال كننده قياسى است كه بايد حجيتش در منطق اثبات شود و از سويى ديگر آيات قرآن سرشار از فرمان به انديشيدن و تدبير و تعقل و ستايش برهان است درحالىكه راه انديشهورزى و تعقل را بيان نكرده است پس به ناچار مقصود از آن، استفاده از همان روش فطرى طبيعى است كه در منطق مطرح مىشود يعنى قياس<ref>همان، ص 58- 59</ref> | ||
#شارح درباره واضع علم منطق، توضيح داده است كه [[ارسطو]] هر چند اولين مؤلف در علم منطق بود ولى واضع و مبتكرش نبود چون خدا منطق را ابداع كرده است. همان كه قديم ذاتى و صفاتى است و از صفاتش فياضيت مطلقه است و همو كه دانايى است كه بشر و ساير موجودات را تعليم مىدهد و با اسم عليم با آنان ارتباط برقرار مىكند و افزون بر منطق، همه علوم كلى اصالى همانند فلسفه را نيز ابداع كرده است<ref>همان، ص 60- 62</ref> | #شارح درباره واضع علم منطق، توضيح داده است كه [[ارسطو]] هر چند اولين مؤلف در علم منطق بود ولى واضع و مبتكرش نبود چون خدا منطق را ابداع كرده است. همان كه قديم ذاتى و صفاتى است و از صفاتش فياضيت مطلقه است و همو كه دانايى است كه بشر و ساير موجودات را تعليم مىدهد و با اسم عليم با آنان ارتباط برقرار مىكند و افزون بر منطق، همه علوم كلى اصالى همانند فلسفه را نيز ابداع كرده است<ref>همان، ص 60- 62</ref> |
ویرایش