پرش به محتوا

رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين صلوات‌الله‌عليه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۷۵: خط ۷۵:
- بحثى در تفاوت ميان علم و ادراك <ref>همانجا، ج 4، ص 190 - 189</ref>  
- بحثى در تفاوت ميان علم و ادراك <ref>همانجا، ج 4، ص 190 - 189</ref>  


برخى معتقدند كه معرفت، به ادراكى اختصاص دارد كه به آثار متوجه است نه به «ذات» به خلاف علم كه غالبا به ادراك ذات بر مى‌گردد. بنابراين هيچ‌گاه در مورد شناخت خداوند تعبير به علم نمى‌شود بلكه گفته مى‌شود «معرفت» خداوند.
برخى معتقدند كه معرفت، به ادراكى اختصاص دارد كه به آثار متوجه است نه به «ذات» به خلاف علم كه غالبا به ادراك ذات بر مى‌گردد. بنابراین هيچ‌گاه در مورد شناخت خداوند تعبير به علم نمى‌شود بلكه گفته مى‌شود «معرفت» خداوند.


همچنين معرفت به موردى اختصاص دارد كه «موجود» باشد به خلاف علم كه به «وجود» و «جنس» و «علت» و «كيفيت» نيز اطلاق مى‌شود، به همين سبب است كه گفته مى‌شود، خداوند به فلان چيز «عالم» است نه اين كه خداوند به فلان شىء «عارف» است، زيرا «عرفان و معرفت» به علم غير عميق دلالت دارد. همچنين از موارد اختلاف «معرفت» و «علم» اين است كه، معرفت آن دانشى است به تأمل و تفكر محتاج است به خلاف علم كه عام‌تر از معرفت مى‌باشد.
همچنين معرفت به موردى اختصاص دارد كه «موجود» باشد به خلاف علم كه به «وجود» و «جنس» و «علت» و «كيفيت» نيز اطلاق مى‌شود، به همين سبب است كه گفته مى‌شود، خداوند به فلان چيز «عالم» است نه اين كه خداوند به فلان شىء «عارف» است، زيرا «عرفان و معرفت» به علم غير عميق دلالت دارد. همچنين از موارد اختلاف «معرفت» و «علم» اين است كه، معرفت آن دانشى است به تأمل و تفكر محتاج است به خلاف علم كه عام‌تر از معرفت مى‌باشد.
خط ۸۵: خط ۸۵:
روايتى از پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در همين مورد نقل شده است كه: من آتاه الله وجها حسنا و خلقا حسنا فليشكر الله.
روايتى از پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در همين مورد نقل شده است كه: من آتاه الله وجها حسنا و خلقا حسنا فليشكر الله.


بنابراين محال است كه مخلوقى بتواند كار خداوند را تغيير دهد و از اين روست كه تكليف به تهذيب اخلاق، تكليف بما لا يطاق است! در مقابل برخى معتقد هستند كه، اخلاق امرى اكتسابى است، همچنان كه روايت شده است كه: حسنوا أخلاقكم. اگر اخلاق امرى اكتسابى (و قابل تغيير و تحول) نبود، اين قبيل «امرها» صادر نمى‌شد.
بنابراین محال است كه مخلوقى بتواند كار خداوند را تغيير دهد و از اين روست كه تكليف به تهذيب اخلاق، تكليف بما لا يطاق است! در مقابل برخى معتقد هستند كه، اخلاق امرى اكتسابى است، همچنان كه روايت شده است كه: حسنوا أخلاقكم. اگر اخلاق امرى اكتسابى (و قابل تغيير و تحول) نبود، اين قبيل «امرها» صادر نمى‌شد.


گذشته از اين، بسيار ديده شده است كه برخى از مردمان به خاطر تمرين و ممارست، برخى از خصايص اخلاقى را فرا مى‌گيرند تا به حدى كه جز «ملكات» آنها مى‌گردد.
گذشته از اين، بسيار ديده شده است كه برخى از مردمان به خاطر تمرين و ممارست، برخى از خصايص اخلاقى را فرا مى‌گيرند تا به حدى كه جز «ملكات» آنها مى‌گردد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش